4_5787276613825598439.doc
#اختصاصی_یک_حرف
☑️ فصل بندی میان فرصت نوروز با فرصت فلسطینی در گستره امت
▫️نادر صدیقی
"دست برادرى بدهید، مسائلتان را طرح بکنید. امروز یک فُرْجه پیدا شده. من عرض مىکنم به شما یک فرجه پیدا شده."
آن "فرجه" یعنی آن فضای حقوق بشری جیمی کارتری، شرط امکانیِ یک وضعیت و اوضاع جدید است، آنچنان که امام خمینی می گفت بدون تحقق آن، نمی توانستیم آن وضعیت را داشته باشیم:
"اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمىشد در ایران. یک فرجهاى است این. اگر الآن غنیمت بشمارند این را، این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند." (امام خمینی، آبان ۵۶ صحیفه امام، ج ۳، صص ۲۵۲)
این همه تاکید مکرر بر "فرجه" و"فرصت" که در جملات بعدی هم استمرار می یابد نشان از یک خبر عظیم و یک باخبری عظیم تر دارد که با یک نگرانی عظیم توام شده: نگرانی از هرز رفتن آن فرصت:
"الآن نویسندههاى احزاب دارند مىنویسند، امضا مىکنند. مىنویسد، اشکال مىکند، امضا مىکند. شما هم بنویسید، صد نفر از علما امضا بکنند؛ مطالب را گوشزد بکنند، اشکالات را بگویند. امروز روزى است که باید گفت و پیش برد. و من خوف این را دارم که خداى نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر این مرد (شاه) پایش یک خردهاى محکم بشود، همچو لطمهاى بزند به مردم که آن طرفش پیدا نباشد؛... نگذارید این فرصت از دست برود." (امام خمینی)
آن یک فرصت بود. به بیان هایدگر "لحظه دیدار" و رویت پذیری یک امر نو. "لحظه دیدار گشودگی مصمم برای عمل است". لحظه فروماندگی یک نظم مستقر و درعین حال "لحظه ای که در آن به ناگهان یک نظم نوپدید ممکن می گردد". (کایروس، ص ۱۸۱) شیوه کاربرد آن فرصت، یعنی راهبردی که برای استفاده از آن فرصت به عمل می آید سنجه ای به دست می دهد برای فرصت شناسی: "امروز روزی است که باید گفت و پیش می برید". در چنین لحظه ای مسیحایی است که "گفتن " مساوی می شود با "پیش بردن". در آغاز خلقت کلمه بود و در آغاز انقلاب "گفتن". کدام شیوه از گفتن و در کدام لحظه است که گفتن راه بر دگرگونی می گشاید؟ درآن دوران، گفتار محوری انقلاب، فوکو فیلسوف فرانسوی را به فلسفه یونان و به تبار شناسی شکلی از گفتار کشاند که آن را "پارسیا" می نامید. یعنی حقیقت گویی شجاعانه در شرایطی چندان خطیر که گویند گردن در گرو گفتار می گذارد و همان چیزی می شود که می گوید. پارسیا فارغ از هر آن چه که می توان آن را استراتژی گفتمانی نامید، یعنی فارغ از شیوه بحث کردن یا استدلال کردن و اقناع کردن بستگی به صحنه ای دارد که این حقیقت در آن گفته می شود: "همواره وقتی که حقیقت گویی در وضعیت هایی حادث می شود که نفسِ تقریر حقیقت و نفس گفتن آن ممکن است، محتمل است، یا باید پیامدهایی پرهزینه برای گویندگان داشته باشد". (فوکو، حکم رانی برخود و دیگران، ص ۹۱) اگر این موهبت گفتاری را به فضای انقلابی منتقل کنیم باید گفت، در گفتار پرهزینه پارسیایی، نفس تقریر حقیقت، نفسِ گفتن، یعنی پیش بردن و نظم نوپدید گشودن.
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
☑️ فصل بندی میان فرصت نوروز با فرصت فلسطینی در گستره امت
▫️نادر صدیقی
کایروس متفاوت از زمان تقویمی، زمان کیفی است و لحظه مناسب برای عمل. یک زمان مبهم که در مقابل دوگانه خیر و شر قرار می گیریم و در مقابل پیروزی و شکست. فرصتی برای خیزش امر نوپدید و جهش به روزگاری نوروزی و در همان حال فرصتی که اگر خوب ارزیابی نشود نگونبختی به دنبال خواهد آورد.صدام آنچنان که اسناد جدید نشان می دهد در انقلاب ایران یک نوع هرج و مرج و یک فرصت قرن می دید که اگر از دست بدهد و به ایران حمله نکند ناسیونالیسم بعثی یک قرن درحسرت آن خواهد سوخت. در مقابل امام خمینی در سیاست حقوق بشری کارتر یک فرصت ویک فرجه بزرگ می دید که اگر استفاده نکند، شاه که پس از فرصت سوزی مصدق دیکتاتور تر شده بود همان دیکتاتوری را یک گام فراتر برده وانتقامی سخت از ملت بستاند. امام خمینی از پنجره آن چه که "فرجه" ایجاد شده در پیامد سیاست حقوق بشری کارتر می نامید امکان یک انقلاب را دید. سخنرانی او در تحلیل فرصت برخاسته از فضای جیمی کارتری در حقیقت جرقه نخست انقلاب بود. در این سخنرانی آغازین، امام خمینی درفشردگی چند جمله ۴ بار کلمه "فرجه" و ۶ بار کلمه "فرصت" را در توصیف پیامد انتخاب جیمی کارتر به کار می برد:
"دست برادرى بدهید، مسائلتان را طرح بکنید. امروز یک فُرْجه پیدا شده. من عرض مىکنم به شما یک فرجه پیدا شده."
آن "فرجه" یعنی آن فضای حقوق بشری جیمی کارتری، شرط امکانیِ یک وضعیت و اوضاع جدید است، آنچنان که امام خمینی می گفت بدون تحقق آن، نمی توانستیم آن وضعیت را داشته باشیم:
"اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمىشد در ایران. یک فرجهاى است این. اگر الآن غنیمت بشمارند این را، این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند." (امام خمینی، آبان ۵۶ صحیفه امام، ج ۳، صص ۲۵۲)
این همه تاکید مکرر بر "فرجه" و"فرصت" که در جملات بعدی هم استمرار می یابد نشان از یک خبر عظیم و یک باخبری عظیم تر دارد که با یک نگرانی عظیم توام شده: نگرانی از هرز رفتن آن فرصت:
"الآن نویسندههاى احزاب دارند مىنویسند، امضا مىکنند. مىنویسد، اشکال مىکند، امضا مىکند. شما هم بنویسید، صد نفر از علما امضا بکنند؛ مطالب را گوشزد بکنند، اشکالات را بگویند. امروز روزى است که باید گفت و پیش برد. و من خوف این را دارم که خداى نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر این مرد (شاه) پایش یک خردهاى محکم بشود، همچو لطمهاى بزند به مردم که آن طرفش پیدا نباشد؛... نگذارید این فرصت از دست برود." (امام خمینی)
آن یک فرصت بود. به بیان هایدگر "لحظه دیدار" و رویت پذیری یک امر نو. "لحظه دیدار گشودگی مصمم برای عمل است". لحظه فروماندگی یک نظم مستقر و درعین حال "لحظه ای که در آن به ناگهان یک نظم نوپدید ممکن می گردد". (کایروس، ص ۱۸۱) شیوه کاربرد آن فرصت، یعنی راهبردی که برای استفاده از آن فرصت به عمل می آید سنجه ای به دست می دهد برای فرصت شناسی: "امروز روزی است که باید گفت و پیش می برید". در چنین لحظه ای مسیحایی است که "گفتن " مساوی می شود با "پیش بردن". در آغاز خلقت کلمه بود و در آغاز انقلاب "گفتن". کدام شیوه از گفتن و در کدام لحظه است که گفتن راه بر دگرگونی می گشاید؟ درآن دوران، گفتار محوری انقلاب، فوکو فیلسوف فرانسوی را به فلسفه یونان و به تبار شناسی شکلی از گفتار کشاند که آن را "پارسیا" می نامید. یعنی حقیقت گویی شجاعانه در شرایطی چندان خطیر که گویند گردن در گرو گفتار می گذارد و همان چیزی می شود که می گوید. پارسیا فارغ از هر آن چه که می توان آن را استراتژی گفتمانی نامید، یعنی فارغ از شیوه بحث کردن یا استدلال کردن و اقناع کردن بستگی به صحنه ای دارد که این حقیقت در آن گفته می شود: "همواره وقتی که حقیقت گویی در وضعیت هایی حادث می شود که نفسِ تقریر حقیقت و نفس گفتن آن ممکن است، محتمل است، یا باید پیامدهایی پرهزینه برای گویندگان داشته باشد". (فوکو، حکم رانی برخود و دیگران، ص ۹۱) اگر این موهبت گفتاری را به فضای انقلابی منتقل کنیم باید گفت، در گفتار پرهزینه پارسیایی، نفس تقریر حقیقت، نفسِ گفتن، یعنی پیش بردن و نظم نوپدید گشودن.
اکنون در ترکیه، در سوریه، در تلاقی گاه دجله و فرات و بخصوص در آنسو و اینسوی فرات در شمال فرات فرصتی کایروسی برای صلح کردی-ترکی پدید آمده وفرصتی برای گفتگو به زبانی تازه که از خلال براندازی زبانی کهن و یکصد ساله می گذرد. یعنی زبانی که کردهای آن دیار،" زبان رد و انکار واقعیت کُرد" می نامند. آیا می توان این گفتگو را به یک زمان نوروزی متصل کرد واز نوروز منطقه ای در گستره جغرافیای نزدیک امت، در آناتولی و بین النهرین سخن گفت وآن را در "فلسطین، از نهر تا بحر" جاری ساخت؟➕ ادامه در پرونده پیوست
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran