✅ بهعنوان مثال، طرح اتهام واهی «آپارتاید جنسیتی» زمینهساز کارزارهای حقوقی علیه کشور در سطح نهادهای بینالمللی خواهد شد. در واقع، با طرح این اتهام تلاش میشود واژه «آپارتاید» - که تا امروز صرفاً در مورد ٰرژیم إسرائیل به کار گرفته میشود – به ایران نیز نسبت داده شود تا ایران نیز تحت فشارهای تبلیغاتی و حقوقی مشابهی قرار گیرد. در همین راستا، نسبت دادن تأمین مالی و طراحی عملیات ۷ اکتبر به ایران، توجیهی برای توقف هرگونه روند لغو تحریمها خواهد بود، چراکه ادعا میشود منابع مالی آزادشده در راستای اقدامات «بیثباتکننده» هزینه خواهد شد. همچنین، ارائه تصویری از ایران بهعنوان کشوری ضعیف، میتواند این تصور را ایجاد کند که هرگونه اقدام نظامی علیه آن کمهزینه خواهد بود. در کنار این موارد، القای بیثباتی سیاسی و تعمیق شکاف میان مردم و حاکمیت نیز بهعنوان راهی برای مشروعیتبخشی به فشارهای خارجی دنبال میشود.
در این فضای تبلیغاتی، ضرورت داشت که با ارائه استدلالهای مستند به مقابله با این روایتها و اتهامات پرداخته شود، و دکتر ظریف—با وجود آگاهی از فضاسازیها و فشارهایی که پس از سفر در داخل کشور توسط یک جناح خاص با آنها مواجه خواهد شد—این مسئولیت را بر عهده گرفت.
✅ اول اینکه باید یادآوری کنم که آغاز و تکمیل روند اجرای مکانیسم موسوم به «ماشه» دو ماه به طول میانجامد. یعنی عملاً تا اوت ۲۰۲۵ برای حلوفصل این مسئله از طریق دیپلماسی فرصت وجود دارد، نه تا اکتبر ۲۰۲۵.
دوم اینکه هرچند بازگشت به فصل هفتم برای ایران پیامدهای منفی خواهد داشت، اما واکنش ایران به این اقدام نیز میتواند برای طرفهای غربی بهشدت پرهزینه و زیانبار باشد. در نتیجه، به نفع هر دو طرف است که از ورود به چرخه تصاعدی افزایش تنش – که ممکن است به رویارویی نظامی نیز منجر شود - جلوگیری کنند. در واقع، به نظرم ایران باید سیاست «پیشگیری اما آمادگی» - یا به اصطلاح مرسوم Prevent but prepare - را پیش بگیرد. یعنی اولویت را بر پیشگیری از تشدید تنش قرار دهد اما برای سناریوهای نامطلوب نیز آمادگی کامل داشته باشد.
سوم اینکه احیای قطعنامههای تحریمی شورای امنیت لزوماً به معنای پایان دیپلماسی و آغاز جنگ نیست، اما روند مذاکرات را بهشدت پیچیده خواهد کرد. یکی از سناریوهای محتمل این است که ایران در واکنش به بازگشت این قطعنامهها از پیمان ان.پی.تی خارج شود، که این خود با واکنش جدیدی از سوی طرف مقابل مواجه خواهد شد. در پاسخ به آن، ایران نیز اقدامات متقابل دیگری انجام خواهد داد و این چرخه تنشآفرینی ادامه پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی، که بهجای کاهش تنش، هر دو طرف در مسیر تشدید آن حرکت میکنند، دستیابی به یک توافق دیپلماتیک بهمراتب دشوارتر خواهد شد.
✅ میدان همواره بستر مناسبی برای پیشبرد دیپلماسی فراهم میکند و دیپلماسی نیز از طریق کاهش و مدیریت تنش هزینهها و مخاطرات میدان را به حداقل میرساند. از این رو، میان میدان و دیپلماسی رابطهای دوسویه و مکمل وجود دارد. در واقع، هرگونه موفقیت در عرصه دیپلماسی به کاهش فشارها و هزینههای انسانی و مالی در میدان منجر میشود. جالب اینکه کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، در کتاب خاطرات خود به همین موضوع اشاره میکند. او توضیح میدهد که نظامیان آمریکایی در پنتاگون از افزایش بودجه وزارت خارجه در کنگره حمایت میکردند چون معتقد بودند که تقویت دستگاه دیپلماسی میتواند از میزان هزینهها و فشارهای نظامی بکاهد. در ایران نیز—مانند بسیاری از کشورها—همین رابطه میان میدان و دیپلماسی برقرار است. در واقع، هر دو در راستای سیاست «پیشگیری و آمادگی» - Prevent but prepare - - ایفای نقش میکنند.
https://www.khabaronline.ir/news/2019082/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%87%D8%B2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85
در این فضای تبلیغاتی، ضرورت داشت که با ارائه استدلالهای مستند به مقابله با این روایتها و اتهامات پرداخته شود، و دکتر ظریف—با وجود آگاهی از فضاسازیها و فشارهایی که پس از سفر در داخل کشور توسط یک جناح خاص با آنها مواجه خواهد شد—این مسئولیت را بر عهده گرفت.
✅ اول اینکه باید یادآوری کنم که آغاز و تکمیل روند اجرای مکانیسم موسوم به «ماشه» دو ماه به طول میانجامد. یعنی عملاً تا اوت ۲۰۲۵ برای حلوفصل این مسئله از طریق دیپلماسی فرصت وجود دارد، نه تا اکتبر ۲۰۲۵.
دوم اینکه هرچند بازگشت به فصل هفتم برای ایران پیامدهای منفی خواهد داشت، اما واکنش ایران به این اقدام نیز میتواند برای طرفهای غربی بهشدت پرهزینه و زیانبار باشد. در نتیجه، به نفع هر دو طرف است که از ورود به چرخه تصاعدی افزایش تنش – که ممکن است به رویارویی نظامی نیز منجر شود - جلوگیری کنند. در واقع، به نظرم ایران باید سیاست «پیشگیری اما آمادگی» - یا به اصطلاح مرسوم Prevent but prepare - را پیش بگیرد. یعنی اولویت را بر پیشگیری از تشدید تنش قرار دهد اما برای سناریوهای نامطلوب نیز آمادگی کامل داشته باشد.
سوم اینکه احیای قطعنامههای تحریمی شورای امنیت لزوماً به معنای پایان دیپلماسی و آغاز جنگ نیست، اما روند مذاکرات را بهشدت پیچیده خواهد کرد. یکی از سناریوهای محتمل این است که ایران در واکنش به بازگشت این قطعنامهها از پیمان ان.پی.تی خارج شود، که این خود با واکنش جدیدی از سوی طرف مقابل مواجه خواهد شد. در پاسخ به آن، ایران نیز اقدامات متقابل دیگری انجام خواهد داد و این چرخه تنشآفرینی ادامه پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی، که بهجای کاهش تنش، هر دو طرف در مسیر تشدید آن حرکت میکنند، دستیابی به یک توافق دیپلماتیک بهمراتب دشوارتر خواهد شد.
✅ میدان همواره بستر مناسبی برای پیشبرد دیپلماسی فراهم میکند و دیپلماسی نیز از طریق کاهش و مدیریت تنش هزینهها و مخاطرات میدان را به حداقل میرساند. از این رو، میان میدان و دیپلماسی رابطهای دوسویه و مکمل وجود دارد. در واقع، هرگونه موفقیت در عرصه دیپلماسی به کاهش فشارها و هزینههای انسانی و مالی در میدان منجر میشود. جالب اینکه کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، در کتاب خاطرات خود به همین موضوع اشاره میکند. او توضیح میدهد که نظامیان آمریکایی در پنتاگون از افزایش بودجه وزارت خارجه در کنگره حمایت میکردند چون معتقد بودند که تقویت دستگاه دیپلماسی میتواند از میزان هزینهها و فشارهای نظامی بکاهد. در ایران نیز—مانند بسیاری از کشورها—همین رابطه میان میدان و دیپلماسی برقرار است. در واقع، هر دو در راستای سیاست «پیشگیری و آمادگی» - Prevent but prepare - - ایفای نقش میکنند.
https://www.khabaronline.ir/news/2019082/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%87%D8%B2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85