ترجمه بخش هایی از یک مقاله از بیش از ۱۰۰۰ نمونه
۱۱ گروه قومی ایرانی دارای ناهمگونی ژنتیکی متمایز و قابل توجهی بودند. هفت گروه (اعربهای ایرانی، آذریها، گیلکها، کردها، مازندرانیها، لرها و فارسها) در تنوع کلی اتوزومی خود در تجزیه و تحلیل MDS «بهشدت همپوشانی داشتند» که نشاندهنده وجود یک خوشه مرکزی ایران (CIC) است. چهار گروه دیگر (بلوچهای ایرانی، جزیرهنشینان خلیج فارس، سیستانیها و ترکمنها) بهعنوان جمعیتهایی بهشدت در هم آمیخته با مشارکت جمعیتهای اجدادی مختلف، اما همیشه با جهتگیری به سمت CIC، بهطور چشمگیری متفاوت از CIC و از یکدیگر معرفی شدند.
به جز بلوچ ها و سیستانی ها که تا حدی همپوشانی داشتند. در مقیاس جهانی، ایرانیان CIC (فارس کرد گیلکی مازنی آذری و عربهای ایران و لر)، به اروپایی ها نسبت به هر جای دیگری نزدیک هستند، در حالی که ترکمن های ایرانی درجاتی مشابه اما متمایز از اختلاط را در مقایسه با سایر جنوب آسیا نشان دادند. این درجه برای بلوچها، سیستانیها و جزایر PG کمتر مشخص بود، با این که دومی جهتگیری مشخص به آفریقای جنوب صحرا و نمونههای متعدد آمریکای لاتین را نشان میدهد.
این قابل توجه است که اعراب ایرانی از CIC نسبت به جمعیتهای جنوب صحرا جدایی نشان دادهاند(یعنی تبار ایرانی دارند نه عرب مثل بقیه ۷ قومیت CIC). یک مقایسه محلی، تنوع ژنتیکی متمایز ایرانیان CIC را نسبت به سایر جمعیت های جغرافیایی نزدیک تأیید کرد؛
بلوچ و سیستانیها نزدیک به پاکستان و دیگر جمعیتهای آسیای جنوبی بودند، در حالی که ترکمنهای ایرانی به ترتیب در کنار یا بالای جمعیتهای آسیای مرکزی قرار داشتند(فقط ترکمن ها در ایران نزدیک به مردمان آسیای مرکزی هستند؛ آذری ها فقط ترک زبانند و مربوط به خوشه CIC یعنی ایرانی تبار). عرب های ایرانی نیز از دیگر جمعیت های عرب در غرب آسیا و شمال آفریقا متمایز بودند. علاوه بر این، نمونه های زرتشتی به عنوان اعضای ضروری CIC قرار گرفتند. این نتایج کاملاً با مقادیر شاخص تثبیت زوجی (FST) منعکس شد. گروههای CIC(آذری، فارس، کرد، گیلکی، لر، مازنی، عرب) تفاوت بسیار کمی با یکدیگر را نشان دادند (FST~0.0008-0.0033)، در حالی که گروههای غیرCIC (ساکنان جزایر خلیج فارس و ترکمن ها و بلوچ و سیستانیها) به طور مداوم مقادیر بسیار بزرگتری از تفاوت را ارائه میکردند، که شدیدترین آن برای جزیرهنشینان PG در مقابل ترکمنهای ایرانی بود. با این حال، زیرساختار ژنتیکی در میان گروههای ایرانی بسیار کوچکتر از هر یک از جمعیتهای 1000G بود، که این دیدگاه را تأیید میکند که گروههای CIC یک موجودیت ژنتیکی متمایز را تشکیل میدهند، علیرغم ناهمگونی درونی ناچیزشان. اروپایی ها (FST~0.0105-0.0294)، آسیای جنوبی (FST~0.0141-0.0338)، اما همچنین برخی از جمعیت های آمریکای لاتین (پورتوریکویی ها: FST~0.0153-0.0228؛ کلمبیایی ها: FST~0.0170-0.0261) نزدیک به ایرانی ها بودند. -صحرای آفریقا و مخلوط آفریقایی-آمریکایی ها (FST~0.0764-0.1424) و همچنین آسیای شرقی (FST ~ 0.0645-0.1055) درجات زیادی از تمایز با ایرانی ها را نشان دادند.
چیزی تحت عنوان ترک تبار یا فارس تبار یا کرد تبار یا ملت فارس و ملت ترک و ملت کرد وجود خارجی ندارد و اصلا علمی نیست، در ایران و بخش هایی از کشورهای همسایه، اینها ایرانیان فارس زبان و ایرانیان آذری زبان و ایرانیان کرد زبان و ایرانیان عرب زبان هستند؛
حقیقت علمی این است که مردمانی در ایران هستند که تا حداقل ۵ هزار سال و حداکثر ۱۰ هزار سال پیش تبار یکسانی دارند در آن بخش ناچیز از پیتزای دی ان ای خودشان، تا ۹۵ درصد همپوشانی برای هزاران سال دارند، به نام تبار ایرانی که به زبان علمی آن را خوشه مرکزی ایران یا CIC معرفی میکنند.
هیچ جایی برای اندیشه های پان ترک و پان کرد و پان ایرانیسم وجود ندارد. ما یک خانواده هستیم و یک کشور داریم با مرز مشخص و آرزوهایی شبیه به هم، مثل داشتن کشوری سکولار و دموکراتیک. در مورد زبان هم مثل هر کشور دیگری یک زبان ملی داریم وآزادی برای آموزش بقیه زبانها. از نظرم اهمیتی ندارد به جمهوری رای میدهید یا پادشاهی، هر دو پتانسیل رساندن شما به رویاهای خود را دارند و هر دو پتانسیل دیکتاتوری شدن را دارند.
نمیتوانید بگویید علم را قبول دارم ولی این قسمت را قبول ندارم.
این پژوهش میگوید اقوام ایرانی از نظر ژنتیکی ۴ دسته هستند:
۱. خوشه CIC (کُردزبان آذریزبان فارسزبان گیلکیزبان مازنیزبان لرزبان عربزبان/ بالای ۹۰ درصد همپوشانی؛ نزدیک به اروپاییها به خصوص جنوب انگلیس و شمال ایتالیا و دورتر نسبت به آفریقایی ها و شرق آسیا و عربستان)
۲. سیستانی وبلوچ (مایل به آسیای جنوبی)
۳. ترکمن(مایل به مردمان آسیای مرکزی)
۴. جزایرخلیج فارس(مایل به جنوب صحرا و بومیان هند در جنوب)
«زبان الزاما از تبار نمیگوید»
مقاله اصلی
۱۱ گروه قومی ایرانی دارای ناهمگونی ژنتیکی متمایز و قابل توجهی بودند. هفت گروه (اعربهای ایرانی، آذریها، گیلکها، کردها، مازندرانیها، لرها و فارسها) در تنوع کلی اتوزومی خود در تجزیه و تحلیل MDS «بهشدت همپوشانی داشتند» که نشاندهنده وجود یک خوشه مرکزی ایران (CIC) است. چهار گروه دیگر (بلوچهای ایرانی، جزیرهنشینان خلیج فارس، سیستانیها و ترکمنها) بهعنوان جمعیتهایی بهشدت در هم آمیخته با مشارکت جمعیتهای اجدادی مختلف، اما همیشه با جهتگیری به سمت CIC، بهطور چشمگیری متفاوت از CIC و از یکدیگر معرفی شدند.
به جز بلوچ ها و سیستانی ها که تا حدی همپوشانی داشتند. در مقیاس جهانی، ایرانیان CIC (فارس کرد گیلکی مازنی آذری و عربهای ایران و لر)، به اروپایی ها نسبت به هر جای دیگری نزدیک هستند، در حالی که ترکمن های ایرانی درجاتی مشابه اما متمایز از اختلاط را در مقایسه با سایر جنوب آسیا نشان دادند. این درجه برای بلوچها، سیستانیها و جزایر PG کمتر مشخص بود، با این که دومی جهتگیری مشخص به آفریقای جنوب صحرا و نمونههای متعدد آمریکای لاتین را نشان میدهد.
این قابل توجه است که اعراب ایرانی از CIC نسبت به جمعیتهای جنوب صحرا جدایی نشان دادهاند(یعنی تبار ایرانی دارند نه عرب مثل بقیه ۷ قومیت CIC). یک مقایسه محلی، تنوع ژنتیکی متمایز ایرانیان CIC را نسبت به سایر جمعیت های جغرافیایی نزدیک تأیید کرد؛
بلوچ و سیستانیها نزدیک به پاکستان و دیگر جمعیتهای آسیای جنوبی بودند، در حالی که ترکمنهای ایرانی به ترتیب در کنار یا بالای جمعیتهای آسیای مرکزی قرار داشتند(فقط ترکمن ها در ایران نزدیک به مردمان آسیای مرکزی هستند؛ آذری ها فقط ترک زبانند و مربوط به خوشه CIC یعنی ایرانی تبار). عرب های ایرانی نیز از دیگر جمعیت های عرب در غرب آسیا و شمال آفریقا متمایز بودند. علاوه بر این، نمونه های زرتشتی به عنوان اعضای ضروری CIC قرار گرفتند. این نتایج کاملاً با مقادیر شاخص تثبیت زوجی (FST) منعکس شد. گروههای CIC(آذری، فارس، کرد، گیلکی، لر، مازنی، عرب) تفاوت بسیار کمی با یکدیگر را نشان دادند (FST~0.0008-0.0033)، در حالی که گروههای غیرCIC (ساکنان جزایر خلیج فارس و ترکمن ها و بلوچ و سیستانیها) به طور مداوم مقادیر بسیار بزرگتری از تفاوت را ارائه میکردند، که شدیدترین آن برای جزیرهنشینان PG در مقابل ترکمنهای ایرانی بود. با این حال، زیرساختار ژنتیکی در میان گروههای ایرانی بسیار کوچکتر از هر یک از جمعیتهای 1000G بود، که این دیدگاه را تأیید میکند که گروههای CIC یک موجودیت ژنتیکی متمایز را تشکیل میدهند، علیرغم ناهمگونی درونی ناچیزشان. اروپایی ها (FST~0.0105-0.0294)، آسیای جنوبی (FST~0.0141-0.0338)، اما همچنین برخی از جمعیت های آمریکای لاتین (پورتوریکویی ها: FST~0.0153-0.0228؛ کلمبیایی ها: FST~0.0170-0.0261) نزدیک به ایرانی ها بودند. -صحرای آفریقا و مخلوط آفریقایی-آمریکایی ها (FST~0.0764-0.1424) و همچنین آسیای شرقی (FST ~ 0.0645-0.1055) درجات زیادی از تمایز با ایرانی ها را نشان دادند.
چیزی تحت عنوان ترک تبار یا فارس تبار یا کرد تبار یا ملت فارس و ملت ترک و ملت کرد وجود خارجی ندارد و اصلا علمی نیست، در ایران و بخش هایی از کشورهای همسایه، اینها ایرانیان فارس زبان و ایرانیان آذری زبان و ایرانیان کرد زبان و ایرانیان عرب زبان هستند؛
حقیقت علمی این است که مردمانی در ایران هستند که تا حداقل ۵ هزار سال و حداکثر ۱۰ هزار سال پیش تبار یکسانی دارند در آن بخش ناچیز از پیتزای دی ان ای خودشان، تا ۹۵ درصد همپوشانی برای هزاران سال دارند، به نام تبار ایرانی که به زبان علمی آن را خوشه مرکزی ایران یا CIC معرفی میکنند.
هیچ جایی برای اندیشه های پان ترک و پان کرد و پان ایرانیسم وجود ندارد. ما یک خانواده هستیم و یک کشور داریم با مرز مشخص و آرزوهایی شبیه به هم، مثل داشتن کشوری سکولار و دموکراتیک. در مورد زبان هم مثل هر کشور دیگری یک زبان ملی داریم وآزادی برای آموزش بقیه زبانها. از نظرم اهمیتی ندارد به جمهوری رای میدهید یا پادشاهی، هر دو پتانسیل رساندن شما به رویاهای خود را دارند و هر دو پتانسیل دیکتاتوری شدن را دارند.
نمیتوانید بگویید علم را قبول دارم ولی این قسمت را قبول ندارم.
این پژوهش میگوید اقوام ایرانی از نظر ژنتیکی ۴ دسته هستند:
۱. خوشه CIC (کُردزبان آذریزبان فارسزبان گیلکیزبان مازنیزبان لرزبان عربزبان/ بالای ۹۰ درصد همپوشانی؛ نزدیک به اروپاییها به خصوص جنوب انگلیس و شمال ایتالیا و دورتر نسبت به آفریقایی ها و شرق آسیا و عربستان)
۲. سیستانی وبلوچ (مایل به آسیای جنوبی)
۳. ترکمن(مایل به مردمان آسیای مرکزی)
۴. جزایرخلیج فارس(مایل به جنوب صحرا و بومیان هند در جنوب)
«زبان الزاما از تبار نمیگوید»
مقاله اصلی