🌹آرشیو گروه تصوف و عرفان🌹


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Telegram


Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Telegram
Statistics
Posts filter


درود بانو جان❤️
بیت اول ک درون وبیرون همه اوست بوحدت با حضرت حق رسیده اند
ودر بیت دوم ب نظر میرسه حضرت حق با اون همه عظمت خودش رو مسئول میدونه ک بنده هاش رو نجات بده از سیاهی وتاریکی آفریدگار ک کاملا حواسش ب همه چیز بنده هاش هست قدرت مطلقی ک دست بنده اش رو گرفته وب جبر یا اختیار‌ می‌کشد قلاب را
اینجور ب نظرم اومد
البته با عرض معذرت از شما وجناب مولانا


.


.

وقتی که نفس امّاّره ضعیف شد ،
#روح_قوی_میگردد و شعاع عکس العمل
روح نسبت به قبل از تزکیه زیاد می شود
و از پوشش نفس امّاره خارج می گردد.

#استاد_عباس_شهریاری_سنگسری

.




..
به قبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش

نه درویش بی‌کفن در خاک رفته
نه دولتمند بُرده یک کفن بیش
.


دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی‌فروش

گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت کوش


🙏🙏🙏🙏


هم به‌درد این درد را درمان کنم
هم به‌صبر این کار را آسان کنم
یا برآرم پای جان زین آب و گِل
یا دل و جان وقف دلداران کنم
داغ پروانه ستم از شمع الست
خدمت شمع همان سلطان کنم

 
🙏🌅🌹🕊🦋💎

این اشعار درباره عشق و احساسات عمیق انسانی هستند. شاعر در تلاش است تا درد و رنج را درمان کند و با صبر به مشکلات زندگی غلبه کند. او ابراز می‌کند که یا از دنیا دست می‌کشد یا جان و دلش را فدای عشق می‌کند. عشق را به عنوان مهمانی می‌بیند که در دل سوخته‌اش نشسته و آماده قربانی کردن خود برای آن است. شاعر همچنین در مورد افراد ملول و بی‌عشق صحبت می‌کند و سعی دارد آنها را به سمت عشق و خوشحالی راهنمایی کند. در نهایت، او اشاره می‌کند که عشق و تجربه آن کنش عمیقی است که نمی‌توان به سادگی بیانش کرد و باید آن را در عمل به نمایش گذاشت.

🙏🙏🙏🌅





گاه "وصل" است گاه "فصل".

گاه چیزی "اضافه" می شود
گاه چیزی "کم‌" می شود.

گاه چیزی "حل" می شود
گاه چیزی گره می خورد
و به حالت "عقد" می رود.

هیچکدام بد نیست.
هر دو خوب است.

زیرا تو تسلیمی.
تسلیم محض.

چون گِلی بی شکل در دستان خدا.
پس بگذار همو شکلت دهد.
هر طور که بخواهد.


عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...

تيغ بارد اگر آنجا كه بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است‏

تشنه‌لب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل كند ياد ز كوثر عجب است‏

تنِ بى‌سر عجبى نيست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پيكر عجب است


حضرت مولانای جان میفرمایند.👇🙏🙏


 هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر

رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر


🙏🙏🙏


هر گاه تسلیم ذات حق و حقیقت باشیم.
الهی بینهایت♾ شکرشکر شکرشکر که محو خدا میشیم.

من محو خدایم و خدا آن من است

هر سوش مجوئید که سلطان من است

🕊🕊🕊🕊🌹🌹🌹🌅🌅🌅


ولی اگر جنگ و ستیزه کنیم.به ناکجا آباد میرسیم.👇👇👇👇


جز که تسلیم و رضا کو چاره ای

در پس شیر نر خونخواره ای

🙈🙊
🙉


.


فکر کنم باز تکرار این سخن هم در این مبحث خالی از لطف نباشد بادقت گوش بدید ،... سالک وقتی در اول راه پامیگذارد خداوند با اسماء جلال بر او تجلی میکند ، قهار ، منتقم ، ذوالبطش شدید ...
با این اسماء تجلی میکند بر او که هر کس نامحرم هست فرار کند برود ، بگذارد برود ، اینجا جای آدم های ناز پرورده ...




علامه مروجی سبزواری
برگرفته از جلسه ۵ مثنوی معنوی


.

دل ِ آسوده ز گنجینه ی شاهان مطلب
این گهر ، در صدف ِ سینه ی درویشان است


صائب تبریزی

.


.


#هر_حالی_که_بر_شما_وارد_شد چنانچه
اثرات مثبت از لحاظ تزکیه و تسلط نفس
داشت روحانی ، در غیر این صورت
لذت نفسانی است

#استاد_عباس_شهریاری_سنگسری

.


سلام
این متن رو چندبار خوندم
بار آخر چه جمله ای شکار کرد قلبم .

نهایت ِ قبض و بسط وصول به حق
و برگشت به اوست 🤩
میخوندم می‌گذشتم نمیدیدم


ولی دانم ، نه غلط کردم نمیدونم .
چه پوستی کنده میشه از آدم یه وقت هایی😔


متشکرم اهورای عزیز 🌿
.


سلام و درود

خداوند متعال وقتی بخواهد بنده ای را به کمال برساند و به خود نزدیک سازد او را در قبض و بسط سیر می دهد. نهایت قبض و بسط وصول به حق و برگشت به اوست.

سالک همواره در مراقبه است. به گذشته و آینده نمیرود. و از درون به نور الهی وصل هست. نه خواسته ای نه تمنایی‌ ‌زیرا هرچه مورد نیاز باشد از از درونش مهیا می شود و در بیرون برایش پدید می آید.
همواره در تسلیم و رضا هست در نتیجه برای طریقت خودش راهی معین نخواهد کرد و کاملا تسلیم خواهد بود.
زیرا نور را از درون یافته و در نور و عشق محو شده و همواره در خدمت نور هست.


✨🕊

بر همه چيزی کتابت بُوَد ،
مگر
بر آب
و اگر گذر کنی بر دريا،
از خون ِ خويش
بر آب
کتابت کن
تا آن کز پی تو در آيد
داند که
عاشقان و
مستان و
سوختگان رفته اند.

شیخ _ابوالحسن_خرقانی ✨



گفتم ای دل سر و تن سوختنت یعنی چه!
مست از باده بر افروختنت یعنی چه!

همچو پروانه پر و بال بر آتش زدنت
چشم بر شعله‌ی خود دوختنت یعنی چه!

گفت پروانه دل سوختنیست
شمع این رابطه افروختنیست

گفتم این عشق جنون است در این شعله مرو
خیزش آتش و خون است در این شعله مرو
رقص در شعله چه رقص است دلا! کوش بیاب
این جنون نقش فسون است در این شعله مرو

گفت عشق است این جنون و غیر هیچ
بی جنون عاشق نه‌ای بر خود مپیچ

گفتمش عشق کجا عاشق بیمار کجا!
شوکت غنچه کجا! مسکنت خار کجا!

این چه سری‌ست که صید از پی صیاد رود
صولت شیر کجا! هوبره‌ی زال کجا!

گفتم ای دل تو مراد منی آسوده برو
هرچه گفتم بی خطا بود تو نشنوده برو

بین ما آنکه نیاگیخته از عشق منم
من آلوده رها کن؛ تو نیالوده برو

گفت دل اصل است؛ تن نقش مجاز
سوی اصل خویش خواهی گشت باز
....


💫عشق آتشی است که چون در دل افتد،هرچه در دل یابد همه را بسوزاند تا حدی که صورت معشوق را از دل محو کند،
مجنون در این حالت بود که باو گفتند:«لیلی آمد».گفت:«من خود لیلیم»


آن و این گفتن مرا عمری حجاب راه بود

چون گشادی چشم من دیدم که این و آن توئی




.

20 last posts shown.