Forward from: بنویسم که بخونی
گرامیان یادگرفتن چگونه زیستن و تصمیمگیری در ابهام برای زندگی لازمه. ابهام رو به عنوان بخشی از پکیج زندگی بپذیرید. تا شیراز میخوای بری که لازم نیست جاده رو ببینی. صد متر از هزار کیلومتر راه جلوت رو ببینی کافیه.
بذار اصن خیالتو راحت کنم. نه هیچ تضمینی نیست که با پارتنرت تا ابد زندگی کنی.
نه هیچ تضمینی نیست که دوستت رازت رو برملا نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست فرد مورد احترامت سورپرایزت نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست که قراردادی که امضا کردی جاییش نلغزه.
نه هیچ تضمینی نیست که از دانشگاه اخراج نشی.
نه هیچ تضمینی نیست که رئیست سر قولش بمونه.
نه هیچ تضمینی نیست که سفارت ریجکتت نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست که هم اتاقیت دست تو کیفت نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست که اینکار جواب بده.
نه هیچ تضمینی نیست که والدینت زیرابی نرفته باشن.
نه هیچ تضمینی نیست که از اعتمادت سو استفاده نشه.
نه هیچ تضمینی نیست که بعد از این دیداری باشه.
نه هیچ تضمینی نیست که عزیزان ما راستگو و درست کردار باشن.
نه هیچ تضمینی نیست امشب که به خواب میری فردا چشماتو باز کنی.
ولی با این حال ما اعتماد میکنیم، برنامه میریزیم و امید میبندیم، قرارداد مینویسیم و تعهد میدیم. همه اینها به معنای ضمانت و پشتوانه نیست. برای ابهامزدایی تا حد امکانه. ما میدونیم که به احتمال زیاد فردا هم زنده خواهیم بود. ما میدونیم که به احتمال زیاد عزیزان ما به اعتماد ما خیانت نخواهند کرد. ما میدونیم که به احتمال زیاد قرارداد از کشوی میز بیرون نخواهد اومد. ما میدونیم که به احتمال زیاد تصادف نخواهیم کرد. ما میدونیم که به احتمال زیاد ویزا خواهیم گرفت. ما میدونیم که به احتمال زیاد مشکلی پیش نخواهد اومد. ولی همین که تضمینزدایی و پرهیز از قطعیت، جایی برای پیشآمدهای غیرقابل پیشبینی باز میذاره و این هزینه اون پیشآمد رو تا اندازه زیادی کم میکنه و امکان مواجهه با واقعیت رو میده بهت. زمان بازیابی رو هم کم میکنه. از طرفی به ما جرات و جسارت تصمیمگیریهای بیشتر و سریعتر رو هم میده. و در نهایت این ماییم که یاد میگیریم در کوران برف به راهمون ادامه بدیم.
@benevisamkebekhooni
بذار اصن خیالتو راحت کنم. نه هیچ تضمینی نیست که با پارتنرت تا ابد زندگی کنی.
نه هیچ تضمینی نیست که دوستت رازت رو برملا نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست فرد مورد احترامت سورپرایزت نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست که قراردادی که امضا کردی جاییش نلغزه.
نه هیچ تضمینی نیست که از دانشگاه اخراج نشی.
نه هیچ تضمینی نیست که رئیست سر قولش بمونه.
نه هیچ تضمینی نیست که سفارت ریجکتت نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست که هم اتاقیت دست تو کیفت نکنه.
نه هیچ تضمینی نیست که اینکار جواب بده.
نه هیچ تضمینی نیست که والدینت زیرابی نرفته باشن.
نه هیچ تضمینی نیست که از اعتمادت سو استفاده نشه.
نه هیچ تضمینی نیست که بعد از این دیداری باشه.
نه هیچ تضمینی نیست که عزیزان ما راستگو و درست کردار باشن.
نه هیچ تضمینی نیست امشب که به خواب میری فردا چشماتو باز کنی.
ولی با این حال ما اعتماد میکنیم، برنامه میریزیم و امید میبندیم، قرارداد مینویسیم و تعهد میدیم. همه اینها به معنای ضمانت و پشتوانه نیست. برای ابهامزدایی تا حد امکانه. ما میدونیم که به احتمال زیاد فردا هم زنده خواهیم بود. ما میدونیم که به احتمال زیاد عزیزان ما به اعتماد ما خیانت نخواهند کرد. ما میدونیم که به احتمال زیاد قرارداد از کشوی میز بیرون نخواهد اومد. ما میدونیم که به احتمال زیاد تصادف نخواهیم کرد. ما میدونیم که به احتمال زیاد ویزا خواهیم گرفت. ما میدونیم که به احتمال زیاد مشکلی پیش نخواهد اومد. ولی همین که تضمینزدایی و پرهیز از قطعیت، جایی برای پیشآمدهای غیرقابل پیشبینی باز میذاره و این هزینه اون پیشآمد رو تا اندازه زیادی کم میکنه و امکان مواجهه با واقعیت رو میده بهت. زمان بازیابی رو هم کم میکنه. از طرفی به ما جرات و جسارت تصمیمگیریهای بیشتر و سریعتر رو هم میده. و در نهایت این ماییم که یاد میگیریم در کوران برف به راهمون ادامه بدیم.
@benevisamkebekhooni