در ادامه و تکمیل مطلب بالا، یه کم بیشتر دربارهی «
مالیات» و نقشش توی اقتصاد صحبت کنیم. مالیات، همونطور که همه میدونیم، پولی هست که مردم و کسبوکارها به دولت میدن. دولت هم از این پول برای کارهای مختلفی مثل هزینه های جاری، ساخت جاده، بیمارستان، مدرسه و خیلی چیزای دیگه استفاده میکنه. اما مالیات فقط یه منبع درآمد برای دولت نیست، یه جورایی یه ابزار خیلی مهم برای کنترل اقتصاد هم هست.
حالا ببینیم وقتی دولت مالیات رو زیاد میکنه، چه اتفاقی میافته (بهش میگن «
سیاست مالی انقباضی»):
فرض کنید دولت تصمیم میگیره مالیاتها رو بکشه بالا. خب، این یعنی چی؟ یعنی مردم و کسبوکارها پول کمتری ته جیبشون میمونه برای خرج کردن و سرمایهگذاری. در نتیجه:
تقاضا کم میشه: وقتی پول تو دست مردم کم باشه، خب معلومه کمتر خرید میکنن و این باعث میشه تقاضا برای کالاها و خدمات بیاد پایین.
تورم کنترل میشه: وقتی تقاضا کم بشه، فشار روی قیمتها هم کمتر میشه و تورم یه مقدار کنترل میشه.
رشد اقتصادی کُند میشه: چون دیگه سرمایهگذاری و تولید اونقدر رونق نداره، رشد اقتصادی هم ممکنه یه کم کُند بشه.
به این وضعیت میگن «
سیاست مالی انقباضی»، دولت معمولاً وقتی این سیاست رو اجرا میکنه که تورم خیلی بالا رفته و باید جلوی بیشتر شدن قیمتها رو بگیره. مثل این میمونه که وقتی ماشین خیلی تند میره، یه کم پامونو از روی گاز برداریم.
حالا برعکسش، وقتی دولت مالیات رو کم میکنه (بهش میگن «
سیاست مالی انبساطی»):
فرض کنید این دفعه دولت تصمیم میگیره مالیاتها رو کم کنه. این یعنی چی؟ یعنی مردم و کسبوکارها پول بیشتری برای خرج کردن و سرمایهگذاری دارن. در نتیجه:
تقاضا زیاد میشه: وقتی پول بیشتری تو دست مردم باشه، بیشتر خرید میکنن و این باعث افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات میشه.
رشد اقتصادی جون میگیره: با بیشتر شدن سرمایهگذاری و تولید، رشد اقتصادی هم بیشتر میشه و یه تکونی میخوره.
ممکنه تورم هم زیاد بشه: البته اگه تقاضا خیلی زیاد بشه و عرضه کالاها و خدمات به اندازه کافی نباشه، ممکنه دوباره تورم سر و کلهاش پیدا بشه.
به این وضعیت میگن «
سیاست مالی انبساطی»، دولت معمولاً وقتی این سیاست رو اجرا میکنه که اقتصاد دچار رکود شده و باید یه جونی بهش بده. مثل این میمونه که وقتی ماشین کُند میره، یه کم بیشتر گاز بدیم.
یه مثال خیلی ساده و ملموس بزنم:فرض کنید دولت تصمیم میگیره مالیات بر درآمد رو کم کنه. خب این یعنی چی؟ یعنی کارمندها و صاحب کسبوکارها آخر ماه پول بیشتری تو حسابشون دارن. این پول اضافی رو ممکنه صرف خرید یه ماشین جدید، رفتن به مسافرت، یا سرمایهگذاری توی یه کسبوکار جدید کنن. همهی اینها باعث میشه تقاضا بیشتر بشه و اقتصاد یه رونقی بگیره.
در کل، سیاستهای مالی و پولی مثل دو تا کفه ترازو هستن که دولت و بانک مرکزی با تغییرشون، سعی میکنن تعادل رو توی اقتصاد حفظ کنن. خیلی مهمه که این سیاستها درست و به موقع اجرا بشن تا بهترین نتیجه رو بدن.
@topoli