#مهم
🔴 مصطلح «اسلامگرایان» و هدفهای پلید پشت آن
🔻از واضحترین مثالها در زمینه مصطلحات، مصطلح «اسلامیون» (اسلامگرایان یا اسلامیستها) و هر آن چیزی است که در محدودهٔ این مصطلح اشتقاق شده است. مصطلح «اسلامی» (Islamiste) (اسلامگرا) در فرانسه در اواخر دههٔ ۷۰ و در دانشگاههای این کشور ظاهر شد [1] و منظور از آن گروههایی است که به از سرگیری زندگی اسلامی ایمان داشتند (اعم از فعالان و غیر فعالان).
فعالان عرصه اسلامی - متأسفانه - نسبت به این مصطلح بسیار غفلت کردهاند تا جایی که آنها این اصطلاح را یک عنوان برای خود به کار میبرند و از خودشان در مورد اصل ساخت لفظ و هدف نهایی آن سؤالی نپرسیدند و هدف خبیثانهٔ این عنوان را متوجه نشده و اثرات فاجعه بار آن بر دعوت را نفهمیدند؛ چرا که آنها تنها به ظاهر لفظ و ارتباط آن با نسبت گروهی از مردم به اسلام پرداختند در حالی که هدف از این لفظ، جدایی عقیدتی بین اسلام به عنوان یک دین و مردم به عنوان افراد است؛ پس بر این اساس، قابل قبول است که مسلمانان به گروه محدودی تقسیم شوند و به آنها اسلامیین [2] گفته شود و با این نشانه شناخته شوند و با این اصطلاح از گذشتهٔ مألوف و حاکم بر زبان آنها که اجرای شریعت را واجب میدانست، متمایز شدند و در مقابل تعداد بسیار بیشتری از مسلمانان (افراد عادی) یعنی کسانی که در شیوهٔ سنتی و اصل اسلام تفاوتی قائل نبودند. پس کم کم این اصطلاح در بین عامه مردم این گونه بیان شد که: اصل عقیدتی به این معناست که اعتقاد به اجبار اجرای شریعت یک اصل اضافه شده بر مطلوب از منظر باور و ایمان است و این که مسأله شریعت از جمله اموری است که به اصل وابستگی ارتباطی ندارد، بلکه از اموری است که مسلمانان بر سر آن اختلاف نظر داشتهاند؛ بنابراین، ضروری است که فرد مسلمان باتقوا مشکل زیادی در این راه نداشته باشد، هنگامی که کسی را ببیند که از به کاربردن تسمیه «اسلام گرایان» (به صورت آزادانه و بدون وابستگی به حزب یا جماعتی) به حکم برحذر میدارد؛ چرا که انکار آن در برابر این گروه محدود چه از نظر عددی و چه نظری ارتباطی به قبول اسلام یا رد آن ندارد و هیچ پیوندی بین آن و بین ممانعت از توحید و ضربه به نبوت نیست.
علاوه بر این، نامگذاری گروه محدودی از مسلمانان با این اصطلاح و جداسازی آنها از اکثریت مردم، مجوزی است -و قطعا بوده است- برای این سخن که ظلم به اسلامگرایان و مجازات آنها و زشت جلوه دادن آنها هیچ ارتباطی به نفرت از اسلام و جنگ با آن ندارد؛ چرا که این کار تنها بیانگر رویارویی با گروهی از مسلمانان است که از عامۀ مردم به خاطر گفتن این حرف متمایزند که ضروری است زندگی اسلامی دوباره از سر گرفته شود؛ پس این جنگی علیه صاحبان آرای فاسد بوده و جنگی علیه اسلام، دین و بقیهٔ مسلمانان پاکی که به شریعت اهمیت نداده و اجرای آن برایشان اهمیتی ندارد، نخواهد بود. [3]
🔹عجیب است که جامعهشناس فرانسوی مکسیم رودنسون [4] کاربرد اصطلاح (Islamisme) [5] را به کلی انکار کرده است؛ چرا که او معتقد است این اصطلاح کلا یک توهم است؛ چرا که همزمان هم بر گروه اندکی از مسلمانان (آثمین: گناهکاران) و هم بر همهٔ مسلمانانی که به این دین ایمان دارند، دلالت میکند [6]، در حالی که کسانی که به «اسلامیین» شناخته میشوند این فساد را در این اصطلاح نمیبینند.
🔻در مقابل ساخت این واژههایی که از لحاظ دلالت و نتیجه فاسد هستند، گروه بسیار زیادی از مسلمانان از مصطلحاتی که واقعاً حقیقت هستند، ابراز بیزاری کردند تا جایی که این اصطلاحات به الفاظی برای دشنام و لقبهای زشت بدل شدند که مسلمان پرهیزگار از این که با آن نامیده شود، دوری میکند، مثل وابستگی به طایفه «السنة» و جانبداری از آن و کمک به اصول ثابت آن و خصوصیات آن؛ چرا که آن را نوعی «طایفیگری» جاهلی زشت میدانند.
🔖پ.ن:
[1] کلمه فرانسوی «اسلامی» در سال ۱۹۸۵ با یک کاربرد دلالتی جدید وارد فرهنگ انگلیسی شد و در اوج شگفتی این کار بعد از بیمیلی و درنگ روشنفکران آنگلوساکسن و در نتیجه تغییر مترجم انگلیسی کتاب: les mouvments Islamistes dons I Egypte Contemporaine با عنوان فرعی آن و معذرتخواهی در پاورقی کتاب که این کلمه فرانسوی «اسلامی» هنوز در
استعمال انگلیسی نیامده است.
Gilles kepel Muslim Extremism in Egypt: The Prophet and the Pharoah, Berkeley: University of California Press, Henry, Munson. 1985, P 22.
هنری مونسن این اصطلاح را حتی بعد از آغاز به کارگیری آن در کشور آنگلوساکسونی، به عنوان یک کلمه جدید غیر دقیق توصیف کرده است:
Jr., Islam and Revolution in the Middle East, New Haven: Yale University Press, 1988, p. 4.
ادامه...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
🔴 مصطلح «اسلامگرایان» و هدفهای پلید پشت آن
🔻از واضحترین مثالها در زمینه مصطلحات، مصطلح «اسلامیون» (اسلامگرایان یا اسلامیستها) و هر آن چیزی است که در محدودهٔ این مصطلح اشتقاق شده است. مصطلح «اسلامی» (Islamiste) (اسلامگرا) در فرانسه در اواخر دههٔ ۷۰ و در دانشگاههای این کشور ظاهر شد [1] و منظور از آن گروههایی است که به از سرگیری زندگی اسلامی ایمان داشتند (اعم از فعالان و غیر فعالان).
فعالان عرصه اسلامی - متأسفانه - نسبت به این مصطلح بسیار غفلت کردهاند تا جایی که آنها این اصطلاح را یک عنوان برای خود به کار میبرند و از خودشان در مورد اصل ساخت لفظ و هدف نهایی آن سؤالی نپرسیدند و هدف خبیثانهٔ این عنوان را متوجه نشده و اثرات فاجعه بار آن بر دعوت را نفهمیدند؛ چرا که آنها تنها به ظاهر لفظ و ارتباط آن با نسبت گروهی از مردم به اسلام پرداختند در حالی که هدف از این لفظ، جدایی عقیدتی بین اسلام به عنوان یک دین و مردم به عنوان افراد است؛ پس بر این اساس، قابل قبول است که مسلمانان به گروه محدودی تقسیم شوند و به آنها اسلامیین [2] گفته شود و با این نشانه شناخته شوند و با این اصطلاح از گذشتهٔ مألوف و حاکم بر زبان آنها که اجرای شریعت را واجب میدانست، متمایز شدند و در مقابل تعداد بسیار بیشتری از مسلمانان (افراد عادی) یعنی کسانی که در شیوهٔ سنتی و اصل اسلام تفاوتی قائل نبودند. پس کم کم این اصطلاح در بین عامه مردم این گونه بیان شد که: اصل عقیدتی به این معناست که اعتقاد به اجبار اجرای شریعت یک اصل اضافه شده بر مطلوب از منظر باور و ایمان است و این که مسأله شریعت از جمله اموری است که به اصل وابستگی ارتباطی ندارد، بلکه از اموری است که مسلمانان بر سر آن اختلاف نظر داشتهاند؛ بنابراین، ضروری است که فرد مسلمان باتقوا مشکل زیادی در این راه نداشته باشد، هنگامی که کسی را ببیند که از به کاربردن تسمیه «اسلام گرایان» (به صورت آزادانه و بدون وابستگی به حزب یا جماعتی) به حکم برحذر میدارد؛ چرا که انکار آن در برابر این گروه محدود چه از نظر عددی و چه نظری ارتباطی به قبول اسلام یا رد آن ندارد و هیچ پیوندی بین آن و بین ممانعت از توحید و ضربه به نبوت نیست.
علاوه بر این، نامگذاری گروه محدودی از مسلمانان با این اصطلاح و جداسازی آنها از اکثریت مردم، مجوزی است -و قطعا بوده است- برای این سخن که ظلم به اسلامگرایان و مجازات آنها و زشت جلوه دادن آنها هیچ ارتباطی به نفرت از اسلام و جنگ با آن ندارد؛ چرا که این کار تنها بیانگر رویارویی با گروهی از مسلمانان است که از عامۀ مردم به خاطر گفتن این حرف متمایزند که ضروری است زندگی اسلامی دوباره از سر گرفته شود؛ پس این جنگی علیه صاحبان آرای فاسد بوده و جنگی علیه اسلام، دین و بقیهٔ مسلمانان پاکی که به شریعت اهمیت نداده و اجرای آن برایشان اهمیتی ندارد، نخواهد بود. [3]
🔹عجیب است که جامعهشناس فرانسوی مکسیم رودنسون [4] کاربرد اصطلاح (Islamisme) [5] را به کلی انکار کرده است؛ چرا که او معتقد است این اصطلاح کلا یک توهم است؛ چرا که همزمان هم بر گروه اندکی از مسلمانان (آثمین: گناهکاران) و هم بر همهٔ مسلمانانی که به این دین ایمان دارند، دلالت میکند [6]، در حالی که کسانی که به «اسلامیین» شناخته میشوند این فساد را در این اصطلاح نمیبینند.
🔻در مقابل ساخت این واژههایی که از لحاظ دلالت و نتیجه فاسد هستند، گروه بسیار زیادی از مسلمانان از مصطلحاتی که واقعاً حقیقت هستند، ابراز بیزاری کردند تا جایی که این اصطلاحات به الفاظی برای دشنام و لقبهای زشت بدل شدند که مسلمان پرهیزگار از این که با آن نامیده شود، دوری میکند، مثل وابستگی به طایفه «السنة» و جانبداری از آن و کمک به اصول ثابت آن و خصوصیات آن؛ چرا که آن را نوعی «طایفیگری» جاهلی زشت میدانند.
🔖پ.ن:
[1] کلمه فرانسوی «اسلامی» در سال ۱۹۸۵ با یک کاربرد دلالتی جدید وارد فرهنگ انگلیسی شد و در اوج شگفتی این کار بعد از بیمیلی و درنگ روشنفکران آنگلوساکسن و در نتیجه تغییر مترجم انگلیسی کتاب: les mouvments Islamistes dons I Egypte Contemporaine با عنوان فرعی آن و معذرتخواهی در پاورقی کتاب که این کلمه فرانسوی «اسلامی» هنوز در
استعمال انگلیسی نیامده است.
Gilles kepel Muslim Extremism in Egypt: The Prophet and the Pharoah, Berkeley: University of California Press, Henry, Munson. 1985, P 22.
هنری مونسن این اصطلاح را حتی بعد از آغاز به کارگیری آن در کشور آنگلوساکسونی، به عنوان یک کلمه جدید غیر دقیق توصیف کرده است:
Jr., Islam and Revolution in the Middle East, New Haven: Yale University Press, 1988, p. 4.
ادامه...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین