🖇عدم رعایت آداب ترجمه توسط خشایار دیهیمی
📋شمار اندکی از کسانی که من نقدی بر اثر آنان نوشته بودم این مایه فهم داشتند که به اشکالات کار خود پی ببرند و، در صورت موجّه بودن ایرادها، آنها را رفع کنند، اما آنان که هنوز در توهّم «حرف مرد یکی است» ماندهاند گمان میکنند میتوان از ازل تا به ابدِ اخلاق مزورانه خود را در پشت پردۀ مندرس و پارۀ اخلاق پنهان کنند و حساب پس ندهند. یکی از این موارد، که عذر مترجم بدتر از گناه بود، پاسخ خشایار دیهیمی بود که در پاسخ من گفته بود : «به نظر من در اینگونه نوشتهها، آداب نقد مراعات نشده است و جایی که آداب نقد مراعات نمیشود من هرگز وارد بحث و صحبت و پاسخگویی نمیشوم.» بدیهی است که، چنانکه در نقد ترجمۀ دیهیمی نشان داده بودم، مترجم پیشتر خود «آداب ترجمه» را رعایت نکرده بود و کسی میتواند انتظار داشته باشد که «آداب نقد» در مورد اثر او رعایت شود که خود «آداب ترجمه» را راعایت کرده باشد. دیهیمی یک توضیح دیگر نیز بر این فرار در جانپناه اخلاق افزوده که، در صورت درست بودن ادعا، برهان قاطع بر اتفاق افتادن فاجعهای در علوم انسانی کشور است که من از چند سال پیش بارها نسبت به آن هشدار دادهام. او، در پاسخ من، مبنی بر اینکه ترجمۀ او ارزشی ندارد و موجب گمراهی دانشجو نیز میشود، گفته است : «این اثر اکنون در درس تاریخ فلسفه سیاسی غرب در دانشگاهها در حال تدریس است و بسیار مورد استقبال اساتید و دانشجویان قرار گرفته است. البته، من هرگز مدعی نیستم که ترجمۀ بی غلطی ارائه دادم من نیز حتماً اشکالاتی دارم که باید با نقدهای صحیح و البته عادلانه هم نکات قوّت و هم ضعف اثر گفته شود، به هرحال این کتاب یک ترجمه است و مجموع کتاب به استناد اساتید و دانشجویان و داوری آنها خوب بوده است یک نواقصی شاید در ترجمه هم باشد که حتماً اگر خودم هم آن را به دیدۀ نقد بخوانم قابل بررسی است، اما در نهایت اثر قابل قبولی در جامعه درآمده است.» دلیل درستی انتقادهای من این بود که تنها سه جزء از آن کتاب ترجمه شد و پس از سالها مشتاقان هنوز چشم به راه جزءِ چهارم آن هستند. خود مترجم نیز این مایه از قابل قبول ترجمۀ خود اطمینان داشته که دیگر آن ترجمه را «به دیدۀ نقد نخوانده» است. اما فاجعه جای دیگری است : اینکه چنان کتابی با آن همه اشکالات «مورد استقبال اساتید و دانشجویان» قرار گیرد از نشانههای آخرالزمان دانشگاه در کشور است، زیرا اینکه استادانی، که برابر مقررات باید برای تدریس درس مشکلی مانند اندیشۀ سیاسی هفت هشت سالی درس اندیشۀ سیاسی خوانده باشند، مجبور شدهاند به تدریس کتابی با چنان ایرادهایی پناه آورند، به معنای این است که سطح دانشگاه حتیٰ از حدِّ فرآوردههای بسازـ وـ بفروشی فرهنگی بازار آزاد نیز پائینتر است، و این، در واقع، یکی از ابعاد فاجعهای است که در نظام علمی کشور اتفاق افتاده است! 🖊
🔸 یک کلمه. فصلنامه سیاستنامه. شماره یازدهم. زمستان 1397. صفحه 5
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai
📋شمار اندکی از کسانی که من نقدی بر اثر آنان نوشته بودم این مایه فهم داشتند که به اشکالات کار خود پی ببرند و، در صورت موجّه بودن ایرادها، آنها را رفع کنند، اما آنان که هنوز در توهّم «حرف مرد یکی است» ماندهاند گمان میکنند میتوان از ازل تا به ابدِ اخلاق مزورانه خود را در پشت پردۀ مندرس و پارۀ اخلاق پنهان کنند و حساب پس ندهند. یکی از این موارد، که عذر مترجم بدتر از گناه بود، پاسخ خشایار دیهیمی بود که در پاسخ من گفته بود : «به نظر من در اینگونه نوشتهها، آداب نقد مراعات نشده است و جایی که آداب نقد مراعات نمیشود من هرگز وارد بحث و صحبت و پاسخگویی نمیشوم.» بدیهی است که، چنانکه در نقد ترجمۀ دیهیمی نشان داده بودم، مترجم پیشتر خود «آداب ترجمه» را رعایت نکرده بود و کسی میتواند انتظار داشته باشد که «آداب نقد» در مورد اثر او رعایت شود که خود «آداب ترجمه» را راعایت کرده باشد. دیهیمی یک توضیح دیگر نیز بر این فرار در جانپناه اخلاق افزوده که، در صورت درست بودن ادعا، برهان قاطع بر اتفاق افتادن فاجعهای در علوم انسانی کشور است که من از چند سال پیش بارها نسبت به آن هشدار دادهام. او، در پاسخ من، مبنی بر اینکه ترجمۀ او ارزشی ندارد و موجب گمراهی دانشجو نیز میشود، گفته است : «این اثر اکنون در درس تاریخ فلسفه سیاسی غرب در دانشگاهها در حال تدریس است و بسیار مورد استقبال اساتید و دانشجویان قرار گرفته است. البته، من هرگز مدعی نیستم که ترجمۀ بی غلطی ارائه دادم من نیز حتماً اشکالاتی دارم که باید با نقدهای صحیح و البته عادلانه هم نکات قوّت و هم ضعف اثر گفته شود، به هرحال این کتاب یک ترجمه است و مجموع کتاب به استناد اساتید و دانشجویان و داوری آنها خوب بوده است یک نواقصی شاید در ترجمه هم باشد که حتماً اگر خودم هم آن را به دیدۀ نقد بخوانم قابل بررسی است، اما در نهایت اثر قابل قبولی در جامعه درآمده است.» دلیل درستی انتقادهای من این بود که تنها سه جزء از آن کتاب ترجمه شد و پس از سالها مشتاقان هنوز چشم به راه جزءِ چهارم آن هستند. خود مترجم نیز این مایه از قابل قبول ترجمۀ خود اطمینان داشته که دیگر آن ترجمه را «به دیدۀ نقد نخوانده» است. اما فاجعه جای دیگری است : اینکه چنان کتابی با آن همه اشکالات «مورد استقبال اساتید و دانشجویان» قرار گیرد از نشانههای آخرالزمان دانشگاه در کشور است، زیرا اینکه استادانی، که برابر مقررات باید برای تدریس درس مشکلی مانند اندیشۀ سیاسی هفت هشت سالی درس اندیشۀ سیاسی خوانده باشند، مجبور شدهاند به تدریس کتابی با چنان ایرادهایی پناه آورند، به معنای این است که سطح دانشگاه حتیٰ از حدِّ فرآوردههای بسازـ وـ بفروشی فرهنگی بازار آزاد نیز پائینتر است، و این، در واقع، یکی از ابعاد فاجعهای است که در نظام علمی کشور اتفاق افتاده است! 🖊
🔸 یک کلمه. فصلنامه سیاستنامه. شماره یازدهم. زمستان 1397. صفحه 5
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai