° ایوای جاوید °
#پارت346
خندهای بی اختیار کنج لب جاوید نشست و نگاهش در سالن به دنبال ایوا چرخید.
کجای کار بودند خواهرهایش...
زن را گرفته بود و شناسنامهاش را هم سیاه کرده بود!
اما چون بعد از هجده سالگی ایوا، قرار بود او را طلاق دهد، نمیخواست کسی از ماجرا بویی ببرد و نام دخترک نقل محافل شود.
با خونسردی اجازه داد جیران خوب حرف از زن و زن خواستی بزند.
دختر های خوب و خانوادهدار و با اصالت را معرفی کند.
و دست آخر، جانان که صبرش لبریز شده بود، آن سر کلاف را که به ایوا متصل میشد، گرفت و مستقیم با گفتن:
- حیا تا کی پیش تو میمونه داداش؟
در دست جاوید گذاشت!
اخم های جاوید در هم رفت.
- یعنی چی تا کی می مونه؟
جانان با من و من جواب داد:
- آخه چه طور بگم... والا هیچ دختری حاضر نمیشه زن مردی بشه که با یه زن مطلقه همخونه هست!
خنده از لبهای جاوید محو شد.
دوباره دست روی خط قرمزش گذاشته بودند.
چرا هیچکس نمیفهمید ایوا خط قرمز جاوید است؟
با تمسخر گفت:
- زن مطلقه منظورت خدایی نکرده که ایوا نیست؟ آخه یه طوری گفتی حس کردم شیطان رجیم تو خونمه هرشب داره وسوسهم میکنه جا این بچه طفل معصوم!
جانان نیم نگاهی به ایوا انداخت و با حالت غیظ رویش را برگرداند و لب زد:
- کجاش بچه طفل معصومه داداش؟ ماشالله از سری قبلی که دیدمش خیلی خانوم تر و لوندتر شده. اگه قبلا یکم دخترونگی توش بود، الان همهش رفته. فقط زنونگی میبینم. حق هم داره بالاخره زن مطلقهس!
نمیفهمید با تکرار حرفهایش ناخن روی اعصاب نداشتهی جاوید میکشد...
زنانگی ایوا، درد خودش هم بود.
مسئولیتی که برگردنش میافتاد هزار برابر میشد.
زیباییاش برایش دردسر داشت.
و زن مطلقه بودنش، وقتی هیچ چیز به خواسته خودش نبود، نامردی بود وقتی برچسبش را هی به پیشانیاش میچسباند.
منم یکی از این جاویدها لطفا:)))))
نکنید دیگه این بچه روی ایوا حساسه هی اذیتش نکنید😔😔😔
اصلا ایوا مال خودشه... تازه توی پارتهای بعدی که میرن خونه هم.... نمیگم چی میشه!😏😏😏
پارتهای بعدی رو همین الان بخونید👇
https://t.me/c/1962736477/19499
از 40 هزارتومان تخفیف ویژهمون جا نمونید🔥🔥🔥
#پارت346
خندهای بی اختیار کنج لب جاوید نشست و نگاهش در سالن به دنبال ایوا چرخید.
کجای کار بودند خواهرهایش...
زن را گرفته بود و شناسنامهاش را هم سیاه کرده بود!
اما چون بعد از هجده سالگی ایوا، قرار بود او را طلاق دهد، نمیخواست کسی از ماجرا بویی ببرد و نام دخترک نقل محافل شود.
با خونسردی اجازه داد جیران خوب حرف از زن و زن خواستی بزند.
دختر های خوب و خانوادهدار و با اصالت را معرفی کند.
و دست آخر، جانان که صبرش لبریز شده بود، آن سر کلاف را که به ایوا متصل میشد، گرفت و مستقیم با گفتن:
- حیا تا کی پیش تو میمونه داداش؟
در دست جاوید گذاشت!
اخم های جاوید در هم رفت.
- یعنی چی تا کی می مونه؟
جانان با من و من جواب داد:
- آخه چه طور بگم... والا هیچ دختری حاضر نمیشه زن مردی بشه که با یه زن مطلقه همخونه هست!
خنده از لبهای جاوید محو شد.
دوباره دست روی خط قرمزش گذاشته بودند.
چرا هیچکس نمیفهمید ایوا خط قرمز جاوید است؟
با تمسخر گفت:
- زن مطلقه منظورت خدایی نکرده که ایوا نیست؟ آخه یه طوری گفتی حس کردم شیطان رجیم تو خونمه هرشب داره وسوسهم میکنه جا این بچه طفل معصوم!
جانان نیم نگاهی به ایوا انداخت و با حالت غیظ رویش را برگرداند و لب زد:
- کجاش بچه طفل معصومه داداش؟ ماشالله از سری قبلی که دیدمش خیلی خانوم تر و لوندتر شده. اگه قبلا یکم دخترونگی توش بود، الان همهش رفته. فقط زنونگی میبینم. حق هم داره بالاخره زن مطلقهس!
نمیفهمید با تکرار حرفهایش ناخن روی اعصاب نداشتهی جاوید میکشد...
زنانگی ایوا، درد خودش هم بود.
مسئولیتی که برگردنش میافتاد هزار برابر میشد.
زیباییاش برایش دردسر داشت.
و زن مطلقه بودنش، وقتی هیچ چیز به خواسته خودش نبود، نامردی بود وقتی برچسبش را هی به پیشانیاش میچسباند.
منم یکی از این جاویدها لطفا:)))))
نکنید دیگه این بچه روی ایوا حساسه هی اذیتش نکنید😔😔😔
اصلا ایوا مال خودشه... تازه توی پارتهای بعدی که میرن خونه هم.... نمیگم چی میشه!😏😏😏
پارتهای بعدی رو همین الان بخونید👇
https://t.me/c/1962736477/19499
از 40 هزارتومان تخفیف ویژهمون جا نمونید🔥🔥🔥