#پارت۵۴۴
نمیدونم چرا بی هوا و بدون در زدن دراتاقشو باز کردم و بادیدن صحنه ی مقابلم نفرتم بیشتر
و بیشتر شد....
در حالی که ترانه روی میز نشسته بود و اون پسره داشت توت فرنگی توی دهن ترانه میذاشت
و میخندین با تعجب به طرف من برگشتن و لبخند از لب های جفتشون پر کشید..
به جناب مهر آذر پارسال دوست امسال آشنا.. از روی میز بلند شد و سمتم اومد ودستشو سمتم دراز کرد و گفت:
خوش اومدی!
در حالی که نگاهم به ترانه بود دستشو فشردم و گفتم:
ممنون با میثم قرار داشتم مثل اینکه نیست!
اطلاعی ندارم تا چند دقیقه پیش تو اتاقش بود...
اهان.. پس تو اتاقش منتظر میمونم.
نگاهمو بانفرت از ترانه گرفتم وهمراه آرشا از اتاق زدیم بیرون ..
مثل اینکه با مصطفی به مشکل خوردین؟؟؟؟
بله. ایشون سر خود کارهایی رو میکنن که از نظر من اشتباهه!
ایستادم و بهش نگاه کردم.. و برای هزارمین بار از خودم پرسیدم:
این جوجه فوکولی چی داشت که من نداشتم.....
به تای ابرومو بالا انداختم و گفتم:
از نظر تو؟؟؟
ع داداش اومدی؟؟
نمیدونم چرا بی هوا و بدون در زدن دراتاقشو باز کردم و بادیدن صحنه ی مقابلم نفرتم بیشتر
و بیشتر شد....
در حالی که ترانه روی میز نشسته بود و اون پسره داشت توت فرنگی توی دهن ترانه میذاشت
و میخندین با تعجب به طرف من برگشتن و لبخند از لب های جفتشون پر کشید..
به جناب مهر آذر پارسال دوست امسال آشنا.. از روی میز بلند شد و سمتم اومد ودستشو سمتم دراز کرد و گفت:
خوش اومدی!
در حالی که نگاهم به ترانه بود دستشو فشردم و گفتم:
ممنون با میثم قرار داشتم مثل اینکه نیست!
اطلاعی ندارم تا چند دقیقه پیش تو اتاقش بود...
اهان.. پس تو اتاقش منتظر میمونم.
نگاهمو بانفرت از ترانه گرفتم وهمراه آرشا از اتاق زدیم بیرون ..
مثل اینکه با مصطفی به مشکل خوردین؟؟؟؟
بله. ایشون سر خود کارهایی رو میکنن که از نظر من اشتباهه!
ایستادم و بهش نگاه کردم.. و برای هزارمین بار از خودم پرسیدم:
این جوجه فوکولی چی داشت که من نداشتم.....
به تای ابرومو بالا انداختم و گفتم:
از نظر تو؟؟؟
ع داداش اومدی؟؟