🔴 پرسشهایی از استاد عبدالکریم سروش دربارهٔ ایدهٔ «پیامبر اقتدارگرا»
✍️ محمدرضا جلائیپور
منتشرشده در هفتهنامهٔ صدا – شمارهٔ ۵۲ – ۲۰ دی ۹۹
دو سخنرانی اخیر استاد گرامی، جناب دکتر عبدالکریم سروش، تحت عنوان «دین و قدرت[1]» در «حلقهٔ دیدگاه نو» به نسبت آراء سابق ایشان و دیگر نواندیشان دینی چنانکه خود ایشان تصریح کردهاند «پاک یک مسیر دیگر است». اینکه استاد سروش این بار به دین نه فقط از منظر «تجربهٔ دینی» یا «معرفت دینی»، که به عنوان یک «امر اجتماعی» در عصر پیامبر و یک «نهاد اجتماعی» در جهان امروز نگاه میکنند و نسبت دین و قدرت و سیاست و خشونت در «تاریخ» و «جامعه» را میسنجند استقبالکردنی و تا حدی جبرانگر ضعفی عمومی در سنت نواندیشی دینی است. صلاحیت ورود تخصصی در موضوعات مرتبط با دهههای نخست اسلام و تاریخ تطبیقی ادیان را ندارم و در ادامه صرفا به عنوان یک دانشجوی سادهٔ جامعهشناسی دین و شاگرد مدرسهٔ نواندیشی دینی پارهای از پرسشهایی را که دربارهٔ محتوای سخنرانی ایشان به ذهنم میرسد طرح میکنم.
این پرسشها در ذیل ده عنوان زیر میگنجند:
1️⃣ ناسازگاری تصویر دکتر سروش از رفتار پیامبر با اخلاق فرادینی
2️⃣ نقد ادعای بسط شخصیت پیامبر در تاریخ
3️⃣ نقد ادعای سلطهگراتر بودن پیامبر به نسبت بنیانگذاران سایر ادیان
4️⃣ نقد عدم استفاده از، و عدم ارجاع به طرحکنندگان ایدهٔ اصلی این سخنرانی و منتقدانش
5️⃣ روشپریشی مدعیات سخنرانی
6️⃣ بیدقتی در استفاده از مفاهیم
7️⃣ نقد ملاک تفکیک دوران تاسیس از دوران استقرار
8️⃣ نقد استفاده از روایات ناموثق
9️⃣ نقد استفادهٔ ناسازگار از تفسیر و تعبیر قرآن، و
🔟 نقد از منظر پیامدهای عملی طرح ایدهٔ اصلی
به تعبیر دیگر، بخشی از پرسشهای زیر از منظر ناسازگاری بخشی از محتوای این دو سخنرانی با عقلانیت نظری - تناسب دلیل و مدعا (هم تناسب نوع دلیل با نوع مدعا و هم تناسب قوت دلیل با قوت مدعا) است – یعنی آنچه تعارضهای درونی، زمانپریشی، روشپریشی، اغراق و تعمیمهای غیرقابل دفاع به نظر میرسد، و بخشی دیگر از منظر عقلانیت عملی و استراتژیک و پیامداندیشانه:
👈 ادامهٔ متن کامل
@jalaeipour
✍️ محمدرضا جلائیپور
منتشرشده در هفتهنامهٔ صدا – شمارهٔ ۵۲ – ۲۰ دی ۹۹
دو سخنرانی اخیر استاد گرامی، جناب دکتر عبدالکریم سروش، تحت عنوان «دین و قدرت[1]» در «حلقهٔ دیدگاه نو» به نسبت آراء سابق ایشان و دیگر نواندیشان دینی چنانکه خود ایشان تصریح کردهاند «پاک یک مسیر دیگر است». اینکه استاد سروش این بار به دین نه فقط از منظر «تجربهٔ دینی» یا «معرفت دینی»، که به عنوان یک «امر اجتماعی» در عصر پیامبر و یک «نهاد اجتماعی» در جهان امروز نگاه میکنند و نسبت دین و قدرت و سیاست و خشونت در «تاریخ» و «جامعه» را میسنجند استقبالکردنی و تا حدی جبرانگر ضعفی عمومی در سنت نواندیشی دینی است. صلاحیت ورود تخصصی در موضوعات مرتبط با دهههای نخست اسلام و تاریخ تطبیقی ادیان را ندارم و در ادامه صرفا به عنوان یک دانشجوی سادهٔ جامعهشناسی دین و شاگرد مدرسهٔ نواندیشی دینی پارهای از پرسشهایی را که دربارهٔ محتوای سخنرانی ایشان به ذهنم میرسد طرح میکنم.
این پرسشها در ذیل ده عنوان زیر میگنجند:
1️⃣ ناسازگاری تصویر دکتر سروش از رفتار پیامبر با اخلاق فرادینی
2️⃣ نقد ادعای بسط شخصیت پیامبر در تاریخ
3️⃣ نقد ادعای سلطهگراتر بودن پیامبر به نسبت بنیانگذاران سایر ادیان
4️⃣ نقد عدم استفاده از، و عدم ارجاع به طرحکنندگان ایدهٔ اصلی این سخنرانی و منتقدانش
5️⃣ روشپریشی مدعیات سخنرانی
6️⃣ بیدقتی در استفاده از مفاهیم
7️⃣ نقد ملاک تفکیک دوران تاسیس از دوران استقرار
8️⃣ نقد استفاده از روایات ناموثق
9️⃣ نقد استفادهٔ ناسازگار از تفسیر و تعبیر قرآن، و
🔟 نقد از منظر پیامدهای عملی طرح ایدهٔ اصلی
به تعبیر دیگر، بخشی از پرسشهای زیر از منظر ناسازگاری بخشی از محتوای این دو سخنرانی با عقلانیت نظری - تناسب دلیل و مدعا (هم تناسب نوع دلیل با نوع مدعا و هم تناسب قوت دلیل با قوت مدعا) است – یعنی آنچه تعارضهای درونی، زمانپریشی، روشپریشی، اغراق و تعمیمهای غیرقابل دفاع به نظر میرسد، و بخشی دیگر از منظر عقلانیت عملی و استراتژیک و پیامداندیشانه:
👈 ادامهٔ متن کامل
@jalaeipour