هو حق
با درود و مهر
با اجازه از صاحبدلان عزیز و گرامی
فقط میشه عارف قلابی رو که ادعا می کنه نقد و بررسی کرد، که اهل تبلیغات و سر و صدا و بازارگرمی و وعده وعیدها و دارای دکان و دستگاه هست بخوبی از نشانه هایی تشخیص داد که پوستین را وارونه پوشیده. و فردی یا ناآگاه است و یا شیاد. ما را با این قشر کاری نیست.
اما اول باید حوزه عرفان رو از علم تفکیک کرد.
علم شناختی ست که از راه تجربه و آزمایش به دست میاد و قابل اندازه گیری و همچنین رد و ابطال هست.
مثلا فیزیک کوانتوم میاد و فیزیک قدیم رو رد میکنه. در علم پزشکی و علوم دیگه هم همینطور هست.
علم ثابت و صد درصد نیست. هر روز نظریه ای جدید میاد و نظریه قدیم رو رد میکنه.
اما آگاهی عارف از جنس علم که ماده و قابل آزمایش و بررسی و اندازه گیری باشه نیست، از جنس آگاهی ست و با علوم آزمایشگاهی نمی توان به اون دست یافت، هرچند یک دانشمند باشه.
بنابراین قابل نقد و بررسی هم نیست.
دریافت بنده اینه که یک فرد معمولی نسبتش با یک عارف مثل نسبت جزء هست به کل.
یک نقطه به دایره احاطه نداره، اما یک دایره به نقطه احاطه داره.
ناقص نمیتونه کامل رو نقد کنه اما کامل میتونه ناقص رو نقد کنه
پس مسئله نقد و بررسی عارف که در حوزه شهود هست و از عالم معنا، برای انسانی در بُعد ماده، به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
و مراتب اون هم به گمان بنده مثل دایره هایی ست که دایره بزرگتر محیط هست بر دایره کوچکتر و الی آخر.
چون آگاهی از یک جنس اند فقط مراتب دارند. مثل درجات نور.
نه مثل نسبت نقطه به دایره.
نقد و بررسی کردن عارف هم توسط یک فرد غیر عارف، نشانه ناآگاهی فرد از عرفان هست.
البته این درک و دریافت بنده هست و خیلی خیلی بیش از این هاست که بنده نمیدانم.
🦋
با درود و مهر
با اجازه از صاحبدلان عزیز و گرامی
فقط میشه عارف قلابی رو که ادعا می کنه نقد و بررسی کرد، که اهل تبلیغات و سر و صدا و بازارگرمی و وعده وعیدها و دارای دکان و دستگاه هست بخوبی از نشانه هایی تشخیص داد که پوستین را وارونه پوشیده. و فردی یا ناآگاه است و یا شیاد. ما را با این قشر کاری نیست.
اما اول باید حوزه عرفان رو از علم تفکیک کرد.
علم شناختی ست که از راه تجربه و آزمایش به دست میاد و قابل اندازه گیری و همچنین رد و ابطال هست.
مثلا فیزیک کوانتوم میاد و فیزیک قدیم رو رد میکنه. در علم پزشکی و علوم دیگه هم همینطور هست.
علم ثابت و صد درصد نیست. هر روز نظریه ای جدید میاد و نظریه قدیم رو رد میکنه.
اما آگاهی عارف از جنس علم که ماده و قابل آزمایش و بررسی و اندازه گیری باشه نیست، از جنس آگاهی ست و با علوم آزمایشگاهی نمی توان به اون دست یافت، هرچند یک دانشمند باشه.
بنابراین قابل نقد و بررسی هم نیست.
دریافت بنده اینه که یک فرد معمولی نسبتش با یک عارف مثل نسبت جزء هست به کل.
یک نقطه به دایره احاطه نداره، اما یک دایره به نقطه احاطه داره.
ناقص نمیتونه کامل رو نقد کنه اما کامل میتونه ناقص رو نقد کنه
پس مسئله نقد و بررسی عارف که در حوزه شهود هست و از عالم معنا، برای انسانی در بُعد ماده، به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
و مراتب اون هم به گمان بنده مثل دایره هایی ست که دایره بزرگتر محیط هست بر دایره کوچکتر و الی آخر.
چون آگاهی از یک جنس اند فقط مراتب دارند. مثل درجات نور.
نه مثل نسبت نقطه به دایره.
نقد و بررسی کردن عارف هم توسط یک فرد غیر عارف، نشانه ناآگاهی فرد از عرفان هست.
البته این درک و دریافت بنده هست و خیلی خیلی بیش از این هاست که بنده نمیدانم.
🦋