#هوس_آلود
لینک قسمت اول
https://t.me/c/1392611966/78085
#قسمت_دویست_شصت_نه
ازاینکه دوباره لختش رو میدی دم خنده ان گرفت.
االن حتما خودش رو نفرین م یکرد که یادش رفته لباس
بپوشه!
شیفته همونجا دراز کشی دم، دستم رو زیر سرم گذاشتم و پام
رو روی پام انداخته منتظر بی رون اومدنش بودم.
یکم که گذشته بود، حموم کرده با موهای خی س و بدن
برهنه ای که آب ازش می چکید از حموم بی رون اومد.
از اینکه بعد از سکس حموم نکنه متنفر بود .
موهای بلند و سیاهش به تن سفیدش چسب یده بود و آب
ازشون میچکید.
آمپرم بهم چسب یده بود اما وضع یت سارینا بهم هشدار می داد.
به سختی چشم ازش گرفتم.
با لرزش صدای آشکاری لب زدم.لباستو بپوش بیا صبحونه بخوریم.
تند تند سرش رو تکون داد .
نگاهم به استکان های جای انداختم.
از دهن افتاده بودن، برای اینکه از حال و هوای سکس دربی ام
استکان هارو ب داشتم و گفتم:
-من میرم اینارو عوض کنم .
یکم دیگه میام .
تا من میام، یکم شیر بخور
واسه بچه هامون و خودت خوبه
#سارینا
ریز خندیدم
همین رو دوست داشتم، ای نکه در همه حالی بتونم تحریکش
کنم.
بایاد آوری دیشب حس خجالت و شه وت تو ی وجودم سرازی ر
میشد.
لبم رو داخل دهنم کشیدم و ساحلیُ گشادی تنم کردم،
حوصلهی پوشین شلوار نداشتم و به پوشیدن یه لباس زی ر
اکتفا کرده بودم .
توی این حالِ بارداری هم، نمیخواستم سینه ام رو اسی ر
سوتین بکنم.
روی تشک پهن شده نشستم.
دستم رو روش کشیدم، این تشک هم شاهد عشق بازی من و
شایان بود!
لبم رو روی هم فشردم .
شیر محلی رو که سرد شده بود یک نفس نوشی دم.از اول بارداریم تا االن، هرروز سه لیوان میخورم.
دلم میخواد بچه هام قوی به دنیا بیان. کمی عسل روی
انگشتم ری ختم و انگشتم رو تو ی دهنم بردم و مکیدم.
شیرینیِ عسل رو دوست داشتم .
با شنیدن صدا ی شایان، سرم رو بلند کردم و با عشوه دستم
رو از دهنم درآوردم.
-شیرتو خوردی خانومم؟
لبخندی زدم.
-آره، یکم عسلم خوردم.
-به به، مرسی که منتظر شوهرت موندی !
نیشم رو تا بناگوش باز کردم.
دستم رو پشتم قفل کردم و مثل بچه هایی که میخوان
اشتباهشون رو توجیه کنن گفتم:
#هوس_آلود هر روز صبح و عصر در کانال قرار داده میشود.
@taghdir1
لینک قسمت اول
https://t.me/c/1392611966/78085
#قسمت_دویست_شصت_نه
ازاینکه دوباره لختش رو میدی دم خنده ان گرفت.
االن حتما خودش رو نفرین م یکرد که یادش رفته لباس
بپوشه!
شیفته همونجا دراز کشی دم، دستم رو زیر سرم گذاشتم و پام
رو روی پام انداخته منتظر بی رون اومدنش بودم.
یکم که گذشته بود، حموم کرده با موهای خی س و بدن
برهنه ای که آب ازش می چکید از حموم بی رون اومد.
از اینکه بعد از سکس حموم نکنه متنفر بود .
موهای بلند و سیاهش به تن سفیدش چسب یده بود و آب
ازشون میچکید.
آمپرم بهم چسب یده بود اما وضع یت سارینا بهم هشدار می داد.
به سختی چشم ازش گرفتم.
با لرزش صدای آشکاری لب زدم.لباستو بپوش بیا صبحونه بخوریم.
تند تند سرش رو تکون داد .
نگاهم به استکان های جای انداختم.
از دهن افتاده بودن، برای اینکه از حال و هوای سکس دربی ام
استکان هارو ب داشتم و گفتم:
-من میرم اینارو عوض کنم .
یکم دیگه میام .
تا من میام، یکم شیر بخور
واسه بچه هامون و خودت خوبه
#سارینا
ریز خندیدم
همین رو دوست داشتم، ای نکه در همه حالی بتونم تحریکش
کنم.
بایاد آوری دیشب حس خجالت و شه وت تو ی وجودم سرازی ر
میشد.
لبم رو داخل دهنم کشیدم و ساحلیُ گشادی تنم کردم،
حوصلهی پوشین شلوار نداشتم و به پوشیدن یه لباس زی ر
اکتفا کرده بودم .
توی این حالِ بارداری هم، نمیخواستم سینه ام رو اسی ر
سوتین بکنم.
روی تشک پهن شده نشستم.
دستم رو روش کشیدم، این تشک هم شاهد عشق بازی من و
شایان بود!
لبم رو روی هم فشردم .
شیر محلی رو که سرد شده بود یک نفس نوشی دم.از اول بارداریم تا االن، هرروز سه لیوان میخورم.
دلم میخواد بچه هام قوی به دنیا بیان. کمی عسل روی
انگشتم ری ختم و انگشتم رو تو ی دهنم بردم و مکیدم.
شیرینیِ عسل رو دوست داشتم .
با شنیدن صدا ی شایان، سرم رو بلند کردم و با عشوه دستم
رو از دهنم درآوردم.
-شیرتو خوردی خانومم؟
لبخندی زدم.
-آره، یکم عسلم خوردم.
-به به، مرسی که منتظر شوهرت موندی !
نیشم رو تا بناگوش باز کردم.
دستم رو پشتم قفل کردم و مثل بچه هایی که میخوان
اشتباهشون رو توجیه کنن گفتم:
#هوس_آلود هر روز صبح و عصر در کانال قرار داده میشود.
@taghdir1