Forward from: دانیال نامه
پانته آ عزیز توی پستی که لینکش رو پایین همین نوشته میذارم از اهمیت این گفته که چقدر مهمه بتونیم توی محل کار به ناامنیهای ذهنی مون غلبه کنیم و اگه همکاری داریم که توانایی فنی بالاتری از ما داره سعی کنیم به جای دوری کردن ازشون اتقاقا به طرفشون برید و سعی کنید ازشون یاد بگیرید.
خب من کاملا با این نکته موافق. شخصا هم با وجود اینکه خیلی برای رسیدن به هدفهام تو زندگی و کار تلاش کردم ولی هیچ وقت خودمو تو رقابت با کسی احساس نکردم که همینم خیلی کمک کرده بهم اکثر مواقع که بدون احساس نگرانی هم کمک کنم به بقیه و هم کمک بگیرم. ولی میخوام بعد از ده سال تجربه کار توی ایران(شرکت خصوصی) و اروپا چندتا نکته راجع به رفتار حرفهای اضافه کنم:
یه کلمهای هست به اسم overconfident بودن یعنی اعتماد به نفس بیش از اندازه داشتن، و همین طور arrogant بودن که یه جورایی میشه رئیس مآبانه رفتار کردن. این رو با اطمینان میگم که شما هرچقدرم تو حوزه تخصصی خودتون کاربلد باشی ولی مدل شخصیتی و رفتاری سر کارتون این دو حالت رو برای بقیه تداعی کنه، تو دراز مدت هیچ شرکت و تیمی شما رو نمیخواد. اون تفکر آدم خفنه تخسی که هیچ کیو قبول نداره ولی آچار فرانسه شرکته برای توی فیلماست تا دنیای واقعی.
ولی، یه ولی مهم وجود داره که بیش از اندازه متواضع بودن هم که تو فرهنگ ما خیلی ستایش میشه و خیلی هامون دچارشیم تو محیط کار چه خارج از ایران و چه حتی تو خود ایران، به عنوان ضعف شما توی کار قلمداد میشه هرچند که در ظاهر همه خلاف اون رو بگن. یه مثال عینیش استفاده بیش از اندازه از عبارتهایی مثل من فکر میکنم، به نظر من، اگه اشتباه نکنم… و مثل اینها که همشون به مخاطب حس ناکارامدی رو القا میکنه. اگه نظری داری که فکر میکنی درسته نیاز نیست هربار قبل هرجمله ت این رو رو بگی. حتی لحن بیان هم نیازه که قاطعانه و با اعتماد به نفس باشه، که باز خود این لحن قاطعانه برای مایی که تو فرهنگ ایرانی بزرگ شدیم به اشتباه نوعی جسارت برداشت میشه.
نکته بعد راجع به پیشنهاد خیلی خوب پانتهآ است و اونم اینه که باید ملاحظات پیرامونی هم بسته به موقعیت شغلی و فضای روانی محل کار رو هم حتما لحاظ کرد. طبیعتا اگه من نیروی بدون تجربهام خیلی هم خوبه که با رعایت ملاحظاتی نشون بدم مشتاق یادگیری از بقیه هستم ولی اگه من به عنوان یه نیروی با تجربه استخدام شدم قبل از اینکه بخوام ضعف یا کاستی از لحاظ فنی در خودم(که در کلیت ماجرا همهمون اون رو داریم) و میل به یادگیری از دیگری رو مطرح کنم باید مطمئن باشم قبلش خودم رو متناسب با رزومهای که روز اول ارائه دادم، سر کار ثابت کرده باشم. وگرنه این تواضع میتونه مثل یه شمشیر دولبه عمل کنه و بیشتر از اینکه میل به پیشرفت ما به چشم بیاد، برعکس نوعی عدم کارامدی فنی و وابستگی به دیگران احساس بشه.
نکته بعد ظرفیت روحی کسی هستش که ما میخوایم بهش نزدیک شیم و ازش چیزی رو یادبگیریم. خب من چندین پیام زیر همون پست پانتهآ دیدم که آدمای واقعا قوی از نظر فنی و تخصصی اتفاقا خیلی هم خوشحال میشن کسی چیزی ازشون بپرسه و بخواد ازشون یادبگیره. ولی واقعیت اینه که صرف توانمندی فنی و تخصصی باعث نمیشه همه آدمها اون درجه از سلامت روان رو داشته باشن که در محل کار از تواضع ما و بیان ضعف یا میل به پیشرفتمون سواستفاده نکنن. به خاطر همین اگر اون فرد رو در محل کار انسان به لحاظ روانی امنی نمیدونیم بهتره حتی شده با صرف وقت و هزینه شخصی، اون مهارت تخصصی که به دنبالش هستیم رو در جایی بیرون از محل کار ارتقا بدیم.
یادآوری اینکه این نکات محدود به فضای کاری در ایرانم نیست و من بارها توی شرکتهای مختلف اروپایی هم مشاهده کردم.
https://t.me/PVDiscussions/21285
@danielnameh
@danielnameh
خب من کاملا با این نکته موافق. شخصا هم با وجود اینکه خیلی برای رسیدن به هدفهام تو زندگی و کار تلاش کردم ولی هیچ وقت خودمو تو رقابت با کسی احساس نکردم که همینم خیلی کمک کرده بهم اکثر مواقع که بدون احساس نگرانی هم کمک کنم به بقیه و هم کمک بگیرم. ولی میخوام بعد از ده سال تجربه کار توی ایران(شرکت خصوصی) و اروپا چندتا نکته راجع به رفتار حرفهای اضافه کنم:
یه کلمهای هست به اسم overconfident بودن یعنی اعتماد به نفس بیش از اندازه داشتن، و همین طور arrogant بودن که یه جورایی میشه رئیس مآبانه رفتار کردن. این رو با اطمینان میگم که شما هرچقدرم تو حوزه تخصصی خودتون کاربلد باشی ولی مدل شخصیتی و رفتاری سر کارتون این دو حالت رو برای بقیه تداعی کنه، تو دراز مدت هیچ شرکت و تیمی شما رو نمیخواد. اون تفکر آدم خفنه تخسی که هیچ کیو قبول نداره ولی آچار فرانسه شرکته برای توی فیلماست تا دنیای واقعی.
ولی، یه ولی مهم وجود داره که بیش از اندازه متواضع بودن هم که تو فرهنگ ما خیلی ستایش میشه و خیلی هامون دچارشیم تو محیط کار چه خارج از ایران و چه حتی تو خود ایران، به عنوان ضعف شما توی کار قلمداد میشه هرچند که در ظاهر همه خلاف اون رو بگن. یه مثال عینیش استفاده بیش از اندازه از عبارتهایی مثل من فکر میکنم، به نظر من، اگه اشتباه نکنم… و مثل اینها که همشون به مخاطب حس ناکارامدی رو القا میکنه. اگه نظری داری که فکر میکنی درسته نیاز نیست هربار قبل هرجمله ت این رو رو بگی. حتی لحن بیان هم نیازه که قاطعانه و با اعتماد به نفس باشه، که باز خود این لحن قاطعانه برای مایی که تو فرهنگ ایرانی بزرگ شدیم به اشتباه نوعی جسارت برداشت میشه.
نکته بعد راجع به پیشنهاد خیلی خوب پانتهآ است و اونم اینه که باید ملاحظات پیرامونی هم بسته به موقعیت شغلی و فضای روانی محل کار رو هم حتما لحاظ کرد. طبیعتا اگه من نیروی بدون تجربهام خیلی هم خوبه که با رعایت ملاحظاتی نشون بدم مشتاق یادگیری از بقیه هستم ولی اگه من به عنوان یه نیروی با تجربه استخدام شدم قبل از اینکه بخوام ضعف یا کاستی از لحاظ فنی در خودم(که در کلیت ماجرا همهمون اون رو داریم) و میل به یادگیری از دیگری رو مطرح کنم باید مطمئن باشم قبلش خودم رو متناسب با رزومهای که روز اول ارائه دادم، سر کار ثابت کرده باشم. وگرنه این تواضع میتونه مثل یه شمشیر دولبه عمل کنه و بیشتر از اینکه میل به پیشرفت ما به چشم بیاد، برعکس نوعی عدم کارامدی فنی و وابستگی به دیگران احساس بشه.
نکته بعد ظرفیت روحی کسی هستش که ما میخوایم بهش نزدیک شیم و ازش چیزی رو یادبگیریم. خب من چندین پیام زیر همون پست پانتهآ دیدم که آدمای واقعا قوی از نظر فنی و تخصصی اتفاقا خیلی هم خوشحال میشن کسی چیزی ازشون بپرسه و بخواد ازشون یادبگیره. ولی واقعیت اینه که صرف توانمندی فنی و تخصصی باعث نمیشه همه آدمها اون درجه از سلامت روان رو داشته باشن که در محل کار از تواضع ما و بیان ضعف یا میل به پیشرفتمون سواستفاده نکنن. به خاطر همین اگر اون فرد رو در محل کار انسان به لحاظ روانی امنی نمیدونیم بهتره حتی شده با صرف وقت و هزینه شخصی، اون مهارت تخصصی که به دنبالش هستیم رو در جایی بیرون از محل کار ارتقا بدیم.
یادآوری اینکه این نکات محدود به فضای کاری در ایرانم نیست و من بارها توی شرکتهای مختلف اروپایی هم مشاهده کردم.
https://t.me/PVDiscussions/21285
@danielnameh
@danielnameh