ادامه ی اسپویل ها
"به عبارتی، این یه اعلام خشونته که نمیشه ازش فرار کرد... اما... هنوز میشه متوقفش کرد..."
یه بار دیگه ازت میپرسم، لوکی... میخوای به "شوالیههای خدا" ملحق بشی؟"
لوکی: "اصلاً و ابداً!! تو یه احمقی!!!"
در یک صحنهی فوقالعاده دو صفحهای، گونکو روی تیرهایی که خودش ایجاد کرده راه میره. و وقتی لوکی دوباره پیشنهادش رو رد میکنه، درست همونطور که لوکی پیشبینی کرده بود، بهش حمله میکنه: اول یه لگد پرسرعت به سمت راست صورت لوکی، بعدش یه آپرکات محکم. برای اینکه بتونه به بدن عظیم لوکی ضربه بزنه، گونکو چکمهها و دستکشهای غولپیکری از تیرهاش درست میکنه.
لوکی بالاخره از شدت ضربات گونکو بیهوش میشه. بقیهی حیوانات هم که سعی کرده بودن از لوکی دفاع کنن، زیر تیرهای گونکو افتادن.
و در صحنهی نهاییِ خفن و باورنکردنی فصل...
شانکسِ نقابدار شنل سیاهش رو برمیداره و بالاخره هویت واقعیش فاش میشه.
شمراک: "برنامه تغییر کرد... با "ماری جوا" تماس بگیرین...!!"
"همه واقعاً بیعرضهان... امیدوار بودم که این موضوع یه مقدار باهوشانهتر پیش بره..."
[رهبر شوالیههای خدا (نجیبزادهی آسمانی) فیگارلند شمراک]
گونکو: "درسته... و فکر نمیکنم که حتی مرگ هم چیزی رو تغییر بده. این به اعتقاداتشون مربوط میشه؟"
[شوالیههای خدا گونکو (فرزند سن گارلینگ، یکی از پنج بزرگ) (دارای میوهی "آرو آرو نو می" – انسان تیرانداز)]
فیگارلند شمراک دقیقاً مثل شانکس به نظر میرسه، اما بدون اون زخم معروف رو صورتش، با موهای بلند (که با یه بافته به عقب بسته شده) و البته با دو تا دست! 😆
شمراک یه یونیفرم کلاسیک نظامی پوشیده، مشابه یونیفرمهای سربازهای بریتانیایی یا فرانسوی قرن هفدهم. بوتهای بلند، یه شال گردن، و یه شمشیر روی کمرش داره.
فصل با این صحنه به پایان میرسه که شمراک به لوکی بیهوش نگاه میکنه...
شمراک: "اون جنگجویان وحشیِ "الباف" که توی زمانهای قدیم "جهان جدید" رو فتح کرده بودن...**
ما، "دولت جهانی"، اونها رو به هر قیمتی که شده تحت فرمان خودمون درمیاریم!!!"
پایان فصل. هفتهی آینده وقفهای در کار نیست!
✅@onepiecefarsi
▶️ کانال یوتویوب |🌐 پیج اینستاگرام
🌐 کامل ترین ربات دانلود وان پیس
"به عبارتی، این یه اعلام خشونته که نمیشه ازش فرار کرد... اما... هنوز میشه متوقفش کرد..."
یه بار دیگه ازت میپرسم، لوکی... میخوای به "شوالیههای خدا" ملحق بشی؟"
لوکی: "اصلاً و ابداً!! تو یه احمقی!!!"
در یک صحنهی فوقالعاده دو صفحهای، گونکو روی تیرهایی که خودش ایجاد کرده راه میره. و وقتی لوکی دوباره پیشنهادش رو رد میکنه، درست همونطور که لوکی پیشبینی کرده بود، بهش حمله میکنه: اول یه لگد پرسرعت به سمت راست صورت لوکی، بعدش یه آپرکات محکم. برای اینکه بتونه به بدن عظیم لوکی ضربه بزنه، گونکو چکمهها و دستکشهای غولپیکری از تیرهاش درست میکنه.
لوکی بالاخره از شدت ضربات گونکو بیهوش میشه. بقیهی حیوانات هم که سعی کرده بودن از لوکی دفاع کنن، زیر تیرهای گونکو افتادن.
و در صحنهی نهاییِ خفن و باورنکردنی فصل...
شانکسِ نقابدار شنل سیاهش رو برمیداره و بالاخره هویت واقعیش فاش میشه.
شمراک: "برنامه تغییر کرد... با "ماری جوا" تماس بگیرین...!!"
"همه واقعاً بیعرضهان... امیدوار بودم که این موضوع یه مقدار باهوشانهتر پیش بره..."
[رهبر شوالیههای خدا (نجیبزادهی آسمانی) فیگارلند شمراک]
گونکو: "درسته... و فکر نمیکنم که حتی مرگ هم چیزی رو تغییر بده. این به اعتقاداتشون مربوط میشه؟"
[شوالیههای خدا گونکو (فرزند سن گارلینگ، یکی از پنج بزرگ) (دارای میوهی "آرو آرو نو می" – انسان تیرانداز)]
فیگارلند شمراک دقیقاً مثل شانکس به نظر میرسه، اما بدون اون زخم معروف رو صورتش، با موهای بلند (که با یه بافته به عقب بسته شده) و البته با دو تا دست! 😆
شمراک یه یونیفرم کلاسیک نظامی پوشیده، مشابه یونیفرمهای سربازهای بریتانیایی یا فرانسوی قرن هفدهم. بوتهای بلند، یه شال گردن، و یه شمشیر روی کمرش داره.
فصل با این صحنه به پایان میرسه که شمراک به لوکی بیهوش نگاه میکنه...
شمراک: "اون جنگجویان وحشیِ "الباف" که توی زمانهای قدیم "جهان جدید" رو فتح کرده بودن...**
ما، "دولت جهانی"، اونها رو به هر قیمتی که شده تحت فرمان خودمون درمیاریم!!!"
پایان فصل. هفتهی آینده وقفهای در کار نیست!
✅@onepiecefarsi
▶️ کانال یوتویوب |🌐 پیج اینستاگرام
🌐 کامل ترین ربات دانلود وان پیس