زبان
از واژه فاشیسم آنقدر استفاده و سوءاستفاده شده که باید در به کار بردن آن خیلی مواظب بود. ولی اخیرا چند چیز اتفاق افتاد که واقعاً برازنده نام «فاشیسم زبانی» است!
اول: در یک پرواز هواپیمایی از تبریز به تهران از یک شرکت خصوصی، مهماندار به زبان ترکی به مهمانان خیر مقدم گفت! فاشیستهای زبانی چنان واکنشهای تندی نشان دادند که شرکت مزبور اعلامیه داد و معذرتخواهی کرد.
دوم، زنی که مدیر یک شرکت تولیدی بزرگ بود در مصاحبهای کلمات انگلیسی زیادی به کار برد. این چیزی است که البته من هم اصلا دوست ندارم! ولی واکنشها فقط در این حد نبود! چنان خیل توئیتها و واکنشها آن زن را و شخصیتش را شرکتش را به دلیل این مصاحبه مورد هجمه قرار دادند که کسی اگر نمیدانست فکر میکرد آن زن مرتکب جنایتی شده است.
سوم، رئیس جمهور ترکزبان ما در جمعی از هموطنان ترکزبان چند جمله ترکی صحبت کرد! محافظان «زبان ملی» چنان به غیرتشان برخورد که انگار ناموسشان مورد تجاوز قرار گرفته!
من خود فارسم، ولی اگر یک هموطن ترکزبان بودم، احتمالاً عمیقاً احساس رنجش از چنین رفتارهایی میکردم. آیا این «ملیگرایان» متعصب میفهمند که چه با این رفتارها چه ضربهای به آنچه خود «همبستگی ملی» مینامند میزنند؟
➖➖➖➖➖➖➖
تحقیقی کنید در مورد آنکه در کدام کشورها بنابر حکم قانون یک زبان، و فقط یک زبان، زبان ملی است (زبان ملی با زبان رسمی اداری متفاوت است). تاکید میکنم که بنابر اجبار قانون و نه فقط در عمل، چون در عمل خیلی وقتها اتفاق میافتد که یک زبان به طور خودجوش زبان غالب شود (کماآنکه در ایران در مورد فارسی چنین بود، حتی قبل از آن که به واسطه اجبار قانونی «زبان ملی» اعلام شود). ببینید کدام کشورها طبق قانون زبان ملی دارند، و نتیجهاش (یعنی تعداد کم آنها، به خصوص در میان کشورهای اروپایی) شما را شگفتزده خواهد کرد!
مقوله «زبان ملی» در قرن ۱۹ همراه با مقوله ملتسازی و ایده «حکومت مبنی بر مفهوم ملت» بسیار مطرح بود. برای به وجود آوردن «ملت»، لازم بود چسبی باشد تا اقوام مختلف را به هم بچسباند. ولی در طی قرن بیستم در اکثر جاهای دنیا این ایده و ایده تکزبانی کمکم کنار گذاشته شد.
ولی در ایران، هنوز که هنوز است بسیاری از جماعت روشنفکرِ همیشه لیبرال و همیشه آزادیخواه و اهل تسامح و مدارا هر گونه زیر سؤال بردن آن را کم از کفرگویی نمیشمارند. به زبان ملی که میرسد، تسامح و مدارا و آزادی همه دود میشود میرود هوا! (تجربه بامزهای خود من از این داستان داشتم: در گروهی تلگرامی از علاقمندان به تاریخ قاجار که در آن افراد مختلف با گرایشات مختلف حضور داشتند، من را فقط به خاطر طرح خیلی مودبانه مسأله از گروه اخراج کردند، البته بعد از آنکه بحث را شخصی کرده، به من توهین کردند!)
➖➖➖➖➖
میدانید قسمت تراژیک این «ملی» کردن زبان فارسی چه بود؟ این بود که اصلاً لازم نبود! فارسی ارج و احترام والایی در میان ایرانیان و حتی بسیاری از مردم خارج از ایران داشت. مثلاً، استاد بزرگ آواز سنتی در مکتب اصفهان، آقای تاج اصفهانی، در خاطراتش نقل میکند که چگونه در سفرش به جنوب کشور، یکی از بزرگان عرب در جنوب ایران او را برای مدت طولانی مهمان خود میکند، زیرا که آن شخص بسیار به ادبیات فارسی و به خصوص شعر سعدی علاقه داشت و تاج هم استاد خواندن شعرهای سعدی در دستگاههای موسیقی سنتی بود. میدانید او که بود؟ شیخ خزعل!
چنین بود وضعیت زبان فارسی، که بسیاری از اقوام غیر فارسی زبان هم او را به چشم ملکهای زیبا در میان زبانها میستودند و همیشه در فلات ایران نقش رابط بین اقوام مختلف را داشت. با «ملی» کردن فارسی بر ارج آن افزوده نشد، بلکه برای خیلی از اقوام سمبلی شد از زیادهخواهی و زورگویی مرکز!
➖➖➖➖➖
همان استدلالهایی که حضرات برای «زبان ملی» به کار میبرند را برای مذهب به کار برید! میگویند که یک زبان ملی واحد از امکان تجزیه میکاهد. خوب، یک مذهب ملی واحد هم همین کار را میکند. چطور است از فردا در استانهای سنینشین، مذهب تشیع را به عنوان مذهب ملی اجبار کنیم؟!
➖➖➖➖➖
آنچه با صدای بلند و با هیاهو گفته میشود را کاری نداشته باشید. تیز بنگرید که پشت نقابها چیست و چه میگذرد. این نیست که من کمتر از مدعیان پرسروصدا به فارسی علاقمند باشم، بلکه شاید برعکس! این نیست که من کمتر از مدعیان پرسروصدای دین حس دینی داشته باشم، بلکه شاید برعکس! این نیست که من کمتر از ملیگرایان (که کلمه «ملت» از زبانشان نمیافتد) خواهان رفاه و حال خوش مردم باشم!
مشکل اساسی ما ایرانیان امروز عدم اعتماد است: فارس به ترک و لر بیاعتماد است، ترک به فارس و کرد، .... دیندار به بیدین بیاعتماد است و بیدین به دیندار، مرد به زن بیاعتماد است و زن به مرد.... بنابراین هر گروه میکوشد که خود را بر صدر نشاند! اما خود این بر دیوار بیاعتمادی خواهد افزود.
@jenabegav
از واژه فاشیسم آنقدر استفاده و سوءاستفاده شده که باید در به کار بردن آن خیلی مواظب بود. ولی اخیرا چند چیز اتفاق افتاد که واقعاً برازنده نام «فاشیسم زبانی» است!
اول: در یک پرواز هواپیمایی از تبریز به تهران از یک شرکت خصوصی، مهماندار به زبان ترکی به مهمانان خیر مقدم گفت! فاشیستهای زبانی چنان واکنشهای تندی نشان دادند که شرکت مزبور اعلامیه داد و معذرتخواهی کرد.
دوم، زنی که مدیر یک شرکت تولیدی بزرگ بود در مصاحبهای کلمات انگلیسی زیادی به کار برد. این چیزی است که البته من هم اصلا دوست ندارم! ولی واکنشها فقط در این حد نبود! چنان خیل توئیتها و واکنشها آن زن را و شخصیتش را شرکتش را به دلیل این مصاحبه مورد هجمه قرار دادند که کسی اگر نمیدانست فکر میکرد آن زن مرتکب جنایتی شده است.
سوم، رئیس جمهور ترکزبان ما در جمعی از هموطنان ترکزبان چند جمله ترکی صحبت کرد! محافظان «زبان ملی» چنان به غیرتشان برخورد که انگار ناموسشان مورد تجاوز قرار گرفته!
من خود فارسم، ولی اگر یک هموطن ترکزبان بودم، احتمالاً عمیقاً احساس رنجش از چنین رفتارهایی میکردم. آیا این «ملیگرایان» متعصب میفهمند که چه با این رفتارها چه ضربهای به آنچه خود «همبستگی ملی» مینامند میزنند؟
➖➖➖➖➖➖➖
تحقیقی کنید در مورد آنکه در کدام کشورها بنابر حکم قانون یک زبان، و فقط یک زبان، زبان ملی است (زبان ملی با زبان رسمی اداری متفاوت است). تاکید میکنم که بنابر اجبار قانون و نه فقط در عمل، چون در عمل خیلی وقتها اتفاق میافتد که یک زبان به طور خودجوش زبان غالب شود (کماآنکه در ایران در مورد فارسی چنین بود، حتی قبل از آن که به واسطه اجبار قانونی «زبان ملی» اعلام شود). ببینید کدام کشورها طبق قانون زبان ملی دارند، و نتیجهاش (یعنی تعداد کم آنها، به خصوص در میان کشورهای اروپایی) شما را شگفتزده خواهد کرد!
مقوله «زبان ملی» در قرن ۱۹ همراه با مقوله ملتسازی و ایده «حکومت مبنی بر مفهوم ملت» بسیار مطرح بود. برای به وجود آوردن «ملت»، لازم بود چسبی باشد تا اقوام مختلف را به هم بچسباند. ولی در طی قرن بیستم در اکثر جاهای دنیا این ایده و ایده تکزبانی کمکم کنار گذاشته شد.
ولی در ایران، هنوز که هنوز است بسیاری از جماعت روشنفکرِ همیشه لیبرال و همیشه آزادیخواه و اهل تسامح و مدارا هر گونه زیر سؤال بردن آن را کم از کفرگویی نمیشمارند. به زبان ملی که میرسد، تسامح و مدارا و آزادی همه دود میشود میرود هوا! (تجربه بامزهای خود من از این داستان داشتم: در گروهی تلگرامی از علاقمندان به تاریخ قاجار که در آن افراد مختلف با گرایشات مختلف حضور داشتند، من را فقط به خاطر طرح خیلی مودبانه مسأله از گروه اخراج کردند، البته بعد از آنکه بحث را شخصی کرده، به من توهین کردند!)
➖➖➖➖➖
میدانید قسمت تراژیک این «ملی» کردن زبان فارسی چه بود؟ این بود که اصلاً لازم نبود! فارسی ارج و احترام والایی در میان ایرانیان و حتی بسیاری از مردم خارج از ایران داشت. مثلاً، استاد بزرگ آواز سنتی در مکتب اصفهان، آقای تاج اصفهانی، در خاطراتش نقل میکند که چگونه در سفرش به جنوب کشور، یکی از بزرگان عرب در جنوب ایران او را برای مدت طولانی مهمان خود میکند، زیرا که آن شخص بسیار به ادبیات فارسی و به خصوص شعر سعدی علاقه داشت و تاج هم استاد خواندن شعرهای سعدی در دستگاههای موسیقی سنتی بود. میدانید او که بود؟ شیخ خزعل!
چنین بود وضعیت زبان فارسی، که بسیاری از اقوام غیر فارسی زبان هم او را به چشم ملکهای زیبا در میان زبانها میستودند و همیشه در فلات ایران نقش رابط بین اقوام مختلف را داشت. با «ملی» کردن فارسی بر ارج آن افزوده نشد، بلکه برای خیلی از اقوام سمبلی شد از زیادهخواهی و زورگویی مرکز!
➖➖➖➖➖
همان استدلالهایی که حضرات برای «زبان ملی» به کار میبرند را برای مذهب به کار برید! میگویند که یک زبان ملی واحد از امکان تجزیه میکاهد. خوب، یک مذهب ملی واحد هم همین کار را میکند. چطور است از فردا در استانهای سنینشین، مذهب تشیع را به عنوان مذهب ملی اجبار کنیم؟!
➖➖➖➖➖
آنچه با صدای بلند و با هیاهو گفته میشود را کاری نداشته باشید. تیز بنگرید که پشت نقابها چیست و چه میگذرد. این نیست که من کمتر از مدعیان پرسروصدا به فارسی علاقمند باشم، بلکه شاید برعکس! این نیست که من کمتر از مدعیان پرسروصدای دین حس دینی داشته باشم، بلکه شاید برعکس! این نیست که من کمتر از ملیگرایان (که کلمه «ملت» از زبانشان نمیافتد) خواهان رفاه و حال خوش مردم باشم!
مشکل اساسی ما ایرانیان امروز عدم اعتماد است: فارس به ترک و لر بیاعتماد است، ترک به فارس و کرد، .... دیندار به بیدین بیاعتماد است و بیدین به دیندار، مرد به زن بیاعتماد است و زن به مرد.... بنابراین هر گروه میکوشد که خود را بر صدر نشاند! اما خود این بر دیوار بیاعتمادی خواهد افزود.
@jenabegav