سهند ایرانمهر


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


قسمت بیستم #پادکست_سهند_ایرانمهر |وقتی تنش «می‌فروشد»؛ بررسی چرایی تداوم تنش و کاسبی بحران

در جهانی که مذاکره ممکن است، چرا هنوز جنگ «می‌فروشد»؟ این اپیزود نگاهی دارد به تاریخچه محبوبیت جنگ و تنش، منافع پشت‌پرده آن، و آن‌هایی که از بحران نان درمی‌آورند. از امپراتوری‌های باستان تا منازعات امروز، رد پای کسانی را دنبال می‌کنیم که گفت‌وگو را دوست ندارند چون از جنگ سود می‌برند.




🔄 حمایت از طریق حامی باش



_________________________________________

شنیدن بدون نیاز به نصب نرم افزار

✅ همزمان در:
کست باکس I اپل پادکست | اسپاتیفای
تلگرام I توییتر (X) I یوتیوب I اینستاگرام I واتس‌اپ


@sahandiranmehr






✔️مزرعه کلارکسون
✍️سهند ایرانمهر


جرمی کلارکسون رو‌ تو‌ تخت‌گاز نه بخاطر ماشین‌های رنگارنگ که بخاطر طنزهای موقعیتی و خلاقیتش در معرفی مدل‌های مختلف ماشین دنبال می‌کردم تل اون ماجرای دعوا با یکی از عوامل و عذرخواهی نکردن و خداحافظی‌اش از این برنامه پیش اومد.

خب همه می‌دونیم که کلارکسون اهل کشاورزی نیست، ولی سریال «مزرعه کلارکسون» ثابت میکنه که روحیه کشف و خطرپذیری برای آدم خلاقی مثل اون می‌تونه تجربه جذاب مزرعه‌داری رو هم به کارنامه‌اش اضافه کنه.

این مستند جذاب داستان کلارکسونِ معروف رو تعریف می‌کنه؛ که حالا می‌خواد مزرعه چندصد هکتاری تو انگلیس رو بگردونه. نتیجش هم به جز طنز جالبی که باعث خنده‌ات میشه، آشنایی با حس‌وحال تجربه و کشف تو زندگی و سختی‌هاییه که در این مسیر هم رنج و هم مهارت و جهان‌بینی جدید بهت می‌ده منجمله اینکه اشتباهات بخشی از مسیر یادگیریه.

طنز این سریال فقط برای خنده نیست، بلکه راهیه برای تحمل سختی‌ها، رابطه کلارکسون با «کیلب» (کارگر جوان و جدیِ مزرعه که همیشه داره اشتباهات رئیسش رو درست می‌کنه) یه منبع بی‌پایان از کنایه‌های طنزآمیز انگلیسیه که از قضا برای من یکی از دلایل اصلی دنبال کردن این سریاله.

این مستند از یه طرف نشون میده که چطور قوانین دولتی انگار دارن کشاورزها رو خفه می‌کنن (مثلاً ساختن یه سوله ساده نیاز به ده‌ها مجوز داره!) و از طرف دیگه هم غبطه عمیق منِ ایرانی رو برمی‌انگیزونه اونم از اینکه مدیریت خاک و آب و‌محیط‌زیست در یه کشور توسعه‌یافته چقدر جدی و برنامه‌ریزی شده‌ست. دست‌آخر اینکه کاش نمونه ایرانی اینجور مستندها با همین مقدار خلاقیت در محتوا و ساخت و اجرا وجود داشت.
@sahandiranmehr


✔️غروب اشکانیان: شکست یک امپراتوری بی‌مرکز

✍️سهند ایرانمهر

🔸در چنین روزی در سال ۲۲۴ میلادی، نبردی در دشت هرمزدگان رقم خورد که سرنوشت ایران را برای قرن‌ها تغییر داد. از هرمزدگان به نام جنگ داخلی ایرانیان نام برده‌اند. در این جنگ که در نیمه راه شوش و بهبهان روی داد اردشیر بابکان و اردوان پنجم رویاروی هم قرار گرفتند و اردشیر بابکان فرمانروای پارس (فارس، کرمان و اصفهان امروز) بر اردوان پنجم شاه اشكانی چیره شد. اما چرا اشکانیان شکست خوردند؟

🔸اشکانیان بیش از چهار قرن بر ایران حکومت کردند؛ از دل طغیان علیه سلوکیان برخاستند، رومیان را زمین‌گیر کردند، و ایران را از هلنی‌گرایی نجات دادند. اما در قرن سوم میلادی، نشانه‌های زوال از درون آغاز شده بود اما چرا چنین شد؟

🔸اشکانیان شاه داشتند، ولی دولت نداشتند. ساختار فئودالی، قدرت را در دست خاندان‌های محلی متمرکز کرده بود. هر فرد متمول و صاحبنفوذی از طبقه اشراف یک ارتش داشت، هر شاهزاده‌ای هم یک پایتخت. تمرکز قدرت، رؤیایی بود که محقق نشد و نهادی برای انسجام در کار نبود.

🔸این پاشیدگی سیاسی با ضعف دیوان‌سالاری همراه بود. اشکانیان نه ارتش دائمی منظم داشتند، نه مالیات سراسری منسجم، نه دیوان مستقل. هر چیز به اراده خاندان‌های محلی وابسته بود و سلطنت، بیشتر نقش داور را داشت.
از نظر جامعه‌شناسی تاریخی، می‌توان این وضعیت را «قدرت غیرمتمرکز در هم‌تنیده» نامید، آن‌گونه که میشل فوکو توصیف می‌کند: ساختاری که در آن، قدرت بدون مرکز است و بدون قابلیت تصمیم‌سازی کلان. نتیجه نیز چیزی جز فرسایش تدریجی نبود.

🔸اشکانیان به‌رغم موفقیت‌های نظامی، پروژه تمدنی نداشتند. نه شهرسازی گسترده، نه یک روایت منسجم فرهنگی. شاید به همین دلیل، با آنکه چهار قرن حکومت کردند، کمتر از آنچه سزاوارشان بود در حافظه جمعی ما ایرانیان جا گرفتند.
رومیان هم بی‌تأثیر نبودند. جنگ‌های پی‌درپی در غرب، خزانه را خالی و ارتش را فرسوده کرد. نه امکان توسعه بود، نه بازسازی. فشار خارجی بر ضعف داخلی سوار شد. نبود دیپلماسی فعال منطقه‌ای هم مزید بر علت بود

🔸سرانجام، اردشیر بابکان پا به عرصه گذاشت. مردی از خاندانی محلی در فارس، که فهمید شاهنشاهی نیاز به ایدئولوژی دارد، به تمرکز، به دین، به زبان رسمی. ساسانیان با ترکیب دین و دولت، سلسله‌ای ساختند که قرن‌ها نماد قدرت ایرانی شد.

🔸با همه این ضعف‌ها، اشکانیان نقش پررنگی در تاریخ ما دارند:
‏اشکانیان بودند که از ایران در برابر هلنیسم دفاع کردند. آنان سد محکمی دربرابر توسعه‌طلبی رومیان بودند و در عین حال تبادلات و تلفیق فرهنگی شرق و غرب را پایه گذاشتند و الگویی برای مقاومت نامتمرکز ساختند.

🔸عمده‌ترین دلیل سقوط اشکانیان دولت ضعیف، عدم‌ انسجام و فقدان روایت تمدنی و به جای آن ادامه ماجراجویی خارجی با قدرتی همچون روم بود. دلایلی که سبب شد:ساختار ناپایدار، دیپلماسی ناتوان، و هویت متزلزل آن را در معرض فروپاشی قرار دهد. ‏
@sahandiranmehr


✔️سیاست چیست و‌سیاستمدار کیست؟

✍🏼سهند ایرانمهر

🔸در ژانویه ۱۹۱۹، مردی بیمار اما مصمم در سالن‌ بزرگی در مونیخ مقابل دانشجویان ایستاد تا آخرین پیام مهم زندگی‌اش را بر زبان بیاورد. ماکس وبر، جامعه‌شناس و متفکری که امروز از چهره‌های محوری اندیشه مدرن محسوب می‌شود، تنها یک سال پس از این سخنرانی از دنیا رفت. اما آنچه گفت، زنده ماند و به یکی از مهم‌ترین متون کلاسیک در درک سیاست تبدیل شد: سخنرانی مشهور «سیاست به مثابه حرفها».
( مطالعه این سخنرانی در کتاب دین، قدرت و جامعه/ترجمه: احمد تدین/ نشر هرمس)

🔸در آن روزهای بحرانی، آلمانِ پساجنگ جهانی اول در هم ریخته بود. آنارشی در خیابان‌ها، فروپاشی امپراتوری، صعود ایدئولوژی‌های تند و افول اعتماد عمومی به نهادها… وضعیتی شبیه به آنچه در بسیاری از جوامع امروز نیز احساس می‌شود. وبر پرسشی اساسی مطرح کرد: چه کسی صلاحیت دارد سیاست‌مدار شود؟

اما شاید مهم‌تر از پرسش، پاسخ غیرمتعارف او بود. سیاست، برای وبر، نه عرصه‌ی شعار، نه نمایشگاه آرمان‌ها، و نه میدان اخلاق‌ورزی بی‌هزینه بود. سیاست در نگاه او، حرفه‌ای است که به مهارت، صبر، و توان تحمل تناقض‌ها نیاز دارد؛ حرفه‌ای که نه با نیت‌ خوب بلکه با پاسخگویی به نتایج واقعی شناخته می‌شود.

🔸در قلب اندیشه وبر، یک تمایز کلیدی وجود دارد: او سیاست‌مداران را به دو دسته تقسیم می‌کند:

اخلاق‌گرایان اعتقادی: کسانی که فقط به نیت‌ و باورهای خود تکیه دارند. می‌گویند: «اگر نتیجه بد بود، من وظیفه‌ام را انجام دادم، تقصیر دنیا بود.» برای اینان، شکست هم می‌تواند نوعی پیروزی اخلاقی باشد.
مسئولیت‌محوران: اما در برابر آن‌ها، سیاست‌مدار واقعی از دید وبر کسی است که پیامد تصمیماتش را به رسمیت می‌شناسد. کسی که اگر سیاستش به خشونت، فقر، یا نابودی منتهی شد، نمی‌گوید «من نیت خوبی داشتم»، بلکه می‌پرسد: «چه باید می‌کردم که بهتر شود؟»

🔸این تمایز، همان نقطه‌ای‌ست که سخنرانی وبر را از صدها مقاله و تفسیر فلسفی دیگر متمایز می‌کند. او از سیاست به‌مثابه هنر زیستن با تضادها سخن می‌گوید؛ زیستن در دنیایی که پر از تصمیم‌های سخت است، جایی که نه راه‌حل کامل وجود دارد، نه خیر مطلق. وبر در جمله‌ای کلیدی می‌نویسد: «کسی که در سیاست دخالت می‌کند، با نیروهای اهریمنی سر و کار دارد.» او باور داشت که هر سیاستمداری دیر یا زود با وسوسه قدرت، منافع گروهی، دروغ و خشونت روبه‌رو می‌شود. اما در عین حال، او در سیاست امید را نیز می‌دید؛ به شرط آنکه سیاستمدار شور داشته باشد، عقل داشته باشد، و مسئولیت بپذیرد.

🔸در واقع، سیاست‌ورز خوب در اندیشه وبر کسی است که بین شور خدمت و سردی محاسبه تعادل ایجاد کند. نه عاشق قدرت است، نه آن‌قدر بی‌احساس که فقط ماشین تصمیم‌گیری باشد. به عبارت دیگر ماکس وبر اگر امروز زنده بود، از سیاستمداران نمی‌پرسید که آرمان شما چیست. او می‌پرسید: آیا حاضری بهای آن را بپردازی؟ آیا اگر مردمی به‌خاطر تصمیماتت در تنگنا بیفتند، همچنان تصمیم‌ات را اخلاقی می‌دانی؟ اگر نه، پس هنوز وقت سیاست‌ورزی تو نرسیده.

🔸ماکس وبر صد سال پیش هشدار داد: سیاست برای آدم‌های عادی نیست. سیاست برای کسانی‌ست که می‌توانند هر روز در آینه نگاه کنند و بپذیرند که تصمیم‌هایشان سرنوشت دیگران را می‌سازد. در زمانه‌ای که سیاست گاه به مسابقه‌ای برای ترند شدن، نمایش اعتقادات یا صرفاً فریاد زدن بدل شده، شاید باید دوباره به ماکس وبر گوش بدهیم:«هر کسی که وارد سیاست می‌شود، باید بداند که دارد با نیروهای خطرناک و بزرگ بازی می‌کند. تنها شورِ درست، عقلانیت سنجیده، و اخلاق مسئولیت است که می‌تواند او را به سلامت به خانه بازگرداند».

@sahandiranmehr




✔️وقتی عربستان طرفدار مذاکره می‌شود: جغرافیای تازه قدرت در خاورمیانه
✍🏼سهند ایرانمهر

در دنیای امروز، نقشه قدرت را نه فقط مرزها، که اعداد و ترازنامه‌ها هم ترسیم می‌کنند. حالا مهم‌ترین میدان بازی، زمین تجارت است؛ و مهم‌ترین اسلحه، توان چرخاندن چرخ‌های زنجیره جهانی تأمین. درست در همین بزنگاه است که چرخش کم‌سابقه‌ای در سیاست‌های ریاض رخ داده؛ عربستان سعودی، برخلاف مواضع سال‌های مذاکرات برجام، اکنون نه تنها مخالف بازگشت ایران به میز گفت‌وگو با آمریکا نیست، بلکه برای آن سرمایه‌گذاری هم می‌کند.

چه چیزی در منطقه تغییر کرده که ولیعهد جوان سعودی چنین موضعی اتخاذ کرده است؟

محمد بن‌سلمان، که آشکارا قصد دارد تاریخ سیاسی خاندان آل‌سعود را به دو دوره پیش و پس از خود تقسیم کند، فراتر از سنت‌های محافظه‌کارانه اجدادش می‌اندیشد حتی تلاش امروز سعودی‌ها در ساختن سریال‌هایی چون «معاویه» نه کرکری خواندن مذهبی در تقابل با شیعه –آنچنان که برخی در ایران تصور می‌کنند- که یادآوری پیشینه تاریخی خود در بازی در سطح معادلات جهانی است. بن سلمان با چشم‌انداز ۲۰۳۰، دنبال پیوند زدن عربستان به جریان اصلی اقتصاد جهانی است. و این یعنی: امنیت منطقه‌ای، ثبات در مرزها، و کاهش تنش با ایران.

از نظر او، ایران منزوی و تضعیف‌شده نه تنها رقیبی خطرناک‌تر است، بلکه فرصتی از دست‌رفته برای ساختن یک نظم جدید اقتصادی منطقه‌ای است؛ نظمی که اگر درست مدیریت شود، می‌تواند عربستان را به‌جای یک صادرکننده صرف نفت، به پایگاه سرمایه‌گذاری و تجارت جهانی بدل کند. برای بن‌سلمان، این تغییر رویکرد فقط یک انتخاب دیپلماتیک نیست؛ یک ضرورت است. کافی است نگاهی به اعداد بیندازیم:

•سهم شرق آسیا از تولید جهانی: ۳۵٪
•سهم خاورمیانه: کمتر از ۴٪
•حجم تجارت آمریکا با آسیا: ۲.۱ تریلیون دلار
•با کل خاورمیانه: زیر ۲۰۰ میلیارد دلار

آسیا در مرکز زنجیره تأمین جهانی قرار دارد؛ خاورمیانه، همچنان در حاشیه و بر محور منابع خام می‌چرخد. به همین دلیل هم هست که ایالات متحده، تمرکز خود را از خاورمیانه به شرق آسیا برده است جایی که آینده سرمایه، تکنولوژی و رقابت رقم می‌خورد. برای عربستان، تضعیف نفوذ ایران در کشورهای منطقه ابتدا خبری خوش بود. اما حالا به وضوح می‌بیند که جای خالی ایران را نیروهایی پر می‌کنند که از نگاه ریاض به‌مراتب خطرناک‌ترند: اسرائیل و ترکیه.

اسرائیل با الگویی آشکار از بی‌اعتنایی به قوانین بین‌المللی و منطقه‌ای، به یک بازیگر بی‌قید تبدیل شده؛ و ترکیه با بلندپروازی‌های نوعثمانی و ماهیت اخوانی‌اش، می‌تواند هلالی سُنی اخوانی را از قطر تا سوریه و مصر شکل دهد. از منظر عربستان، این تهدید — «هلال اخوانی» — می‌تواند توازن‌ منطقه‌ای را به‌طور کامل برهم بزند. تهدیدی که شاید حتی از هلال شیعی ایران هم نگران‌کننده‌تر باشد.

ریاض حالا بیش از همیشه درک کرده است که نظم جدید منطقه بدون حضور ایران ممکن نیست؛ و ایران، اگر شریک این نظم باشد، نه‌تنها تهدیدی نیست، بلکه می‌تواند بخشی از راه‌حل باشد. همین واقعیت ساده، پشت چرخش آرام و بی‌سروصدای مواضع عربستان نسبت به مذاکره تهران–واشنگتن قرار دارد.
این نگاه جدید در منطقه‌ای است که دیگر رنگ گربه مهم نیست و این را نه از زبان تحلیل‌گران غربی، که از زبان دنگ شیائوپینگ، معمار عمل‌گرایی مدرن چین باید شنید؛ وقتی گفت:

«فرقی نمی‌کند گربه سیاه باشد یا سفید؛ مهم این است که موش بگیرد».

Ezra Vogel, Deng Xiaoping and the Transformation of China
(Vogel, 2011, p. 149)


سخن گفتن از آنچه در ایران بدان اندیشیده می‌شود، پیچیدگی‌های خود را دارد اما ظاهرا فقط عربستن اینگونه نمی‌اندیشید اکنون، در خاورمیانه‌ای که در حال پوست‌اندازی است، شاید وقت آن رسیده باشد که نه به رنگ گربه‌ها، که به توان شکارشان نگاه کنیم.

@sahandiranmehr




🔸نسل من تاوان سختی برای کوته‌بینی‌ها داد، از بسیاری رویدادها و هنر بسیاری هنرمندان و ارتقای ذائقه هنری محروم ماند اما خوشحالم که منبعد برخلاف جوامعی که هنر و موسیقی و هنر به شکل مدرنیزم تحمیلی و نمایشی حاضر و آماده در اختیارشان قرار گرفته اما در بطن و لایه های عمیق جامعه سنت محافظه‌کارانه و تعصب همچنان جوشان و خروشان در برابرش مقاومت می‌کند، نسل امروز ایران چون طعم تلخ محرومیت را چشیده و برای بازیافتن این نعمت تقلا کرده است قدر هنر را خواهد دانست و حالا لایه‌های زیرین جامعه نیز پای احیای هنر به ویژه هنر برآمده از فرهنگ خود می‌ایستد.

از یاد نبریم که مشارکت در رویدادهای فرهنگیِ غیررسمی، مانند موسیقی کوچه، احساس تعلق جمعی را تا ۴۰% افزایش می‌دهد.(مطالعات یونسکو /۲۰۲۱) و این برای جامعه ایران که بنا به دلایل مختلف در معرض خطر واگرایی است یک ضرورت است.

هر دلار سرمایه‌گذاری در رویدادهای فرهنگی، تا ۴ دلار بازده اقتصادی از طریق گردشگری، اشتغالزایی و رونق کسب‌وکارهای محلی ایجاد می‌کند.(داده‌های بانک جهانی /۲۰۲۰) ضمن آنکه فضاهای غیررسمی مانند خیابان یا کوچه، خلاقیت هنری را تا ۶۰% افزایش می‌دهند، چرا که هنرمندان بدون ترس از قضاوت، ایده‌های جدید را آزمایش می‌کنند.(پژوهش دانشگاه استنفورد ۲۰۱۹) هر دو این موارد هم ضرورتی برای برای تقویت اقتصاد هنری و نوآوری فرهنگی و هنری است.

سخن آخر اینکه خوشحالم که #جشنواره_کوچه پس از تصمیم اشتباه لغو مجوز، دوباره مجوز گرفت تا چراغ هنر و جشنواره برآمده از مردم که خاستگاه آن نیز فرهنگ و هنر بومی است، روشن بماند.
✍🏼سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr


باد اگر
در من اوفتد
‏بِبَرد

‏که نمانده‌ست
زیر جامه
‏تنی

‏⁧ «سعدی»⁩
#شعر_واپسین_شب
Photo by Nill Burnis
@sahandiranmehr




✔️درگذشت پاپ فرانسیس

🔸خورخه ماریو برگولیو، زاده ۱۹۳۶ در بوئنوس آیرس آرژانتین، فرزند یک خانواده مهاجر ایتالیایی بود. او در سال‌های نوجوانی‌اش با فضای پرتلاطم سیاسی آرژانتین آشنا شد دورانی که شور چپ، حکومت‌های نظامی، و جنگ سرد در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر شعله‌ور بود.

🔸در همان دوران، برگولیو به محافل فلسفی، الهیات رهایی‌بخش و آموزه‌های عدالت اجتماعی علاقه‌مند شد؛ گرایشی که برخی آن را «سوسیالیستی» توصیف کرده‌اند. اما او همیشه از نشان‌دادن سویه حزب‌گرایی در رفتار خود پرهیز داشت و در اظهاراتش سعی می‌کرد مسیحیت را در خدمت فقرا و حاشیه‌نشینان تعریف کند.

🔸سال‌های دیکتاتوری نظامی در دهه ۷۰ آزمون سختی برای کلیسا و برگولیو بود. برخی او را به سکوت یا کم‌کاری در قبال ناپدیدشدن فعالان متهم کردند. اما بعدها مشخص شد که او در خفا برای نجات جان برخی کشیشان و فعالان، جان خودش را نیز به خطر انداخته بود.

🔸در ۲۰۱۳، او در میان ناباوری جهانی، به‌عنوان نخستین پاپ یسوعی و نخستین پاپ از قاره آمریکای لاتین انتخاب شد. انتخاب نام "فرانسیس" به افتخار سنت فرانسیس آسیزی نماد فقر، طبیعت و صلح ، از همان آغاز چهره پاپی متفاوت را برای او‌به ارمغان آورد.

🔸جناح محافظه‌کار واتیکان از لحن باز او درباره LGBTQ+، همدردی‌اش با مهاجران و مواضع ضدسرمایه‌داری‌اش ناخرسند بود حتی کاردینال‌هایی بودند که آشکارا خواستار استعفایش شدند برخی نیز او را متهم می‌کردند که در موضوع سوءاستفاده جنسی، کافی عمل نکرد.

🔸او «سرمایه‌داری افسارگسیخته» را «نوعی بت‌پرستی مدرن»نامید و از بی‌عدالتی اجتماعی به‌شدت انتقاد کرد. اظهاراتی که نزدیک به گرایش‌های سیاسی چپ‌گرایانه او بود هرچند او این رویکرد را از خاستگاه تعالیم مسیحی می‌دانست. انسیلیکال معروف او Laudato Si’در دفاع از محیط زیست، از مهم‌ترین اسناد دینی دوران ماست که حتی در کنفرانس‌های اقلیمی جهان نقل می‌شود.

🔸انسیلیکال نامه‌ای رسمی است که پاپ خطاب به اسقف‌های جهان (و گاهی کل جامعه مسیحی یا حتی بشریت) می‌نویسد تا درباره یک موضوع مهم مانند مسائل اخلاقی، اجتماعی، سیاسی یا دینی موضع رسمی کلیسا را بیان کند.

🔸اکنون و با مرگ او، نگاه‌ها به کنکلاو واتیکان دوخته شده. طبق سنت، ۱۲۰ کاردینال زیر ۸۰ سال از سراسر جهان در سیستین‌چپل گرد می‌آیند. در جلساتی محرمانه، با رأی‌گیری پشت درهای بسته، جانشین پاپ را انتخاب و‌ به شیوه‌ای خاص اعلام می‌کنند.دود سفید، نشانه انتخاب است.

🔸نام نامزد‌هایی برای جانشینی پاپ فرانسیس بر سر زبان است:
‏کاردینال پیتر تورکسون از غنا؛ صدای جنوب جهانی
‏کاردینال لوئیس تاگل از فیلیپین؛ محبوب نزد پاپ فرانسیس
‏کاردینال ماتیو زوپی از ایتالیا؛ چهره‌ای پرنفوذ و صلح‌طلب

🔸فیلم‌های سینمایی و‌مستند متعددی از او ساخته شده است:

‏The Two Popes (۲۰۱۹): رابطه‌ پاپ فرانسیس با پاپ بندیکت
‏A Man of His Word (۲۰۱۸): مستندی شاعرانه درباره پاپ فرانسیس
‏Chiamatemi Francesco (۲۰۱۵): زندگی‌نامه دراماتیک
‏The Letter (۲۰۲۲): درباره دغدغه‌های محیط‌زیستی‌ پاپ فرانسیس

گردآوری: سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr


✔️لزوم بازاندیشی در چگونگی ارایه تصمیم سیاسی
✍️سهند ایرانمهر


🔸من با آنهایی که صرفا برای ملامت یا مچگیری دست بر تناقض‌ها می‌گذارند، زاویه دارم اما اگر این یادآوری‌ها برای عبرت‌آموزی و جدا کردن سره از ناسره باشد، خود از جمله آنانم. همچنین من جزو آن دسته از افرادی هستم که از باز شدن باب مذاکره خوشحالم نه برای اینکه آرزومندانه غرق در خیالات دستاوردهای کاملا مثبت آن باشم بلکه از آن جهت که می‌بینم اگرچه دیرهنگام اما اکنون پای تصمیم‌گیری بر زمین و معیارهای قابل محاسبه است نه گره‌خورده به وجدانیات و اخلاقیات و الهیات.

🔸سالیان درازی است که تناقض بنیادین بین «ایدئولوژی» و «واقعیت‌های حکمرانی» برای کشور هزینه تراشیده است این تناقض، منجر به نوعی «دوگانگی زبانی»و «تناقض‌گویی» در گفتارهای رسمی شده است؛ امری که فی‌المثل در گفته‌های دیروز و امروز احمد خاتمی با زبانی دینی و اخلاقی درباره مذاکره -که امری‌ سیاسی و زمینی است- دیده می‌شود.

🔸در اینجا نه آن گزاره‌های وجدانی، حیثیتی و دینی در نفی مذاکره، درست است و نه این حواله‌دادن به «نص دینی» برای توجیه آن. مذاکره، جلوه‌ای از « انعطاف‌پذیری تابع منفعت» و جزیی از خصلت حکمرانی است. در مبانی نظری حاکمیت نیز اصلی به نام «مصلحت» وجود دارد که بالاتر از احکام اولیه و‌ثانویه و‌ حلال و‌حرام‌های آن است در نتیجه معمولا حرمت و حلیت‌ها در لحظه‌هایی خاص از چالش‌های ایدئولوژیک تغییر جهت می‌دهند، این وضعیت منجر به برآمدن نوعی اخلاق موقعیتی (situational ethics) شده است که تحت‌تأثیر منطق قدرت و نه اصول ثابت اخلاقی، شکل می‌گیرد و همین عامل سبب شده است که دین به جای آنکه سبب حفظ نظم اجتماعی یا ابزار انسجام ( به تعبیر امیل دورکیم) شود، ابزار کنترل و تنظیم سیاست شود و به تبع آن یک گزاره دینی می‌تواند در یک دوره ابزار مخالفت با مذاکره و در دوره‌ای دیگر، ابزار تسهیل مذاکره باشد. نتیجه آنکه دین در اینجا دیگر یک «نظام اعتقادی» نیست؛ بلکه یک «زبان سیاسی با کارکرد تطبیقی» است.

🔸مذاکرات کنونی باید این نتیجه‌گیری را برای تصمیم‌گیران کشور داشته باشد که تلاش کنند به جای این شیوه که تاکنون نیز دین و‌ اخلاق را به شدت به چالش گرفته و در بحران‌ها تناقض‌های خویش را نمایان ساخته است به پایه‌ریزی سیاست بر معیارهای قابل محاسبه با سود و منفعت جمعی بیاندیشند زیرا بر هیچکس پوشیده نیست که از منظر نظریه انتخاب عقلانی (Rational Choice) سیاست‌ورزان‌ ولو داعیه دین داشته باشند، همواره در پی حداکثرسازی منافع و کاهش هزینه‌ها هستند پس چه بهتر که در این مسیر دین را به آوردگاه آب و نان و محاسبات زمینی نیاورند که به قول ناصرخسرو:

دین دیگر است و‌ نان طلبی دیگر
بگذار دین و رو سپس نانی

🔸ماکس وبر به درستی بین «اخلاق مسئولیت» و «اخلاق اعتقادی» قائل به تمایز بود بدین‌معنا که‌مثلا در سیاست، آنچه اهمیت دارد، پیامد تصمیم‌هاست نه صرفاً «خلوص نیت» یا «وفاداری به متون دینی». تصمیم‌گیرانی که از این اصل غفلت کنند، ناچارند مدام میان اخلاقی- غیراخلاقی، وجدانی و بی‌وجدانی در نوسان باشند و جامعه را نیز دچار سردرگمی کنند.

در واقع بحران اخلاقی و دینی در جامعه ما از جایی آغاز شد که تصمیمات مرتبط با امنیت ملی، اقتصاد، و روابط بین‌الملل، نه با ترازوی علم، بلکه با معیارهای غیرقابل اندازه‌گیری ارایه و تبلیغ و مدام سویه حرمت و حلّیت آن تغییر جهت یافت.

🔸اکنون فرصت مناسبی است که هم عاقلانه و هم شجاعانه به بازاندیشی و بازسازی سپهر سیاست و تصمیم‌گیری سیاسی مبتنی بر منفعت اندیشید اما نه با دوختن دوباره ثوابت دین و اخلاق به متغیرات زمینی سیاست که نتیجه آن بازی دوسرباخت دین و سیاست است بلکه با بناکردن سیاست بر زمین قابل اندازه‌گیری منفعت و مصلحت جمعی زیرا در این صورت جابجایی شرایط نه خدشه‌ای به دین وارد می‌کند و نه ضربه‌ای به اخلاق می‌زند بلکه عارضه‌ای طبیعی تلقی می‌شود که ساحت زمینی و قابل اندازه‌گیری سیاست چندان با آن بیگانه نیست.

@sahandiranmehr


✔️ سعدی و‌دریافت‌های سهل و ممتنع
✍️سهند ایرانمهر

🔸تاریخ را می‌خوانیم و بنا به آن قول مشهور:« از تاریخ می‌آموزیم که از تاریخ نیاموخته‌ایم». «ویل دورانت» در مقدمه « تاریخ تمدن» می‌گوید:« در طبیعت، تنها انسان است که آن چیزی که باید باشد، نیست». جماد ‌و نبات و حیوان در طبیعت همه همانند که باید باشند.حیوان که در حد و‌اندازه درک خود، عاقبت کار را می‌بیند، از تکرار کاری که به زیانش باشد، رویگردان است. حیوان اگر حس کند، کاری به تباهی‌اش می‌انجامد، از آن اجتناب می‌کند اما انسان است که با محاسبات غلط، حد و توان خود را نمی‌شناسد و بجای افزایش عقلانی توان خویش و پایبندی به ملزومات یک هدف پنجه در پنجه چالش‌هایی می‌اندازد که خود را برای آن آماده نکرده است:

ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش


🔸حواله کردن دلیل شکست و ناکامی به دشمن و بدخواه، ویژگی چنین انسانهایی است اما آنچه خودِ رفتار و افکار اینان بر سرشان می‌آورد، دشمن نمی‌آورد و آنکه سیلی بر گردن‌شان می‌نوازد، ستمکاری خودشان است نه دیگران چنانکه گردن دزد، پیش از شحنه؛ به دست خود، زده خواهد شد:

دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد
با نفس خود کند به مراد و هوای خویش
از دست دیگران چه شکایت کند کسی؟
سیلی به دست خویش زند بر قفای خویش
دزد از جفای شحنه چه فریاد می‌کند
گو گردنت نمی‌زند الا جفای خویش

🔸برای آدمیان یا قدرتمندان یا جامعه‌ای که چنین رفتار می‌کند نه تاریخ، نه علم، نه عبرت -که آفتاب و روشنایی‌های طی طریق زندگی هستند- هیچکدام راهگشا نیست . کوری اینان با بینایی‌شان تفاوتی ندارد و عاقبت چنان بی‌اعتنا به شواهد و دلایل و استدلال‌ها می‌شوند که جز تماشای افتادنشان در چاهی که خود کنده‌اند، چاره‌ای نیست، روایت تاریخ از اینان برای نسل‌های دیگر این است: ظالمان به چاهی افتادند که خود حفر کردند، مراقب باشید که خود، چاه خویش را حفر نکنید:

گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق
بهتر ز دیده‌ای که نبیند خطای خویش
چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
با دیگران بگوی که ظالم به چَه فتاد
تا چاه دیگران نکنند از برای خویش

« سعدی»

🔸روز بزرگداشت سعدی شیرین سخن

توضیح ویدیو:
یکی دوستی را که زمانها ندیده بود گفت: کجایی که مشتاق بوده‌ام؟
گفت: مشتاقی به که ملولی.

دیر آمدى اى نگار سرمست
زودت ندهیم دامن از دست
معشوقه که دیر دیر بینند
آخر کم از آن که سیر بینند

متن: گلستان سعدی ، باب پنجم «در عشق و جوانی»
آواز: استاد محمدرضا شجریان
کنسرت بزرگداشت سعدی سال ۱۳۸۶


@sahandiranmehr


از نقد و حرف‌های روشنفکری تا گیروگورها به دستمزد دریافتی درباره سریال پایتخت الی‌ماشاءالله شنیدیم اما علیرغم همه اینها، سریال برای جامعه جذاب است چون بازنمای تجربه‌زیسته اوست و هر آنچه در آن می‌بیند برای او‌ ملموس است:

‏از سرهم‌کلاه‌گذاشتن و همزمان تعارف و احساسات برای هم بلغور کردن، از رویافروشی با سنگ‌های آسمانی و دست‌آخر ناکامی، از ارتباط با بچه‌های بالا و کانون قدرت برای سرکیسه‌کردن دیگری، از توهم توطئه با نقش سرکچل خارجی برای منافع فردی، از بشکن و دعوت به رقص با آهنگ «یه‌حلقه طلایی…» و دیدن ناغافل روحانی و برپاایستادن که :« بعد از علی حسن بود… گلدسته در چمن بود» و از همه مهم‌تر این میل ناتمام تاریخی در فردفرد ما برای تکیه زدن بر چنین تخت شیرنشانی در حالیکه از همه‌چیز بی‌خبریم اما از لذت چنین فیگوری در خانه‌ای مستاجری و خانواده‌ای مستاصل دست نمی‌کشیم!

✍️سهند ایرانمهر

@sahandiranmehr


✔️چاپ سوم کتاب
«مکاشفه‌های زیرزمینی»
منتشر شد.

لینک خرید:


https://podro.shop/vaznedonya/fs6SYGx8?index=4


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔸قسمت نوزدهم پادکست سهند ایرانمهر منتشر شد.
از اینجا بشنوید:

https://castbox.fm/vd/799166614


قسمت نوزدهم #پادکست_سهند_ایرانمهر |تعرفه های ترامپ؛ سیاستی جسورانه یا بحران اقتصادی؟

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در دور دوم ریاست‌ جمهوری خود تعرفه‌های سنگینی بر روی واردات از کشورهای مختلف وضع کرده است.

این تعرفه‌ها چه هستند؟ چرا اعمال شدند؟ آیا واقعاً اقتصاد آمریکا را نجات خواهند داد یا اقتصاد جهان و آمریکا را به به چالش خواهند گرفت؟ در این قسمت تلاش میکنیم با تحلیل و بررسی وقایع به ریشه های این اقدام، سابقه تاریخی ان و تاثیرش بر اقتصاد جهان و آمریکا بپردازیم.




🔄 حمایت از طریق حامی باش



_________________________________________

شنیدن بدون نیاز به نصب نرم افزار

✅ همزمان در:
کست باکس I اپل پادکست | اسپاتیفای
_____________________________________________

تلگرام I توییتر (X) I یوتیوب I اینستاگرام I واتس‌اپ


@sahandiranmehr


✔️جامعه‌ در حالت «تعلیق» و بازار گرم «‌پیشگویی»

✍️سهند ایرانمهر

در خیابان، در تاکسی، در مهمانی‌ها، در شبکه‌های اجتماعی و …همه یک سؤال تکراری دارند: «چه می‌شود؟ توافق می‌شود یا جنگ در راه است؟»
پاسخ اما بستگی به این دارد که طرف پرسش کیست؟ از جنس عالم‌نمایان پیشگو که در دوران سلطنت «شبه‌علم» نوسترآداموس‌وار «پیشگویی» می‌فروشند و به ازای تحقق یکی از صد پیشگویی خود بشکن می‌زنند که:«دیدی گفتم!» یا اظهارنظرهای محققانه‌‌ای که صورت‌وضعیتی دقیق می‌دهند اما عالمانه و نسبی‌گرایانه می‌دانند که مُتغیرات هیچگاه اجازه پاسخ قطعی آری یا نه را در برابر چنین پرسشی نخواهند داد.

با این حال این پرسش‌ها، فقط یک کنجکاوی سیاسی ساده نیست. بلکه نشانه‌ای از یک وضعیت روانی عمیق‌تر است: «حالت تعلیق جمعی».

مردم ایران سال‌هاست زیر فشار مزمنِ تحریم، تورم، بی‌ثباتی و تهدیدهای پیاپی خارجی زندگی کرده‌اند. اما آنچه امروز تجربه می‌شود، یک «وضعیت روانی متفاوت» است؛ جایی میان «امید» و «فروپاشی روانی».

جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی در چنین وضعیت‌هایی از مفهومی به‌نام «معلق بودن آینده»یا suspended future یاد می‌کنند. در این حالت، جامعه نه می‌تواند برای آینده برنامه‌ریزی کند، نه قادر است با حال حاضر کنار بیاید. آدم‌ها نمی‌دانند پس‌انداز کنند یا خرج، مهاجرت کنند یا بمانند، طلا و‌ دلار بخرند یا بفروشند، به توافق دل ببندند یا نبندند. همه‌چیز موکول به چیزی‌ست که هنوز نیامده، اما بر همه چیز سایه انداخته است: «توافق یا جنگ؟»

در روان‌شناسی جمعی، فشار دائمی و عدم قطعیت باعث شکل‌گیری نوعی «فرسودگی تصمیم‌گیری»می‌شود.
ذهن‌ها خسته‌اند. قدرت تحلیل پایین آمده. شایعه‌ها جای تحلیل را گرفته‌اند و ترس، به جای تعقل نشسته.

وقتی جامعه در حالت بلاتکلیفی قرار بگیرد، مردم دنبال نقطه‌های قطعی می‌گردند؛ مثل خبر توافق، یا خبر جنگ. چون حتی یک فاجعه واقعی، برای ذهنی که از تعلیق خسته شده، از انتظار دائمی راحت‌تر است.

آنها که برکنار از مشکلات مردم داخل کشور، شادمانه بر طبل جنگ می‌کوبند یا مذاکره را حجت بالغه‌ای بر زبونی و ذلت می‌دانند و نیز آنهایی که در داخل بر (به اصطلاح)«مرعوب‌شدگان غرب» می‌تازند و در واقع همان سخنان را تکرار می‌کنند از یک چیز غافلند و آن اینکه فشارها و تحریم‌ها فقط اقتصاد را به هم نریخته است، بلکه روان جمعی را هم فرسوده کرده است.

تحریم‌ها معمولاً با شاخص‌هایی مثل نرخ تورم یا نرخ ارز سنجیده می‌شوند. اما آن‌چه کمتر دیده می‌شود، تأثیر وضعیت تعلیق توام با فشار بر روان جامعه است. در شرایطی که جامعه در «حالت تعلیق روانی» به سر می‌برد، نیاز به بازگشت اعتماد و شفافیت فوری‌ست.

حکومت، رسانه‌ها و نخبگان در داخل و خارج بتوانند پیام‌های روشن و صادقانه ارائه دهند، از رواج ترس و شایعه و اغراق جلوگیری کنند و از یاد‌ نبرند برای مردم مساله «سیاست» نیست که امرسیاسی برای توجیه هر وضعیتی چاره ساز باشد و فی‌المثل اگر ثابت شود فلان تفکر سیاسی به راه خطا یا درست رفته جناح و‌ جریان مقابل، برنده میدان است.

مساله مردم «تعلیق منجر به فروپاشی روانی» است و اگر چنین مساله‌ای رخ دهد هیچ‌کس برنده نیست و این خطری بزرگتر از تحریم یا حتی جنگ است.

@sahandiranmehr

20 last posts shown.