بعضی وقتا توی فرودگاه، خیابون، سمینارها یا حتی کافه…
وقتی میاین جلو، لبخند میزنین و با یه ذوق خاصی میگین:
«میدونی؟ از روزی که مسیرم رو باهاتون شروع کردم، ورق زندگیم برگشت…»
و من فقط نگاهتون میکنم و تَه قلبم آروم میگیره…
نه بهخاطر اینکه منو انتخاب کردین، یا من خیلی متفاوتم نه!
بهخاطر اینکه دیدم یکی دیگه، از اون تاریکی که منم یه روز توش بودم، بیرون اومده و داره رویاهاش رو میسازه…
دوستون دارم و ارادت❤️
وقتی میاین جلو، لبخند میزنین و با یه ذوق خاصی میگین:
«میدونی؟ از روزی که مسیرم رو باهاتون شروع کردم، ورق زندگیم برگشت…»
و من فقط نگاهتون میکنم و تَه قلبم آروم میگیره…
نه بهخاطر اینکه منو انتخاب کردین، یا من خیلی متفاوتم نه!
بهخاطر اینکه دیدم یکی دیگه، از اون تاریکی که منم یه روز توش بودم، بیرون اومده و داره رویاهاش رو میسازه…
دوستون دارم و ارادت❤️