✔️سخن سهند ایرانمهر بیشعور با شهاب مرادی باشعور
✍️سهند ایرانمهر
🔸بنده البته مسئول نیستم و یک فرد عادی این جامعه هستم اما معتقدم که آقای مرادی در این سخنان(ویدیوی پیوست) نه فقط مسئولان که همه مخالفین نظر خود را نواختهاند و دچار انواع مغالطه شدهاند.
اول اینکه جای نقد منطقی ایده «مذاکره با آمریکا» به افرادی که این نظر را دارند «برچسبهای توهینآمیز»میزنند و تندبه مغالطه «برچسبزنی» میدهند. مغالطه دوم این است که فرض را بر «بیشعوری بودن» قائلین به مذاکره میگذارند تا با تحریف موضع مخالف آن را با نقصی عقلی همراه سازند تا ردکردنش سادهتر باشد( مغالطه پهلوانپنبه). مغالطه سوم، مغالطه سیاهوسفید یا حاصلجمع صفر است گوینده دو گزینه متضاد را مطرح میکند: «یا میپذیری که مذاکره غیرممکن است یا بیشعوری!»
این مغالطه، گزینههای ممکن دیگر را نادیده میگیرد، در حالی که در واقعیت، سیاست خارجی طیفی از استراتژیهای متنوع، را در بر میگیرد که صرفاً به دو حالت مطلق ختم نمیشود.
🔸این سخنان نهتنها فاقد استدلال منطقی و تحلیلی است، بلکه با استفاده از مغالطهها، تلاش میکند بحث را از مسیر عقلانی خارج کند. در سیاست، تصمیمگیری باید بر پایه دادهها، ارزیابی امکانات،منافع ملی و بررسی دقیق شرایط باشد، نه بر اساس احساسات و برچسبگذاری.
🔸آنچه در صداوسیما و با این اظهارات مطرح میشود، اغلب بر پایه احساسی و شخصیسازی مفاهیم پیچیده روابط بینالملل استوارند. این مهم نیست ترامپ لجباز است یا قمارباز یا هر چیز دیگر، چنانکه برای ترامپ هم مهم نیست که زلنسکی یا پوتین چه افرادی با چه خصوصیاتی هستند اقدام او بر پایه توان و امکاناتی است که میتواند چاشنی سیاستهایش کند چنانکه اگر امکانات اقتصادی و نظامی و سیاسی ما با آمریکا برابری میکرد برایمان فضایل و رذایل اخلاقی طرف مقابل چندان اهمیتی نداشت و به مقتضای منافع خود عمل میکردیم.
🔸امروز اگر عدهای از مذاکره سخن میگویند بدین معنا نیست که در ذهن خود از آمریکا فرشته رحمت ساختهاند زیرا در سیاست بینالملل چنین موجودی وجود خارجی ندارد بلکه از آن روست که این عده میدانند شرایط جدیدی با متغیرهای جدیدی بوجود آمده است که در آن نگاه داشتن تعادل نه جنگ و نه صلح ممکن نیست و در فضای جدید و بعد از تحولات یکسال گذشته یکی از ایندو راه فرا روی ماست.
جناب مرادی مثل همه آنهایی که برجام را عهدنامه گلستان میدانستند، مخیرند که طریق جنگ را برگزینند اما باید این را هم بدانند که اگر در مقابل مذاکره، ایده رویارویی را در سر دارند چارهای ندارند که در جنگ پیشرو حتما آمریکای شرور را شکست قطعی دهند و اگر نتوانند این کار را بکنند، مذاکره بعد از آن یا میشود ترکمانچای که خسرانی به مراتب بیشتر از گلستان بود یا پیروزی از جنس غزه که هرچند ممکن است تجلی مقاومت وتبلور ارادهها باشد اما بر زمینی سوخته.گیرم که امثال شهاب مرادیها به آن درجه از تابآوری و ایمان مقاومین غزه رسیده باشند اما اگر درکشان از تابآوری و نگرش هشتاد میلیون ایرانی در شرایط سخت و کاملا متفاوت امروز هم این است-نمیگویم بر خطا رفتهاند-اما توصیه میکنم که پیگیر یک نظرخواهی جامع شوند. بازهم ادعا نمیکنم که مردم و امثال بنده که آدمهای عادی و گرفتار معیشت روزمرهایم بر حقایم بلکه میپرسم اگر همه ما جز جناب شهاب مرادی وهمفکرانشان سستعنصر و بر خطا باشیم ایشان چگونه میخواهند با این خیل بیشمار افرادی که نه عمق ایمان و نه سلحشوری ونه یقین امثال شهاب مرادی را داریم، به مصاف آمریکا بروند چون در جریان جنگ غزه دیدیم که خیل بیشمار مردم غزه که البته اکنون جز ویرانی چیزی ندارند لااقل یقینی راسخ به حضور در صحنه تصمیمگیران امر و البته ایمانی همچنان استوار به آنان و باورهایشان داشتند؟!
🔸امروز شرایط کشور به گونهای است که نه گزینه «نه جنگ، نه مذاکره» قابلدوام است ( زیرا ادامه تحریمها و فشار اقتصادی عملا وضعیتی شبیه به حنگ را پیش خواهد آورد) و نه ورود به جنگ با توجه به امکانات موجود تصمیم عاقلانهای خواهد بود. تصمیمگیری در این وضعیت باید با درک صحیح از واقعیتهای داخلی و بینالمللی همراه باشد، نه بر اساس ادبیاتی که سیاست را به جنگ احساسات تقلیل میدهد. مذاکره یا عدم مذاکره نه نشانه ضعف است و نه نشانه سادهلوحی، بلکه بستگی به میزان توانایی و دستاوردی دارد که میتوان از آن کسب کرد و بیشعور خطاب کردن مخالف دردی را دوا نمیکند.
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸بنده البته مسئول نیستم و یک فرد عادی این جامعه هستم اما معتقدم که آقای مرادی در این سخنان(ویدیوی پیوست) نه فقط مسئولان که همه مخالفین نظر خود را نواختهاند و دچار انواع مغالطه شدهاند.
اول اینکه جای نقد منطقی ایده «مذاکره با آمریکا» به افرادی که این نظر را دارند «برچسبهای توهینآمیز»میزنند و تندبه مغالطه «برچسبزنی» میدهند. مغالطه دوم این است که فرض را بر «بیشعوری بودن» قائلین به مذاکره میگذارند تا با تحریف موضع مخالف آن را با نقصی عقلی همراه سازند تا ردکردنش سادهتر باشد( مغالطه پهلوانپنبه). مغالطه سوم، مغالطه سیاهوسفید یا حاصلجمع صفر است گوینده دو گزینه متضاد را مطرح میکند: «یا میپذیری که مذاکره غیرممکن است یا بیشعوری!»
این مغالطه، گزینههای ممکن دیگر را نادیده میگیرد، در حالی که در واقعیت، سیاست خارجی طیفی از استراتژیهای متنوع، را در بر میگیرد که صرفاً به دو حالت مطلق ختم نمیشود.
🔸این سخنان نهتنها فاقد استدلال منطقی و تحلیلی است، بلکه با استفاده از مغالطهها، تلاش میکند بحث را از مسیر عقلانی خارج کند. در سیاست، تصمیمگیری باید بر پایه دادهها، ارزیابی امکانات،منافع ملی و بررسی دقیق شرایط باشد، نه بر اساس احساسات و برچسبگذاری.
🔸آنچه در صداوسیما و با این اظهارات مطرح میشود، اغلب بر پایه احساسی و شخصیسازی مفاهیم پیچیده روابط بینالملل استوارند. این مهم نیست ترامپ لجباز است یا قمارباز یا هر چیز دیگر، چنانکه برای ترامپ هم مهم نیست که زلنسکی یا پوتین چه افرادی با چه خصوصیاتی هستند اقدام او بر پایه توان و امکاناتی است که میتواند چاشنی سیاستهایش کند چنانکه اگر امکانات اقتصادی و نظامی و سیاسی ما با آمریکا برابری میکرد برایمان فضایل و رذایل اخلاقی طرف مقابل چندان اهمیتی نداشت و به مقتضای منافع خود عمل میکردیم.
🔸امروز اگر عدهای از مذاکره سخن میگویند بدین معنا نیست که در ذهن خود از آمریکا فرشته رحمت ساختهاند زیرا در سیاست بینالملل چنین موجودی وجود خارجی ندارد بلکه از آن روست که این عده میدانند شرایط جدیدی با متغیرهای جدیدی بوجود آمده است که در آن نگاه داشتن تعادل نه جنگ و نه صلح ممکن نیست و در فضای جدید و بعد از تحولات یکسال گذشته یکی از ایندو راه فرا روی ماست.
جناب مرادی مثل همه آنهایی که برجام را عهدنامه گلستان میدانستند، مخیرند که طریق جنگ را برگزینند اما باید این را هم بدانند که اگر در مقابل مذاکره، ایده رویارویی را در سر دارند چارهای ندارند که در جنگ پیشرو حتما آمریکای شرور را شکست قطعی دهند و اگر نتوانند این کار را بکنند، مذاکره بعد از آن یا میشود ترکمانچای که خسرانی به مراتب بیشتر از گلستان بود یا پیروزی از جنس غزه که هرچند ممکن است تجلی مقاومت وتبلور ارادهها باشد اما بر زمینی سوخته.گیرم که امثال شهاب مرادیها به آن درجه از تابآوری و ایمان مقاومین غزه رسیده باشند اما اگر درکشان از تابآوری و نگرش هشتاد میلیون ایرانی در شرایط سخت و کاملا متفاوت امروز هم این است-نمیگویم بر خطا رفتهاند-اما توصیه میکنم که پیگیر یک نظرخواهی جامع شوند. بازهم ادعا نمیکنم که مردم و امثال بنده که آدمهای عادی و گرفتار معیشت روزمرهایم بر حقایم بلکه میپرسم اگر همه ما جز جناب شهاب مرادی وهمفکرانشان سستعنصر و بر خطا باشیم ایشان چگونه میخواهند با این خیل بیشمار افرادی که نه عمق ایمان و نه سلحشوری ونه یقین امثال شهاب مرادی را داریم، به مصاف آمریکا بروند چون در جریان جنگ غزه دیدیم که خیل بیشمار مردم غزه که البته اکنون جز ویرانی چیزی ندارند لااقل یقینی راسخ به حضور در صحنه تصمیمگیران امر و البته ایمانی همچنان استوار به آنان و باورهایشان داشتند؟!
🔸امروز شرایط کشور به گونهای است که نه گزینه «نه جنگ، نه مذاکره» قابلدوام است ( زیرا ادامه تحریمها و فشار اقتصادی عملا وضعیتی شبیه به حنگ را پیش خواهد آورد) و نه ورود به جنگ با توجه به امکانات موجود تصمیم عاقلانهای خواهد بود. تصمیمگیری در این وضعیت باید با درک صحیح از واقعیتهای داخلی و بینالمللی همراه باشد، نه بر اساس ادبیاتی که سیاست را به جنگ احساسات تقلیل میدهد. مذاکره یا عدم مذاکره نه نشانه ضعف است و نه نشانه سادهلوحی، بلکه بستگی به میزان توانایی و دستاوردی دارد که میتوان از آن کسب کرد و بیشعور خطاب کردن مخالف دردی را دوا نمیکند.
@sahandiranmehr