چالش احساسی-فکری
اصالت و هویت
تصور کنید فناوری کپی کردن ذهن ممکن شود؛ اینکه بتوان یک فرد را کپی کرد؛ یعنی همه خاطرات و سلایق و علایق و رفتارها و هر چیزی که مادر شما داشته است روی بدن دیگری سوار شود.
به طوری که اگر آن کپی را جایگزین مادرتان کنید هیچ راهی برای فهمیدن اینکه او مادر اصلی شما نیست، نخواهد بود. کوچکترین رازهای شما را میداند. هنوز به همان جوک همیشگی میخندد.
اما در اصل این مادر شما نیست؛ بنابراین اگر این فرد جایگزین مادر یا هر کسی که در آینده از دست میدهید شود و حتی به شما بگویند این کپی است احتمالا نمیتوانید او را قبول نکنید. کلمه کپی نمیتواند مانع از پذیرش او شود. او دقیقا مادر شماست از هر نظری و هیچ روزنه شکی وجود ندارد، ولی خب واقعا که نیست چون او چند سال پیش مرده است! متوجه منظورم که هستید.
این نوشته با ویدئو بهتر درک میشود تا با توصیف کردن این شرایط با واژه ها؛
حال این مادر به شما عرضه میشود؛ اصلا همین الان به مادر خود نگاه کنید فرض کنید او کپی مادر شماست، و مادر شما در گذشته از دست رفته است. چه دلیلی دارید که الان به آشپزخانه بروید و او را پس بزنید؟
تصور کنید این کپی را از خود برانید ، صدای گریه ها و نگاهش را در این لحظه متصور شوید، او مادر شماست، هر چند واقعا نیست.
این یک تناقض است. گرچه ساختن چنین کپی غیرممکن است، اما اگر فرض کنیم رخ بدهد هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که بگوییم این شخص که همینک در آشپزخانه است را پس بزنید و یا احساس بدی نسبت به او داشته باشید. برای درک این موضوع عمیقا تصور کنید یکی از اعضای خانواده شما مثلا مادر شما، واقعا یک کپی است از اصلش؛و شرایط و سناریوهای مختلف را تصور کنید. همان عادت ها و سلایق و همان رفتار و منش و اخلاق. روزنهای نیست برای تفکیک قائل شدن.
ما میگوییم ساختن چنین کپی با چنین دقت ۱۰۰٪ای غیر ممکن است(عدم دقت مطلق ابزار، قوانین ترمودینامیک، اصل عدم قطعیت) چون حتی به اندازه یک عدد در حد میلیون یا میلیارد در اعشار، تفاوتی باشد شما نسخه کپی را پس میزنید.
ولی این تفاوتها آنقدر جزئی هستند که شاید سالها طول بکشد تا ناگهانی یا تدریجی متوجه شوید و ناگهان آن احساس بد که نه این مادر من نیست به شما دست بدهد و او را به کارخانه تحویل دهید. ولی چنین فناوری با مقداری خطا قابل دستیابی خواهد بود؛ و این به نظر ترسناک است تا آرامش دهنده. احتمالا برخی با این نسخه ها کنار بیایند و به راحتی جایگزین عضو خانواده از دست رفتهشان شود. گذر زمان این تفاوت ها را نادیده میگیرد. مگر میشود حال که فلان عضو خانواده از دست رفته با کسی که ۹۹.۹۹۹ درصد با او شباهت دارد اخت نشد! برخی خواهند شد. اگر روزی چنین فناوری به وجود بیاید، جامعه چه واکنشی خواهد داشت؟ آیا مردم واقعاً حاضر میشوند عزیزانشان را جایگزین کنند؟
پس ما یک اصالتی داریم و یکتا هستیم و غیر قابل کپی کردن(مطلق) هستیم؟
در پاسخ باید گفت بستگی دارد با چه عینکی نگاه کنیم؛ سه دیدگاه وجود دارد؛
دیدگاه فیزیکی/مادیگرایانه(فیزیک کلاسیک): اگر ما صرفاً ترکیبی از اطلاعات (مثل خاطرات، تجربیات، و ساختارهای عصبی) و ماده (نورونها و سیناپسها) باشیم، پس در تئوری میتوان ما را دقیقاً کپی کرد. اگر این کپی کاملاً منطبق باشد، پس از نظر عملکردی همان شخص است و نمیتوان تفاوتی میان او و نسخه اصلی قائل شد. در این حالت، «اصالت» یک توهم است؛البته ضعف ابزار را نباید نادیده گرفت؛ یعنی ابزار دقت مطلقی ندارند و نتیجه کپی هرچه شد تا حد بسیار بسیار زیادی شبیه نسخه اصلی است؛ احتمالا تا حدی که انسان نمیتواند تشخیص دهد.
دیدگاه کوانتومی/عدم قطعیت: فیزیک کوانتومی میگوید که اطلاعات کوانتومی را نمیتوان بدون تغییر منتقل یا دقیقاً کپی کرد (اصل عدم کپیپذیری کوانتومی). این یعنی اگر آگاهی و «خود» ما تا حدی کوانتومی باشد (مثلاً فرض کنیم آگاهی متاثر و تاثیر گذار از و در سطح مکانیک کوانتومی باشد)، آنگاه هیچ نسخهای ۱۰۰٪ برابر با نسخه اصلی نخواهد بود. این میتواند به این معنا باشد که هر فرد یکتا است، نه به خاطر اطلاعات، بلکه به خاطر ویژگیهای فیزیکی بنیادی که قابل تکرار نیستند. اینجا هم مادی گرایی حفظ میشود منتهی اصالت و یکتا بودن ما هم حفظ میشود و فیزیک به صورت بنیادی اجازه نمیدهد ما کپی شویم.
دیدگاه فلسفی/پدیدارشناختی: حتی اگر دو نسخه کاملاً یکسان باشند، آیا "تجربه" آنها یکی خواهد بود؟ فرض (فرض محال) کنید که از شما یک کپی بسازند؛ این نسخه ممکن است دقیقاً مثل شما فکر کند و عمل کند، اما شما خودتان را در آن بدن جدید که حس نمیکنید؛ پس او یک شخص دیگر است، ولی اگر شخصی دیگر است پس چرا کپی کامل شماست! این پارادوکس هم میگوید کپی کامل محال است. این همان چیزی است که برخی از فیلسوفان «هویت پدیدارشناختی» مینامند؛ این یکی بحث دیگری میطلبد.
سام آریامنش
🚀 @ofoghroydadd
اصالت و هویت
تصور کنید فناوری کپی کردن ذهن ممکن شود؛ اینکه بتوان یک فرد را کپی کرد؛ یعنی همه خاطرات و سلایق و علایق و رفتارها و هر چیزی که مادر شما داشته است روی بدن دیگری سوار شود.
به طوری که اگر آن کپی را جایگزین مادرتان کنید هیچ راهی برای فهمیدن اینکه او مادر اصلی شما نیست، نخواهد بود. کوچکترین رازهای شما را میداند. هنوز به همان جوک همیشگی میخندد.
اما در اصل این مادر شما نیست؛ بنابراین اگر این فرد جایگزین مادر یا هر کسی که در آینده از دست میدهید شود و حتی به شما بگویند این کپی است احتمالا نمیتوانید او را قبول نکنید. کلمه کپی نمیتواند مانع از پذیرش او شود. او دقیقا مادر شماست از هر نظری و هیچ روزنه شکی وجود ندارد، ولی خب واقعا که نیست چون او چند سال پیش مرده است! متوجه منظورم که هستید.
این نوشته با ویدئو بهتر درک میشود تا با توصیف کردن این شرایط با واژه ها؛
حال این مادر به شما عرضه میشود؛ اصلا همین الان به مادر خود نگاه کنید فرض کنید او کپی مادر شماست، و مادر شما در گذشته از دست رفته است. چه دلیلی دارید که الان به آشپزخانه بروید و او را پس بزنید؟
تصور کنید این کپی را از خود برانید ، صدای گریه ها و نگاهش را در این لحظه متصور شوید، او مادر شماست، هر چند واقعا نیست.
این یک تناقض است. گرچه ساختن چنین کپی غیرممکن است، اما اگر فرض کنیم رخ بدهد هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که بگوییم این شخص که همینک در آشپزخانه است را پس بزنید و یا احساس بدی نسبت به او داشته باشید. برای درک این موضوع عمیقا تصور کنید یکی از اعضای خانواده شما مثلا مادر شما، واقعا یک کپی است از اصلش؛و شرایط و سناریوهای مختلف را تصور کنید. همان عادت ها و سلایق و همان رفتار و منش و اخلاق. روزنهای نیست برای تفکیک قائل شدن.
ما میگوییم ساختن چنین کپی با چنین دقت ۱۰۰٪ای غیر ممکن است(عدم دقت مطلق ابزار، قوانین ترمودینامیک، اصل عدم قطعیت) چون حتی به اندازه یک عدد در حد میلیون یا میلیارد در اعشار، تفاوتی باشد شما نسخه کپی را پس میزنید.
ولی این تفاوتها آنقدر جزئی هستند که شاید سالها طول بکشد تا ناگهانی یا تدریجی متوجه شوید و ناگهان آن احساس بد که نه این مادر من نیست به شما دست بدهد و او را به کارخانه تحویل دهید. ولی چنین فناوری با مقداری خطا قابل دستیابی خواهد بود؛ و این به نظر ترسناک است تا آرامش دهنده. احتمالا برخی با این نسخه ها کنار بیایند و به راحتی جایگزین عضو خانواده از دست رفتهشان شود. گذر زمان این تفاوت ها را نادیده میگیرد. مگر میشود حال که فلان عضو خانواده از دست رفته با کسی که ۹۹.۹۹۹ درصد با او شباهت دارد اخت نشد! برخی خواهند شد. اگر روزی چنین فناوری به وجود بیاید، جامعه چه واکنشی خواهد داشت؟ آیا مردم واقعاً حاضر میشوند عزیزانشان را جایگزین کنند؟
پس ما یک اصالتی داریم و یکتا هستیم و غیر قابل کپی کردن(مطلق) هستیم؟
در پاسخ باید گفت بستگی دارد با چه عینکی نگاه کنیم؛ سه دیدگاه وجود دارد؛
دیدگاه فیزیکی/مادیگرایانه(فیزیک کلاسیک): اگر ما صرفاً ترکیبی از اطلاعات (مثل خاطرات، تجربیات، و ساختارهای عصبی) و ماده (نورونها و سیناپسها) باشیم، پس در تئوری میتوان ما را دقیقاً کپی کرد. اگر این کپی کاملاً منطبق باشد، پس از نظر عملکردی همان شخص است و نمیتوان تفاوتی میان او و نسخه اصلی قائل شد. در این حالت، «اصالت» یک توهم است؛البته ضعف ابزار را نباید نادیده گرفت؛ یعنی ابزار دقت مطلقی ندارند و نتیجه کپی هرچه شد تا حد بسیار بسیار زیادی شبیه نسخه اصلی است؛ احتمالا تا حدی که انسان نمیتواند تشخیص دهد.
دیدگاه کوانتومی/عدم قطعیت: فیزیک کوانتومی میگوید که اطلاعات کوانتومی را نمیتوان بدون تغییر منتقل یا دقیقاً کپی کرد (اصل عدم کپیپذیری کوانتومی). این یعنی اگر آگاهی و «خود» ما تا حدی کوانتومی باشد (مثلاً فرض کنیم آگاهی متاثر و تاثیر گذار از و در سطح مکانیک کوانتومی باشد)، آنگاه هیچ نسخهای ۱۰۰٪ برابر با نسخه اصلی نخواهد بود. این میتواند به این معنا باشد که هر فرد یکتا است، نه به خاطر اطلاعات، بلکه به خاطر ویژگیهای فیزیکی بنیادی که قابل تکرار نیستند. اینجا هم مادی گرایی حفظ میشود منتهی اصالت و یکتا بودن ما هم حفظ میشود و فیزیک به صورت بنیادی اجازه نمیدهد ما کپی شویم.
دیدگاه فلسفی/پدیدارشناختی: حتی اگر دو نسخه کاملاً یکسان باشند، آیا "تجربه" آنها یکی خواهد بود؟ فرض (فرض محال) کنید که از شما یک کپی بسازند؛ این نسخه ممکن است دقیقاً مثل شما فکر کند و عمل کند، اما شما خودتان را در آن بدن جدید که حس نمیکنید؛ پس او یک شخص دیگر است، ولی اگر شخصی دیگر است پس چرا کپی کامل شماست! این پارادوکس هم میگوید کپی کامل محال است. این همان چیزی است که برخی از فیلسوفان «هویت پدیدارشناختی» مینامند؛ این یکی بحث دیگری میطلبد.
سام آریامنش
🚀 @ofoghroydadd