میخواستم خاطرت از زایمان اولم بگم
من توی سن 22 سالگی زایمان کردم اونم طبیعی که شوهر شب کار بودش
تا ساعت 10 صبح هم سر کار میگرفتش
صبح که از خواب بیدار میشم میبین یه جوری حالم به مامانم میگم که فکر کنم وقت زایمانم شوده
مامانم هم میگه نه این مادر درد هستش گفتم باش
مامانم هم میرن صحرا بعد گفت اگه دردت بیشتر شودش برو پیش زنداداشات
آقا من از شیش تا نهُ صبح صبر کردم دردم بیشتر شودش بعد رفتم پیش زندانش اولیم گفتم بهش گفت من سزارین بودم نمیدونم
رفتم پیش دومی زنداداشم گفتش من سزارین بودم نمیدونم آقا رفتم پیش سومی که طبیعی زایمان کردش اونم گفت یادم نمیاد دردم چطور بودش 😔😔
منو میگی خیلی از دستشون نارحت شودم رفتم وسایلم رو جمع کردم تاکسی زنگ زدم رفتم بیمارستان
وقتی رفتم پیش ماما ها وقتی نگام کردش گفت خانم سر بچت تو دستم چقدر دیر آمدی
هیچی سرتون رو درد نیارم پسرم ساعت 11 دنیا اومدش بعد زنگ زدم لباس بچه بیارن بچه به دنیا آمدش
منم 😄😄😄😄 بعد اون همه میگفتن چه دلی شیری داری خودت پاشدی رفتی بیمارستان بدونه اینکه کسی بیاد پیشت😁
من توی سن 22 سالگی زایمان کردم اونم طبیعی که شوهر شب کار بودش
تا ساعت 10 صبح هم سر کار میگرفتش
صبح که از خواب بیدار میشم میبین یه جوری حالم به مامانم میگم که فکر کنم وقت زایمانم شوده
مامانم هم میگه نه این مادر درد هستش گفتم باش
مامانم هم میرن صحرا بعد گفت اگه دردت بیشتر شودش برو پیش زنداداشات
آقا من از شیش تا نهُ صبح صبر کردم دردم بیشتر شودش بعد رفتم پیش زندانش اولیم گفتم بهش گفت من سزارین بودم نمیدونم
رفتم پیش دومی زنداداشم گفتش من سزارین بودم نمیدونم آقا رفتم پیش سومی که طبیعی زایمان کردش اونم گفت یادم نمیاد دردم چطور بودش 😔😔
منو میگی خیلی از دستشون نارحت شودم رفتم وسایلم رو جمع کردم تاکسی زنگ زدم رفتم بیمارستان
وقتی رفتم پیش ماما ها وقتی نگام کردش گفت خانم سر بچت تو دستم چقدر دیر آمدی
هیچی سرتون رو درد نیارم پسرم ساعت 11 دنیا اومدش بعد زنگ زدم لباس بچه بیارن بچه به دنیا آمدش
منم 😄😄😄😄 بعد اون همه میگفتن چه دلی شیری داری خودت پاشدی رفتی بیمارستان بدونه اینکه کسی بیاد پیشت😁