برکناری یه وزیر اقتصاد، اون هم تو شرایطی که اقتصاد کشور از هر طرف تحت فشار تورم، تحریم و کسری بودجه است، فقط یه تغییر مدیریتی ساده نیست؛ یه پیام جدیه. مخصوصاً وقتی پای کسی مثل عبدالناصر همتی وسط باشه که از یه طرف سابقه حضور تو بانک مرکزی و دولت رو داره، از طرف دیگه دیدگاهش یه ترکیب از سیاستهای سنتی و تعاملات بینالمللیه. حالا این که چرا مجلس رأی به رفتنش داد، خودش یه ماجرای پرحاشیهس، ولی مهمتر اینه که این تغییر چه اثری روی اقتصاد کلان، بازار سرمایه و مهمتر از همه، سفره مردم داره؟
اگه کارنامهاش رو بررسی کنیم، بعضی از شاخصها عملکرد موفقش رو نشون میدن. البته کاهش موقت نقدینگی و رشد صادرات یه مسکن موقتیه، نه یه اصلاح بنیادین.
نمایندههای مجلس هم گفتن: «تورم سرسامآور شده، مردم دارن زیر فشار له میشن، اون وقت شما به جای یه نسخه عملی برای کنترل تورم، چسبیدی به FATF و مذاکره با غرب؟!» این یعنی چی؟ یعنی برای سیاستگذارای داخلی، اولویت اصلی، کنترل تورمه نه تعاملات بینالمللی. البته این یه دوگانه کلاسیک بین اقتصاددانها و سیاستمدارهاست: اولویت باید ثبات داخلی باشه یا تعامل جهانی؟ ولی خب، مجلس اینجا موضعش کاملاً مشخص بود.
حالا اصل ماجرا اینجاست: تغییرات ناگهانی تو تیم اقتصادی دولت همیشه ریسک سیستماتیک رو بالا میبره. سرمایهگذار، چه داخلی چه خارجی، از بیثباتی خوشش نمیاد، چون نمیدونه سیاست فرد بعدی چیه. این یعنی افزایش ریسک سرمایهگذاری، خروج سرمایه، و نوسانات شدید تو بازارها. دقیقاً مشابه اتفاقی که سال ۱۳۹۹ افتاد، وقتی یه تغییر مدیریتی تو وزارت اقتصاد باعث شد بورس تو یه بازه کوتاه ۲۰ درصد افت کنه. از طرفی، تغییرات اقتصادی روی رفتار مصرفکننده هم اثر میذاره. وقتی مردم حس کنن سیاستگذاریها قابل پیشبینی نیست، خریدهای بزرگ مثل خونه و ماشین رو عقب میندازن، که این خودش تقاضای داخلی رو تحت فشار میذاره و رشد اقتصادی رو کند میکنه.(در سال ۱۳۹۹، تغییرات مدیریتی در وزارت اقتصاد بهویژه استعفای فرهاد دژپسند، بازار بورس رو دچار نوسانات شدید و کاهش اعتماد کرد. این بیاعتمادی به سیاستهای اقتصادی جدید، باعث افت حدود ۲۰ درصدی شاخص کل بورس و خروج سرمایهها شد.)
اما بازار سرمایه چطور واکنش نشون میده؟ این بستگی به جانشین همتی داره. اگه کسی بیاد که مقبولیت داشته باشه، شاید یه جو اعتماد ایجاد بشه. اما اگه یه چهره غیرکارشناسی و فاقد برنامه مشخص روی کار بیاد، بورس قطعاً یه دوره پرتلاطم و پر از نوسان رو تجربه میکنه. این یعنی سرمایهگذارهای بزرگ احتمالاً از بازار خارج میشن و شاخص کل، حداقل تو کوتاهمدت، یه فاز اصلاحی رو پشت سر میذاره.
پس این تغییر در نهایت به نفع اقتصاده یا نه؟ بستگی داره به این که دولت چقدر سریع یه جایگزین مقتدر و آشنا به سازوکارهای اقتصادی بیاره سر کار. کسی که نهتنها بتونه جو روانی بازار رو مدیریت کنه، بلکه توانایی اجرای برنامههای جدی برای کنترل تورم و رشد اقتصادی رو هم داشته باشه. وگرنه، همونطور که تاریخ اقتصادی کشور بارها نشون داده، بازار منتظر نمیمونه، سرمایهگذارها هم همینطور. حالا باید دید این تغییر، فرصتی برای اصلاحات عمیقه یا یه چالش تازه که میتونه اقتصاد ایران رو با یه بحران جدید روبهرو کنه؟
@topoli
اگه کارنامهاش رو بررسی کنیم، بعضی از شاخصها عملکرد موفقش رو نشون میدن. البته کاهش موقت نقدینگی و رشد صادرات یه مسکن موقتیه، نه یه اصلاح بنیادین.
نمایندههای مجلس هم گفتن: «تورم سرسامآور شده، مردم دارن زیر فشار له میشن، اون وقت شما به جای یه نسخه عملی برای کنترل تورم، چسبیدی به FATF و مذاکره با غرب؟!» این یعنی چی؟ یعنی برای سیاستگذارای داخلی، اولویت اصلی، کنترل تورمه نه تعاملات بینالمللی. البته این یه دوگانه کلاسیک بین اقتصاددانها و سیاستمدارهاست: اولویت باید ثبات داخلی باشه یا تعامل جهانی؟ ولی خب، مجلس اینجا موضعش کاملاً مشخص بود.
حالا اصل ماجرا اینجاست: تغییرات ناگهانی تو تیم اقتصادی دولت همیشه ریسک سیستماتیک رو بالا میبره. سرمایهگذار، چه داخلی چه خارجی، از بیثباتی خوشش نمیاد، چون نمیدونه سیاست فرد بعدی چیه. این یعنی افزایش ریسک سرمایهگذاری، خروج سرمایه، و نوسانات شدید تو بازارها. دقیقاً مشابه اتفاقی که سال ۱۳۹۹ افتاد، وقتی یه تغییر مدیریتی تو وزارت اقتصاد باعث شد بورس تو یه بازه کوتاه ۲۰ درصد افت کنه. از طرفی، تغییرات اقتصادی روی رفتار مصرفکننده هم اثر میذاره. وقتی مردم حس کنن سیاستگذاریها قابل پیشبینی نیست، خریدهای بزرگ مثل خونه و ماشین رو عقب میندازن، که این خودش تقاضای داخلی رو تحت فشار میذاره و رشد اقتصادی رو کند میکنه.(در سال ۱۳۹۹، تغییرات مدیریتی در وزارت اقتصاد بهویژه استعفای فرهاد دژپسند، بازار بورس رو دچار نوسانات شدید و کاهش اعتماد کرد. این بیاعتمادی به سیاستهای اقتصادی جدید، باعث افت حدود ۲۰ درصدی شاخص کل بورس و خروج سرمایهها شد.)
اما بازار سرمایه چطور واکنش نشون میده؟ این بستگی به جانشین همتی داره. اگه کسی بیاد که مقبولیت داشته باشه، شاید یه جو اعتماد ایجاد بشه. اما اگه یه چهره غیرکارشناسی و فاقد برنامه مشخص روی کار بیاد، بورس قطعاً یه دوره پرتلاطم و پر از نوسان رو تجربه میکنه. این یعنی سرمایهگذارهای بزرگ احتمالاً از بازار خارج میشن و شاخص کل، حداقل تو کوتاهمدت، یه فاز اصلاحی رو پشت سر میذاره.
پس این تغییر در نهایت به نفع اقتصاده یا نه؟ بستگی داره به این که دولت چقدر سریع یه جایگزین مقتدر و آشنا به سازوکارهای اقتصادی بیاره سر کار. کسی که نهتنها بتونه جو روانی بازار رو مدیریت کنه، بلکه توانایی اجرای برنامههای جدی برای کنترل تورم و رشد اقتصادی رو هم داشته باشه. وگرنه، همونطور که تاریخ اقتصادی کشور بارها نشون داده، بازار منتظر نمیمونه، سرمایهگذارها هم همینطور. حالا باید دید این تغییر، فرصتی برای اصلاحات عمیقه یا یه چالش تازه که میتونه اقتصاد ایران رو با یه بحران جدید روبهرو کنه؟
@topoli