سرمایهداری در تمدّن اسلامی
در هیچ جایی که تعاریفی برای سرمایهداری و پیشرفت در یک جامعه ذکر گردیده است عناصر آن را فحشاء و بیفرهنگی و نادیده گرفتن قانون را تشکیل نداده است بلکه بنابه تعاریف سرمایهداری که آنچه بر سرش توافق وجود دارد این است که جامعه سرمایهداری به دلیل تلاش برای کسب سود بیشتر مدام روبه تغییر است. در نتیجه، سنگ بنای یک جامعه سرمایهداری بازار است. [1] و از طرفی هم پیدایش بازارها و حاکمیت قانون سنگ بنای بازار است. [2]
مورخ اقتصادی (غیرمسلمان) بِنِدیکت کُهلر میگوید: «محمد [ص] در مدینه بازاری بنا کرد، و چون شخصاً محتسبی بر این بازار گذاشته بود، توانست از حمایت از حقوق مصرف کننده و سیاستگذاری رقابتی تکلیف دینی بسازد. این اقدامات مطابق قرآن بود که به استفاده مفید از طلا حکم میکند. سرمایهگذاری و تجارت منصفانه را تأیید میکند، و با ممنوع کردن رباخواری و دیگر اشکال غش در معامله از سیاستهای حمایت از حقوق مصرف کننده پشتیبانی میکند. اقدام محمد[ص] با حذف نظارت دولت بر قیمتها، با گفتن «قیمتها در دست خداست»، یکی از مؤثرترین نوآوریها را در حوزه تنظیم بازار خلق کرد.» [3]
سه سلسله نخستین-یعنی عصر خلفای راشدین، امویان و عباسیان- که بر بلاد اسلامی حکومت کردند، نوآوری نهادی چشمگیری از خود بر جای گذاشتند: خلفای راشدین نخستین طرح مستمری حکومتی را در جهان بنا نهادند؛ امویان پول معیار طلای اسلامی را به وجود آوردند؛ و عباسیان نخستین بازار برای بدهی دولت را در جهان ایجاد کردند. خلفا حامی تجارت با بازارهای آسیا و روم شرقی بودند. بصره بنا شده بود تا دروازهای باشد به مسیرهای دریایی و عربستان را به هند و چین متصل کند، و در قسطنطنیه بازرگانان مسلمان شهر در قرن هشتم میلادی چنان اعتباری داشتند که مسجدی برایشان بنا شده بود. صلاح الدین [ایوبی] در بازارهای شرقی سرزمین مصر، سیاست حمایتی از محصولات سوداگران مسلمان را با سیاستهای آزادی تجارت مصر در هم آمیخت؛ به بازرگانان اروپایی فُندُقها، یا همان کاروانسراهایی اختصاص داد، و مراکز تجاری فراساحلی برایشان فراهم کرد و در آنجا بود که بازرگانان مهاجر اروپایی مستقیماً با نهادهای اسلامی روبه رو شدند و، تحت نظر و فرمان اولیای امور مسلمانان، دانش نهادی کسب کردند و این دانش را در سراسر اروپا پراکندند؛ آن نهادهای اجتماعی که در حوزه تجارت، دانشپژوهی و حقوق، بعدها نظم فئودالی اروپا را از ریشه برکندند، از جوامع اسلامی سر برآورده بودند. [4] به عبارت دیگر، سرمایهداری نوپای اروپا زمانی به شکوفایی رسید که اروپاییان این دانش اقتصادی را از مسلمانان وام گرفتند و از نهادهای اقتصادی اسلامی تقلید کردند. [5]
بنابراین نبض پیشرفت هر کشوری براساس پویایی اقتصادی رقم میخورد و تمدّن اسلامی مروج این مهم بوده است.
📚پینوشتها:
[1] نک: صدراسلام و زایش سرمایه داری، بِنِدیکت کُهلر، ترجمه جعفر خیرخواهان و محمد ماشین چیان، (تهران: نشرنی، چاپ دوم، 1402)، ص336.
[2] همان، ص342.
[3] همان، 339.
[4] همان، صص 340 – 339.
[5] همان، ص52.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
در هیچ جایی که تعاریفی برای سرمایهداری و پیشرفت در یک جامعه ذکر گردیده است عناصر آن را فحشاء و بیفرهنگی و نادیده گرفتن قانون را تشکیل نداده است بلکه بنابه تعاریف سرمایهداری که آنچه بر سرش توافق وجود دارد این است که جامعه سرمایهداری به دلیل تلاش برای کسب سود بیشتر مدام روبه تغییر است. در نتیجه، سنگ بنای یک جامعه سرمایهداری بازار است. [1] و از طرفی هم پیدایش بازارها و حاکمیت قانون سنگ بنای بازار است. [2]
مورخ اقتصادی (غیرمسلمان) بِنِدیکت کُهلر میگوید: «محمد [ص] در مدینه بازاری بنا کرد، و چون شخصاً محتسبی بر این بازار گذاشته بود، توانست از حمایت از حقوق مصرف کننده و سیاستگذاری رقابتی تکلیف دینی بسازد. این اقدامات مطابق قرآن بود که به استفاده مفید از طلا حکم میکند. سرمایهگذاری و تجارت منصفانه را تأیید میکند، و با ممنوع کردن رباخواری و دیگر اشکال غش در معامله از سیاستهای حمایت از حقوق مصرف کننده پشتیبانی میکند. اقدام محمد[ص] با حذف نظارت دولت بر قیمتها، با گفتن «قیمتها در دست خداست»، یکی از مؤثرترین نوآوریها را در حوزه تنظیم بازار خلق کرد.» [3]
سه سلسله نخستین-یعنی عصر خلفای راشدین، امویان و عباسیان- که بر بلاد اسلامی حکومت کردند، نوآوری نهادی چشمگیری از خود بر جای گذاشتند: خلفای راشدین نخستین طرح مستمری حکومتی را در جهان بنا نهادند؛ امویان پول معیار طلای اسلامی را به وجود آوردند؛ و عباسیان نخستین بازار برای بدهی دولت را در جهان ایجاد کردند. خلفا حامی تجارت با بازارهای آسیا و روم شرقی بودند. بصره بنا شده بود تا دروازهای باشد به مسیرهای دریایی و عربستان را به هند و چین متصل کند، و در قسطنطنیه بازرگانان مسلمان شهر در قرن هشتم میلادی چنان اعتباری داشتند که مسجدی برایشان بنا شده بود. صلاح الدین [ایوبی] در بازارهای شرقی سرزمین مصر، سیاست حمایتی از محصولات سوداگران مسلمان را با سیاستهای آزادی تجارت مصر در هم آمیخت؛ به بازرگانان اروپایی فُندُقها، یا همان کاروانسراهایی اختصاص داد، و مراکز تجاری فراساحلی برایشان فراهم کرد و در آنجا بود که بازرگانان مهاجر اروپایی مستقیماً با نهادهای اسلامی روبه رو شدند و، تحت نظر و فرمان اولیای امور مسلمانان، دانش نهادی کسب کردند و این دانش را در سراسر اروپا پراکندند؛ آن نهادهای اجتماعی که در حوزه تجارت، دانشپژوهی و حقوق، بعدها نظم فئودالی اروپا را از ریشه برکندند، از جوامع اسلامی سر برآورده بودند. [4] به عبارت دیگر، سرمایهداری نوپای اروپا زمانی به شکوفایی رسید که اروپاییان این دانش اقتصادی را از مسلمانان وام گرفتند و از نهادهای اقتصادی اسلامی تقلید کردند. [5]
بنابراین نبض پیشرفت هر کشوری براساس پویایی اقتصادی رقم میخورد و تمدّن اسلامی مروج این مهم بوده است.
📚پینوشتها:
[1] نک: صدراسلام و زایش سرمایه داری، بِنِدیکت کُهلر، ترجمه جعفر خیرخواهان و محمد ماشین چیان، (تهران: نشرنی، چاپ دوم، 1402)، ص336.
[2] همان، ص342.
[3] همان، 339.
[4] همان، صص 340 – 339.
[5] همان، ص52.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین