🔆بيستم ، كتمان سرّ:🔆
⚜و اين از أوجب شروط است و مشايخ طريقت و اساتيد اذكار را در وصيّت به اين شرط مبالغه بينهايت است
☣خواه در عمل و اوراد ، و خواه در حالات و واردات حاليّه و مقاميّه ، و اندك تخلّف و تجاوز از آن را مُخلّ مقصد و مانع مطلوب ميشمرند و توريه در كلام و مخالفت عزم را در هنگام اشراف بر افشاء از لوازم ميدانند
📿وَاسْتَعِينُوا عَلی حَوِائِجُكُمْ بالْكِتْمَان ِ
📚و از اين راه سيّد اولياء: علي عليه السّلام به ميثم تمّار ميفرمايد:
📌وَ فِي الصَّدرِ لُباناتٌ إذا ضاقَ لَها صَدْرِي
نَكَتّ الارضَ بالكَفِّ وَأبدَيْتُ لَها سِرِّي
فمَهْما تَنْبُتُ الارْضُ فذاكَ النَّبتُ مِنْ بَذْرِي
📚و أبو عبدالله عليه السّلام فرموده:
📌مَا عُبدَاللهُ بشَيءٍ أَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ الحَياء ِ و فرمود:
🔖أمْرُنا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بالمِيثاقِ فمَنْ هَتَكَ عَلَيْنا أذلَّهُ ال لهُ .
☣و در حديث ثمالي وارد است كه:
✴️وَدِدْتُ وَاللهِ أنِّي اقْتَدَيْتُ خَصْلَتَيْنِ فِي الشِّيعَةِ لَنا ببَعْضِ لَحْمِ سَاعِدي: النَّزْقِ وَ قِلَّةِ الْكِتْمَان ِ
♨️ و در حدیث سلیمان بن خالد است از حضرت صادق عليه السّلام كه:
💢إنَّكُمْ عَلی دينٍ ، مَن كَتَمَهُ أعَزَّهُ اللهُ وَ مَن أذاعَهُ أذَلَّهُ اللهُ
🔆جابربن يزيد گويد كه:
🔅 حضرت أبوجعفر محمّد باقر عليه السّلام هفتاد هزار حديث به من گفت كه به هيچ كس نگفتم و هرگز نخواهم گفت و چون آن جناب از دنيا رفت دل من بسيار تنگ و گردن من به حمل آن احاديث گران شد ؛ به خدمت أبوعبدالله عليه السّلام عرض كردم كه چنين حالتي مرا است فرمود:
🌐 به صحرا رو و حفرهاي حفر كن و سر خود را در آن بياويز و بگو محمّد بن علي الباقر عليه السّلام چنين و چنان به من گفت و خاك بر روي وي كن
♻️بيست و يكم ، شيخ و اوستاد:♻️
💠و اين بر دو گونه است: استاد خاصّ و استاد عامّ .
✅استاد خاصّ آنست كه بخصوصه منصوص و مخصوص به اشاره و هدايت است كه نبيّ و خلفاي خاصّۀ اوست .
✅و استاد آن بود كه به خصوص مأمور به هدايت نباشد ولكن داخل در عموم
📝 فاسْئَلُوا أَهْلَ الذّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُون َ
(سوره نحل آيه 43) باشد
💬و سالك را در هيچ حالي چارهاي نيست از استاد خاصّ اگر چه به وطن مقصود رسيده باشد
💬چه آداب وطن را نيز او ميآموزد و والي آن مملكت او نیز است
📜و ضرورت عامّ در حال سلوك است بلكه در اواخر سلوك كه حصول تجلّيات ذاتيّۀ و صفاتيّه شد نيز همراهي او در كار ؛ و آنچه از ارباب سلوك در باب آداب و ارادت خدمت شيخ ذكر كردهاند مراد استاد خاصّ است اگر چه در عامّ نيز واسطۀ قيام او در هدايت مقام خاصّ به حسب تفاوت مراتب ملاحظۀ ادب و ارادت لازم است .
🏷و آنچه اكثر ميفهمند از توقّف سلوك بر شيخ آنستكه طلب سلوك بيراهنمائي شيخ و استاد و متابعت او صورت نبندد و اين اگر چه چنين است ولكن مرحلۀ ديگر نيز هست از اين بالاتر چه مرافقت استاد خاصّ در جميع احوال بر ترتيب مظاهر ، چنانچه رمزي از آن بيايد ، از اهمّ شرايط و اعظم لوازم است و مرافقت استاد عامّ نيز سيّما از براي مبتدي أولي و أنسب
‼️و معرفت استاد خاصّ در بدو امر به طريقي است كه در تحصيل ايمان اصغر گفت و در آخر خود را شناساند .
https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA