Forward from: Css.ir
⭕️ تأمل در معنای وفاق: تحلیل گفتمان تا پدیدارشناسی
سخنان دکتر مقصود فراستخواه، جامعهشناس و عضو هیئات علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، در پنل جریانهای اجتماعی و وفاق در همایش «گفتگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی»:
نیاز به آن هست که از وفاق آشناییزدایی بشود.
نخست. گفتمان وفاق و فورماسیون قدرت
میتوانیم به تحلیل تبارشناسی وفاق بپردازیم. وفاق از کجای این جامعه برخاسته است؟ وفاق نه از ارادۀ این یا آن مقام و از قیام وقعودهای درون حکومت بلکه از تحرک اجتماعی و از پویاییشناسی درون جامعه ایران برخاسته است. در مناسبات میان جامعه و دولت، طی روندی اجتنابناپذیر در چند دهه اخیر قدرت جامعه بیشتر شده است و صفات جمعیتیاش تغییر یافته است. موتاسیونهای جمعیتی سبب شده است که دیگر قابل تصور نیست الگوهای چند دهه پیش حکمرانی در ایران یتواند در همان صورت تداوم داشته باشد. وفاق پاسخی به این بحران بود. با نشانهشناسی آخرین انتخابات مجلس و میزان مشارکتهای بسیار پایین در آن و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در چرخش سال ۱۴۰۲ به ۱۴۰۳، گفتمان وفاق تولید شد که حاصل بحران در فورماسیون قدرت است.
دو. معناداری وفاق برای جامعه
یک پرسش دیگر هست. این فضای سخن(ژانر) تازهای که به او وفاق میگویند و دولت آن را نمایندگی اجرایی میکند، تا چه حدی حاوی معناست؟ چگونه میتواند برای شهروندان معنادار بشود؟ کمترین لوازمی که میتواند شرایط امکان معناداری نسبی وفاق و اثرگذاری و پایایی وفاق را فراهم بیاورد این است که وفاق به معنای توافق شرکای قدرت در یک شرایط چندسالار الیگارشیک نباشد. به جای وفاق چندسالار، وفاق باید مردمسالار باشد یعنی وفاق بخشی از حاکمیت با مرکز آن و بخشهای دیگر برای وفاق اصولی کل حاکمیت با جامعه از طریق پاسخگویی مؤثر به مطالبات فروخورده آنها باشد. تعارفآمیز نباشد و به شعور عمومی حرمت بنهد و مردم واقعا ببینند که در الگوی حکمرانی تغییراتی رضایتبخش در جریان است.
زندگی عمومی در شرایط کنونی کشورمان سرشت جدلی پیدا کرده است و دیگر وفاق تعارفآمیز اصلا جوابگو نیست. مردم برای یک زندگی معمولی حاضرند اگر از طریق وفاق نتوانستند از در دیگر وارد شوند. ولی ما مطمئنا نیاز به وفاق صلحآمیز داریم چون شرایط کشورمان در منطقه و جهان بگونهایاست که اگر هوشمندی به خرج ندهیم مکانی برای بازی بازیگران جهانی و منطقهای خواهیم شد. اما این وفاق صلحآمیز به هیچ وجه دیگر نمیتواند تعارفآمیز و تناقضآلود باشد. تنها یک برنامه قوی و مؤثری از وفاق است که میتواند مردم و دولت و سرزمینمان را از این گذرگاه پرمخاطره بسلامت عبور بدهد.
سه. پدیدارشناسی وفاق
وفاق از کدام تجربه زندگی در اینجا برخاسته است؟ پشت تجربه وفاق نوعی حس استیصال و اضطرار اجتماعی و آرزوهای فروخورده و آلام اجتماعی نهفته است که نیاز به تفهم دارد. وفاق نشانهای از خواست زندگی صلحآمیز و نبوغ بقا در این سرزمین است. در وفاق نوعی جستجوی امید در نومیدی است. ذخیره پنهانی از دانش ضمنی تاریخی در پشت این وفاق هست و باید به آشکارگی آن کمک کرد. مردم ناراضیاند ولی میخواهند به نحو صلحآمیز برای کاهش محنتهایشان راهی کمهزینه پیدا بکنند. نوعی حس بیدرکجایی میکنند. به هر مکانی برای ادامه زندکی متوسل میشوند و دولت را نیز در این میان بخشی از مکان ملی تلقی میکنند. در اینجا یک روایت اجتماعی از وفاق پنهان شده است و اسیر و دربهدر است. روایتی که صلح را مهمتر از حقیقت میداند برای ادامه زندگی در این سرزمین. و به جای جنگ بیپایان بر سر حقایق، صلح برای حقوق و برای خیر عمومی و پایداری یک سرزمین را ترجیح میدهد.
در مقالهٔ تفصیلی راههای اصلاح فورماسیون قدرت در میان جامعه و حکومت برای تولید یک وفاق پایدار، ساز و کارهای معنابخشی عمومی به وفاق صلحآمیز و در عین حال جدی، و احیای اجتماعی برنامه وفاق، مورد بحث قرار میگیرد.
@css_govir
سخنان دکتر مقصود فراستخواه، جامعهشناس و عضو هیئات علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، در پنل جریانهای اجتماعی و وفاق در همایش «گفتگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی»:
نیاز به آن هست که از وفاق آشناییزدایی بشود.
نخست. گفتمان وفاق و فورماسیون قدرت
میتوانیم به تحلیل تبارشناسی وفاق بپردازیم. وفاق از کجای این جامعه برخاسته است؟ وفاق نه از ارادۀ این یا آن مقام و از قیام وقعودهای درون حکومت بلکه از تحرک اجتماعی و از پویاییشناسی درون جامعه ایران برخاسته است. در مناسبات میان جامعه و دولت، طی روندی اجتنابناپذیر در چند دهه اخیر قدرت جامعه بیشتر شده است و صفات جمعیتیاش تغییر یافته است. موتاسیونهای جمعیتی سبب شده است که دیگر قابل تصور نیست الگوهای چند دهه پیش حکمرانی در ایران یتواند در همان صورت تداوم داشته باشد. وفاق پاسخی به این بحران بود. با نشانهشناسی آخرین انتخابات مجلس و میزان مشارکتهای بسیار پایین در آن و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در چرخش سال ۱۴۰۲ به ۱۴۰۳، گفتمان وفاق تولید شد که حاصل بحران در فورماسیون قدرت است.
دو. معناداری وفاق برای جامعه
یک پرسش دیگر هست. این فضای سخن(ژانر) تازهای که به او وفاق میگویند و دولت آن را نمایندگی اجرایی میکند، تا چه حدی حاوی معناست؟ چگونه میتواند برای شهروندان معنادار بشود؟ کمترین لوازمی که میتواند شرایط امکان معناداری نسبی وفاق و اثرگذاری و پایایی وفاق را فراهم بیاورد این است که وفاق به معنای توافق شرکای قدرت در یک شرایط چندسالار الیگارشیک نباشد. به جای وفاق چندسالار، وفاق باید مردمسالار باشد یعنی وفاق بخشی از حاکمیت با مرکز آن و بخشهای دیگر برای وفاق اصولی کل حاکمیت با جامعه از طریق پاسخگویی مؤثر به مطالبات فروخورده آنها باشد. تعارفآمیز نباشد و به شعور عمومی حرمت بنهد و مردم واقعا ببینند که در الگوی حکمرانی تغییراتی رضایتبخش در جریان است.
زندگی عمومی در شرایط کنونی کشورمان سرشت جدلی پیدا کرده است و دیگر وفاق تعارفآمیز اصلا جوابگو نیست. مردم برای یک زندگی معمولی حاضرند اگر از طریق وفاق نتوانستند از در دیگر وارد شوند. ولی ما مطمئنا نیاز به وفاق صلحآمیز داریم چون شرایط کشورمان در منطقه و جهان بگونهایاست که اگر هوشمندی به خرج ندهیم مکانی برای بازی بازیگران جهانی و منطقهای خواهیم شد. اما این وفاق صلحآمیز به هیچ وجه دیگر نمیتواند تعارفآمیز و تناقضآلود باشد. تنها یک برنامه قوی و مؤثری از وفاق است که میتواند مردم و دولت و سرزمینمان را از این گذرگاه پرمخاطره بسلامت عبور بدهد.
سه. پدیدارشناسی وفاق
وفاق از کدام تجربه زندگی در اینجا برخاسته است؟ پشت تجربه وفاق نوعی حس استیصال و اضطرار اجتماعی و آرزوهای فروخورده و آلام اجتماعی نهفته است که نیاز به تفهم دارد. وفاق نشانهای از خواست زندگی صلحآمیز و نبوغ بقا در این سرزمین است. در وفاق نوعی جستجوی امید در نومیدی است. ذخیره پنهانی از دانش ضمنی تاریخی در پشت این وفاق هست و باید به آشکارگی آن کمک کرد. مردم ناراضیاند ولی میخواهند به نحو صلحآمیز برای کاهش محنتهایشان راهی کمهزینه پیدا بکنند. نوعی حس بیدرکجایی میکنند. به هر مکانی برای ادامه زندکی متوسل میشوند و دولت را نیز در این میان بخشی از مکان ملی تلقی میکنند. در اینجا یک روایت اجتماعی از وفاق پنهان شده است و اسیر و دربهدر است. روایتی که صلح را مهمتر از حقیقت میداند برای ادامه زندگی در این سرزمین. و به جای جنگ بیپایان بر سر حقایق، صلح برای حقوق و برای خیر عمومی و پایداری یک سرزمین را ترجیح میدهد.
در مقالهٔ تفصیلی راههای اصلاح فورماسیون قدرت در میان جامعه و حکومت برای تولید یک وفاق پایدار، ساز و کارهای معنابخشی عمومی به وفاق صلحآمیز و در عین حال جدی، و احیای اجتماعی برنامه وفاق، مورد بحث قرار میگیرد.
@css_govir