🔺️ استاد علیرضا سمیعی در مجله سوره بر #عربیکا نقدی نوشتهاند که : "مثل اسمش..."
https://sourehmag.ir/مثل-اسمش/
➕️ بخشی از متن :
کتاب میتوانست سرخوشانه نوشته شود. نه تنها صفحهآرایی بلکه قلم نویسنده نیز این امکان را میدهد. لبنان هم جان میدهد برای خوشگذرانی. منتهی رژیم صهیونیستی مثل لاشهای بَدبو وسط باغی مصفا و کوچک، همه چیز را خراب کرده است. به ویژه در سال گذشته که دائماً مانند ماشین کور کشتار و تخریب خون میمکید و ویرانه تحویل میداد.
با این همه نثر یامینپور سرحال و صمیمی است. جز چند فقره که قلماش را گذاشته در چلۀ زبانآوری. یعنی همانجاهایی که باید معنای باطنی حرفهایش و اصولاً مقاومت لبنان را ادا کند. کتاب از میانه، دست از گفتن خاطرات لبنانی که بود میکشد و میرود سراغ لبنانی که هست. به همین خاطر است که آنچه رخ میدهد، زیر نور آنچه گفته شده روشن میشود. از همینجاست که میشود رفت سراغ معنای چیزها. نویسنده، با فاصلهگذاری میان نثر توصیفی و نثر تفسیریاش، معنابخشیهایش را برجسته کرده است.
مقاومت در غرب آسیا مانند استکبارستیزی در آمریکای جنوبی و شرق آسیا نیست. هر چند همهجا دشمن مشترکی دارند. ولی به قول نیچه این نحوۀ جنگیدن است که آن را مقدس میکند. کسانی که سرخوشانه زخمهایشان را میشمارند و در تشییع شهدایشان خاشعانه با خداوند راز و نیاز میکنند خشم و فریادشان هم در زمرۀ عبادات است.
لذا نثر یامینپور که میان توصیف ظواهر و تفسیر باطنی آنها در نوسان است درست سر جای خودش قرار گرفته و پشتوانهای به بلندی ادبیات خودمان دارد که متذکر به درهمتنیدگی ظاهر و باطن است. به این معنا امر معنوی در همین امور یومیه تجلی میکند، چنانچه فرمود «يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَ يُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ». همین تذکر مهمترین گنجینۀ فرهنگی ماست. اعلام اینکه زمین محل نزول آیات است و آنچه در زندگی عادی رقم میزنیم به آسمان میرود. اینسان، انسان و کار و بارش، آشتی زمین و آسمان است. این معنا خاصه در هنر و ادب پس از انقلاب اسلامی دوباره مؤکد شده است و سفرنامۀ یامینپور تلاشی برای انعکاس همان است.
«عربیکا»، این قهوۀ تلخ و ترش، با خودش سرزندگی میآورد. این موضوع ما را به پایانبندی کتاب میبرد، وقتی میخوانیم چطور مردم لبنان پس از هفتهها بمباران و آوارگی به خانههای خودشان برمیگردند. آنها برمیگردند تا زندگی را از سر بگیرند. همان زندگی که آکنده از مقاومت است.
https://sourehmag.ir/مثل-اسمش/
➕️ بخشی از متن :
کتاب میتوانست سرخوشانه نوشته شود. نه تنها صفحهآرایی بلکه قلم نویسنده نیز این امکان را میدهد. لبنان هم جان میدهد برای خوشگذرانی. منتهی رژیم صهیونیستی مثل لاشهای بَدبو وسط باغی مصفا و کوچک، همه چیز را خراب کرده است. به ویژه در سال گذشته که دائماً مانند ماشین کور کشتار و تخریب خون میمکید و ویرانه تحویل میداد.
با این همه نثر یامینپور سرحال و صمیمی است. جز چند فقره که قلماش را گذاشته در چلۀ زبانآوری. یعنی همانجاهایی که باید معنای باطنی حرفهایش و اصولاً مقاومت لبنان را ادا کند. کتاب از میانه، دست از گفتن خاطرات لبنانی که بود میکشد و میرود سراغ لبنانی که هست. به همین خاطر است که آنچه رخ میدهد، زیر نور آنچه گفته شده روشن میشود. از همینجاست که میشود رفت سراغ معنای چیزها. نویسنده، با فاصلهگذاری میان نثر توصیفی و نثر تفسیریاش، معنابخشیهایش را برجسته کرده است.
مقاومت در غرب آسیا مانند استکبارستیزی در آمریکای جنوبی و شرق آسیا نیست. هر چند همهجا دشمن مشترکی دارند. ولی به قول نیچه این نحوۀ جنگیدن است که آن را مقدس میکند. کسانی که سرخوشانه زخمهایشان را میشمارند و در تشییع شهدایشان خاشعانه با خداوند راز و نیاز میکنند خشم و فریادشان هم در زمرۀ عبادات است.
لذا نثر یامینپور که میان توصیف ظواهر و تفسیر باطنی آنها در نوسان است درست سر جای خودش قرار گرفته و پشتوانهای به بلندی ادبیات خودمان دارد که متذکر به درهمتنیدگی ظاهر و باطن است. به این معنا امر معنوی در همین امور یومیه تجلی میکند، چنانچه فرمود «يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَ يُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ». همین تذکر مهمترین گنجینۀ فرهنگی ماست. اعلام اینکه زمین محل نزول آیات است و آنچه در زندگی عادی رقم میزنیم به آسمان میرود. اینسان، انسان و کار و بارش، آشتی زمین و آسمان است. این معنا خاصه در هنر و ادب پس از انقلاب اسلامی دوباره مؤکد شده است و سفرنامۀ یامینپور تلاشی برای انعکاس همان است.
«عربیکا»، این قهوۀ تلخ و ترش، با خودش سرزندگی میآورد. این موضوع ما را به پایانبندی کتاب میبرد، وقتی میخوانیم چطور مردم لبنان پس از هفتهها بمباران و آوارگی به خانههای خودشان برمیگردند. آنها برمیگردند تا زندگی را از سر بگیرند. همان زندگی که آکنده از مقاومت است.