از یک جایی به بعد هم آدم همیشه باید شروع کننده باشد، انگار که اگر چیزی را شروع نکند دیکر وجود نخواهد داشت، روزها را، کارها را، آدمها را، تمام همهی چیزها را؛ و در نهایت یک روز که از خواب بیدار میشود، دیگر خستهتر از آن خواهد بود که شروع کنندهی چیزی باشد و وجود نداشتنش را به تمام چیزهای دیکر ترجیح خواهد داد و شروع به محو شدن خواهد کرد، فراموش شدهیی که دیگر چیزی را شروع نخواهد کرد
@Momas1
@Momas1