#پناهگاه_طوفان
#پارت_هفتصد_نود_سه
پناه
بعد از بیرون اومدن از شرکت بردیا تا جایی که ماشین پارک کرده بودم پیاده رفتم.
هنوز هم بدون ماشین و گوشی اصلیم میومدم پیش بردیا و تا ماشین حدود ده دقیقه پیاده روی داشتم.
به حدی خسته و بی جون بودم که هر آن ممکن بود ایستاده از حال برم و بدی ماجرا اون جایی بود که اصلا خستگی ام جسمانی نبود بلکه روحم خسته و کلافه بود.
با رسیدن به ماشین راه افتادم و به سمت خونه رفتم.
نیاز به استراحت داشتم و قبل رفتن پیش یاشار نیاز به انرژی داشتم.
لااقل باید یک صبحانه درست درمون می خوردم و البته یک قهوه.
آهنگی پلی کردم و با سرعتی نرمال به سمت خونه روندم.
+آسمان تاریک و شب تاریک و من تاریک تاریکم
+از خودم دورم ولی خیلی به رویای تو نزدیکم
+تو ولی دور از من و دور از تمام دورتر هایی
+تو کجایی تو کجایی تو کجایی تو کجایی
حقیقتش این بود که از دیروز که با انوش حرف زده بودم به شدت استرس گرفته بودم و اصلا نمی تونستم این استرس کنترل کنم.
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
از انوش میترسیدم و نمیتونستم از دستش به هیچکس پناه ببرم و این منو بیشتر میترسوند.
پشت چراغ ایستادم و خیره شمارشگر شدم.
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
شانس قشنگم دیشبم تصادفی داشتیم و تا ساعت ۵ صبح سر عمل بودم و بی خوابی هم حالم خراب تر کرده بود.
+حال من بی تو به سان حال یک آواره غمگین است
+تو نبودی و ندیدی که دل بیچاره غمگین است
+تو ولی دور از من و دور از تمام دورتر هایی
+تو کجایی تو کجایی تو کجایی تو کجایی
هم دلم میخواست قرار امشب برم و ببینم اوضاع از چه قراره و هم نمیخواستم که تنهایی با مردی مثل انوش رو به رو شم.
البته که قرار گذاشتن توی یک جای عمومی اونقدر ها هم خطر نداشت ولی بازم در هر حال طرف حساب من مرد خطرناکی بود.
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
وارد کوچه شدم و نگاهم روی مامان که در حال بیرون رفتن از پارکینگ بود چرخید.
من واقعا آدم آسیب پذیری بودم اگه پای خانواده ام به میون کشیده میشد.
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
مامان از سمت دیگه کوچه رفت و من مقابل در خونه پارک کردم و پیاده شدم.
با ورودم به خونه اول صبحانه خوردم و بعد فنجون قهوه ای برای خودم درست کردم و به اتاقم رفتم تا سر و سامونی به این قیافه آشفته بدم.
آبی به دست و صورتم زدم و لباسامو کامل عوض کردم و سعی کردم از رنگ های شاد تری استفاده کنم.
ارایشمم به نسبت قبل غلیظتر شده بود و هدفم رنگ دادن به صورت رنگ پریده ام بود.
#پارت_هفتصد_نود_سه
پناه
بعد از بیرون اومدن از شرکت بردیا تا جایی که ماشین پارک کرده بودم پیاده رفتم.
هنوز هم بدون ماشین و گوشی اصلیم میومدم پیش بردیا و تا ماشین حدود ده دقیقه پیاده روی داشتم.
به حدی خسته و بی جون بودم که هر آن ممکن بود ایستاده از حال برم و بدی ماجرا اون جایی بود که اصلا خستگی ام جسمانی نبود بلکه روحم خسته و کلافه بود.
با رسیدن به ماشین راه افتادم و به سمت خونه رفتم.
نیاز به استراحت داشتم و قبل رفتن پیش یاشار نیاز به انرژی داشتم.
لااقل باید یک صبحانه درست درمون می خوردم و البته یک قهوه.
آهنگی پلی کردم و با سرعتی نرمال به سمت خونه روندم.
+آسمان تاریک و شب تاریک و من تاریک تاریکم
+از خودم دورم ولی خیلی به رویای تو نزدیکم
+تو ولی دور از من و دور از تمام دورتر هایی
+تو کجایی تو کجایی تو کجایی تو کجایی
حقیقتش این بود که از دیروز که با انوش حرف زده بودم به شدت استرس گرفته بودم و اصلا نمی تونستم این استرس کنترل کنم.
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
از انوش میترسیدم و نمیتونستم از دستش به هیچکس پناه ببرم و این منو بیشتر میترسوند.
پشت چراغ ایستادم و خیره شمارشگر شدم.
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
شانس قشنگم دیشبم تصادفی داشتیم و تا ساعت ۵ صبح سر عمل بودم و بی خوابی هم حالم خراب تر کرده بود.
+حال من بی تو به سان حال یک آواره غمگین است
+تو نبودی و ندیدی که دل بیچاره غمگین است
+تو ولی دور از من و دور از تمام دورتر هایی
+تو کجایی تو کجایی تو کجایی تو کجایی
هم دلم میخواست قرار امشب برم و ببینم اوضاع از چه قراره و هم نمیخواستم که تنهایی با مردی مثل انوش رو به رو شم.
البته که قرار گذاشتن توی یک جای عمومی اونقدر ها هم خطر نداشت ولی بازم در هر حال طرف حساب من مرد خطرناکی بود.
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
+بی چراغ شب گرد کاش چراغت بودم
+کلبه ای تاریک نه نور اتاقت بودم
وارد کوچه شدم و نگاهم روی مامان که در حال بیرون رفتن از پارکینگ بود چرخید.
من واقعا آدم آسیب پذیری بودم اگه پای خانواده ام به میون کشیده میشد.
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
+ای رویایم تو بیا تو بیا تو بیا با من
+تو کجا تو کجا تو کجا تا من تو کجا تا من
مامان از سمت دیگه کوچه رفت و من مقابل در خونه پارک کردم و پیاده شدم.
با ورودم به خونه اول صبحانه خوردم و بعد فنجون قهوه ای برای خودم درست کردم و به اتاقم رفتم تا سر و سامونی به این قیافه آشفته بدم.
آبی به دست و صورتم زدم و لباسامو کامل عوض کردم و سعی کردم از رنگ های شاد تری استفاده کنم.
ارایشمم به نسبت قبل غلیظتر شده بود و هدفم رنگ دادن به صورت رنگ پریده ام بود.