موشك بسيجی جوانی به بال يك هواپيما اصابت میكند، میگويد:
«اين ما نبوديم كه زديم، اين خدا بود كه موشك مارو رسوند به هواپيما. ما فقط يه وسيلهايم»
سخن او
تفسير عينی اين آيهی مباركه است كه «ما رميت اذ رميت و لكن الله رمی»،
و چگونه است كه يك بسيجی جوان اينچنين بر معرجی پا مینهد كه عرفای سينهسوختهی هفتاد ساله را بدان راهی نيست؟
«اين من نيستم كه هواپيما را زدم؛ خدا بود كه موشك را بر تن هواپيما نشاند»
دشمن با اينكه بارها تجربه كرده است كه با آهن نمیتواند بر ايمان ما غلبه كند، اما چارهای ندارد جز اينكه از همين طريق عمل كند.
او میخواهد ما را بترساند. خوب اين معنا را دريافته است كه اگر ما بترسيم، ديگر از ايمانمان كاری ساخته نيست.
اما سربازان امام زمان از هيچ چيز جز گناهان خويش نمیترسند.
راست میگفت آن برادرِ عزيزی كه ديدهبانی میكرد:
«اگر انسان از مرگ نترسد، ديگر دشمن را بر او تسلطی نيست»
ـــ ـ ـ ـــ ـ
📖 شهید آوینی | روایت فتح
🏴 @serrethari | فلسفه خون خواهی
موشك بسيجی جوانی به بال يك هواپيما اصابت میكند، میگويد:
«اين ما نبوديم كه زديم، اين خدا بود كه موشك مارو رسوند به هواپيما. ما فقط يه وسيلهايم»
سخن او
تفسير عينی اين آيهی مباركه است كه «ما رميت اذ رميت و لكن الله رمی»،
و چگونه است كه يك بسيجی جوان اينچنين بر معرجی پا مینهد كه عرفای سينهسوختهی هفتاد ساله را بدان راهی نيست؟
«اين من نيستم كه هواپيما را زدم؛ خدا بود كه موشك را بر تن هواپيما نشاند»
دشمن با اينكه بارها تجربه كرده است كه با آهن نمیتواند بر ايمان ما غلبه كند، اما چارهای ندارد جز اينكه از همين طريق عمل كند.
او میخواهد ما را بترساند. خوب اين معنا را دريافته است كه اگر ما بترسيم، ديگر از ايمانمان كاری ساخته نيست.
اما سربازان امام زمان از هيچ چيز جز گناهان خويش نمیترسند.
راست میگفت آن برادرِ عزيزی كه ديدهبانی میكرد:
«اگر انسان از مرگ نترسد، ديگر دشمن را بر او تسلطی نيست»
ـــ ـ ـ ـــ ـ
📖 شهید آوینی | روایت فتح
🏴 @serrethari | فلسفه خون خواهی