#قسمت سوم
#رمان جــذاب هــوس و نفرت
اب دهنش رو پر سر و صدا قورت داد و دستشو از زیر سوتینم روی س... گذاشت و محکم فشار داد ..!
بی اراده آهی کشیدم ، جونی گفت و بدون معطلی قفل سوتینم رو باز کرد ..!
محکم به خودش چسبوندم و نوک س ... رو تو دهنش فرو برد ..!
همزمان دستشو لای پام میکشید و قلقلکم میداد ..!
از ل ذت پاهامو محکم بهم فشار میدادم و میکشیدم .
هیچ کدوم از کارام دست خودم نبود ، حتی فکرشم نمیکردم به دست ناپدریم ت حریک بشم ..!
بین س ... رو بوسید و با زانو روی زمین نشست ، زبونشو روی ش ورتم کشید و گفت :
_تمیزه؟
بدون اینکه منتظر جوابم باشه ش ورتم رو پایین کشید ...!
مچ پام رو محکم گرفت و با شهوت گفت :
_پاهاتو باز کن..!
همینکه پاهامو باز کردم سرشو بین پاهام برد و شروع کرد به خوردن .....
حالم دست خودم نبود و تنها با همه توانم سرش رو محکم تر بین پاهام فشار میدادم ...!
بعد از چند دقیقه خودشو عقب کشید و..
💖💖💖💖
@Peranss_insta
#رمان جــذاب هــوس و نفرت
اب دهنش رو پر سر و صدا قورت داد و دستشو از زیر سوتینم روی س... گذاشت و محکم فشار داد ..!
بی اراده آهی کشیدم ، جونی گفت و بدون معطلی قفل سوتینم رو باز کرد ..!
محکم به خودش چسبوندم و نوک س ... رو تو دهنش فرو برد ..!
همزمان دستشو لای پام میکشید و قلقلکم میداد ..!
از ل ذت پاهامو محکم بهم فشار میدادم و میکشیدم .
هیچ کدوم از کارام دست خودم نبود ، حتی فکرشم نمیکردم به دست ناپدریم ت حریک بشم ..!
بین س ... رو بوسید و با زانو روی زمین نشست ، زبونشو روی ش ورتم کشید و گفت :
_تمیزه؟
بدون اینکه منتظر جوابم باشه ش ورتم رو پایین کشید ...!
مچ پام رو محکم گرفت و با شهوت گفت :
_پاهاتو باز کن..!
همینکه پاهامو باز کردم سرشو بین پاهام برد و شروع کرد به خوردن .....
حالم دست خودم نبود و تنها با همه توانم سرش رو محکم تر بین پاهام فشار میدادم ...!
بعد از چند دقیقه خودشو عقب کشید و..
💖💖💖💖
@Peranss_insta