🔸جنینها باید زنده بمانند، کودکان چطور؟!
🖌دکتر فاطمه علمدار؛ جامعهشناس و رئیس هیئت مدیره موسسه مهروماه
۱. وسط زایمان فینت کردم. برای لحظاتی از این دنیا رفتم و بلوک زایمان پر از استرس شد. وقتی که برگشتم میشنیدم که زنگ زدهاند به اورژانس که کسی بیاید و نوار قلبم را بگیرد و کسی از آنطرف خط داشت میگفت در اورژانس فقط مرد هست و مرد نمیتواند بیاید بلوک زایمان و داشتند بحث میکردند که مریض را هم نمیشود تکان داد. روبهرویم پوستر سیاهی بود که وسطش زنی بود که نوزادی را درونش دار زده بودند/زده بود و بالای پوستر نوشته بود "سقط عمدی جنین با مادر چه میکند؟". دور زن دایرههایی بود که جواب سوال را میداد: احساس خشم، افسردگی، اختلالات عصبی،بی خوابی و خواب پریشان، احساس اضطراب و ... بلوک زایمان پر از اضطراب بود تا اینکه کسی آن طرف خط قبول کرد که بیاید و از من نوار قلب بگیرد. در شرح وظایفش اینکار نبود. داشت لطف میکرد. کسی مجبورش نکرده بود که بیاید بالای سر من ولی مردهای اورژانس را کسی مجبور کرده بود که نیایند بلوک زایمان حتی وقتی که ممکن بود هر لحظه من بمیرم و شاید جنینم... برای کسی مهم نبود مادر در این حالت چه چیزی را تجربه میکند...احساس خشم، اضطراب، بیارزشی...
۲. آبان بود که کسی در رویداد ملی طرح نفس گفت باید برای مبارزه با سقط جنین قرارگاه تشکیل دهیم و عرصه جلوگیری از سقط جنین عرصه جهاد است. آن روز که اینها را میگفت چندماهی بود که دخترکی شش ساله در بوکان در خانه پدری که قبلتر مادرش را کتک میزد و از خانه بیرونش کرده بود ولی طلاقش نمیداد، تحت تجاوز و شکنجه بود و آنقدر کسی به دادش نرسید که عاقبت ۲۸دی جان داد. کسی چه میداند همین الان چند کودک در اطراف ما زیر سقف خانهها و پرورشگاهها و آسایشگاهها و ... تحت خشونت فیزیکی و روانی هستند ولی چون هنوز کارشان به بیمارستان و مرگ نکشیده، رنجشان رسانهای نشده و به گوش ما نرسیده است. همان کودکانی که وقتی فقط رویان بودند_ و نه حتی جنین_ اگر مادرشان تصمیم میگرفت به بارداریاش خاتمه بدهد قانون تمام قد جلویش میایستاد و حواسش بود که زنده بمانند و متولد شوند. بعد از تولد ولی دیگر قانون نمیپرسد آیا نوزاد را کسی دوست دارد؟ کسی حوصله گریههایش و بیخوابیهایش را دارد؟ مادرش قوت شیردهی دارد؟ پول شیرخشک را چطور؟واکسنهایش را میزند؟ قطرههایش را میخورد؟خانه برایش امن است؟... هیچ سازمانی پوستر چاپ نمیکند برای آگاهی بخشی راجع به این که خانه ناامن با مادر و نوزاد چه میکند...
۳. اسمش نیان بود. مادرش ۱۶ماه بود که نتوانسته بود او را ببیند و آواره راهروهای دادگاهها بود تا قاضی حکم دهد که پدر موظف است یک روز و نیم در هفته بگذارد مادر بچه را ببیند و بعد آواره اتاقهای اجرای احکام بود تا بتواند ثابت کند پدر نمیگذارد بچهاش را ببیند و حکم جلب بگیرد برای این مرد و بعد آواره کلانتریها بود و خیابان تا بتواند پدر نیان را جلب کند. خودش باید پدر نیان را در موقعیت مناسب برای بازداشت قرار میداد و بعد تماس میگرفت که ماموران کلانتری بیایند برای جلبش. قانون، مردانی که برای ندادن نفقه فرزند یا محروم کردن مادرش از ملاقات با او حکم جلب برایشان صادر شده را در خیابان توقیف نمی کند. پلاکهای ماشینهایشان ثبت نمیشود در دستگاهی در دست همه پلیسهای شهر تا رصد شوند و بترسند از اینکه ناگهان ماشینشان توقیف شود و خودشان راهی کلانتری شوند مثل زنانی که حجاب را رعایت نمیکنند... شهر برای مردی که به جرم آزار زن و فرزندش برایش حکم جلب صادر شده ناامن نیست... هیچ سازمانی پوستر چاپ نمیکند برای آگاهی بخشی درباره اینکه محروم شدن از دیدن فرزند با مادر چه میکند...
۴. برای زنده ماندن رویان و جنین در ۹ ماهی که در شکم مادر است، باید جهاد کرد و قرارگاه ساخت. برای زنده ماندن و زندگی کردن نوزادان و خردسالان و کودکان و نوجوانان در جامعهای که قانون منع خشونت علیه زنان ۱۴ سال است که تصویب نمیشود و مدام اسم عوض میکند، چه باید کرد؟ برای زنده ماندن و زندگی کردنشان در جامعهای که قانون حمایت از کودکان و نوجوانانش ۱۱سال طول کشید تا بعد از کلی جرح و تعدیل تصویب شود چطور؟ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که تصویب شد چندهفتهای از قتل رومینا اشرفی ۱۳ ساله توسط پدرش میگذشت. حالا ولی ۴ سال از تصویب این قانون گذشته است و با همه نقدهایی که به آن وجود دارد، باز هم حتی اگر ماده ۳ همین قانون اجرا شده بود و صدای مادر نیان شنیده میشد و دستگاههای مسئول او را به عنوان "کودک در وضعیت مخاطره آمیز" شناسایی می کردند و مداخلات و حمایتهای قانونی لازم را در موردش انجام میدادند، نیان الان زنده بود. کسی برای اجرای این قانونها ولی جهاد نمیکند...
از کانال تلگرام موسسه مهروماه
@irsprcorg
🖌دکتر فاطمه علمدار؛ جامعهشناس و رئیس هیئت مدیره موسسه مهروماه
۱. وسط زایمان فینت کردم. برای لحظاتی از این دنیا رفتم و بلوک زایمان پر از استرس شد. وقتی که برگشتم میشنیدم که زنگ زدهاند به اورژانس که کسی بیاید و نوار قلبم را بگیرد و کسی از آنطرف خط داشت میگفت در اورژانس فقط مرد هست و مرد نمیتواند بیاید بلوک زایمان و داشتند بحث میکردند که مریض را هم نمیشود تکان داد. روبهرویم پوستر سیاهی بود که وسطش زنی بود که نوزادی را درونش دار زده بودند/زده بود و بالای پوستر نوشته بود "سقط عمدی جنین با مادر چه میکند؟". دور زن دایرههایی بود که جواب سوال را میداد: احساس خشم، افسردگی، اختلالات عصبی،بی خوابی و خواب پریشان، احساس اضطراب و ... بلوک زایمان پر از اضطراب بود تا اینکه کسی آن طرف خط قبول کرد که بیاید و از من نوار قلب بگیرد. در شرح وظایفش اینکار نبود. داشت لطف میکرد. کسی مجبورش نکرده بود که بیاید بالای سر من ولی مردهای اورژانس را کسی مجبور کرده بود که نیایند بلوک زایمان حتی وقتی که ممکن بود هر لحظه من بمیرم و شاید جنینم... برای کسی مهم نبود مادر در این حالت چه چیزی را تجربه میکند...احساس خشم، اضطراب، بیارزشی...
۲. آبان بود که کسی در رویداد ملی طرح نفس گفت باید برای مبارزه با سقط جنین قرارگاه تشکیل دهیم و عرصه جلوگیری از سقط جنین عرصه جهاد است. آن روز که اینها را میگفت چندماهی بود که دخترکی شش ساله در بوکان در خانه پدری که قبلتر مادرش را کتک میزد و از خانه بیرونش کرده بود ولی طلاقش نمیداد، تحت تجاوز و شکنجه بود و آنقدر کسی به دادش نرسید که عاقبت ۲۸دی جان داد. کسی چه میداند همین الان چند کودک در اطراف ما زیر سقف خانهها و پرورشگاهها و آسایشگاهها و ... تحت خشونت فیزیکی و روانی هستند ولی چون هنوز کارشان به بیمارستان و مرگ نکشیده، رنجشان رسانهای نشده و به گوش ما نرسیده است. همان کودکانی که وقتی فقط رویان بودند_ و نه حتی جنین_ اگر مادرشان تصمیم میگرفت به بارداریاش خاتمه بدهد قانون تمام قد جلویش میایستاد و حواسش بود که زنده بمانند و متولد شوند. بعد از تولد ولی دیگر قانون نمیپرسد آیا نوزاد را کسی دوست دارد؟ کسی حوصله گریههایش و بیخوابیهایش را دارد؟ مادرش قوت شیردهی دارد؟ پول شیرخشک را چطور؟واکسنهایش را میزند؟ قطرههایش را میخورد؟خانه برایش امن است؟... هیچ سازمانی پوستر چاپ نمیکند برای آگاهی بخشی راجع به این که خانه ناامن با مادر و نوزاد چه میکند...
۳. اسمش نیان بود. مادرش ۱۶ماه بود که نتوانسته بود او را ببیند و آواره راهروهای دادگاهها بود تا قاضی حکم دهد که پدر موظف است یک روز و نیم در هفته بگذارد مادر بچه را ببیند و بعد آواره اتاقهای اجرای احکام بود تا بتواند ثابت کند پدر نمیگذارد بچهاش را ببیند و حکم جلب بگیرد برای این مرد و بعد آواره کلانتریها بود و خیابان تا بتواند پدر نیان را جلب کند. خودش باید پدر نیان را در موقعیت مناسب برای بازداشت قرار میداد و بعد تماس میگرفت که ماموران کلانتری بیایند برای جلبش. قانون، مردانی که برای ندادن نفقه فرزند یا محروم کردن مادرش از ملاقات با او حکم جلب برایشان صادر شده را در خیابان توقیف نمی کند. پلاکهای ماشینهایشان ثبت نمیشود در دستگاهی در دست همه پلیسهای شهر تا رصد شوند و بترسند از اینکه ناگهان ماشینشان توقیف شود و خودشان راهی کلانتری شوند مثل زنانی که حجاب را رعایت نمیکنند... شهر برای مردی که به جرم آزار زن و فرزندش برایش حکم جلب صادر شده ناامن نیست... هیچ سازمانی پوستر چاپ نمیکند برای آگاهی بخشی درباره اینکه محروم شدن از دیدن فرزند با مادر چه میکند...
۴. برای زنده ماندن رویان و جنین در ۹ ماهی که در شکم مادر است، باید جهاد کرد و قرارگاه ساخت. برای زنده ماندن و زندگی کردن نوزادان و خردسالان و کودکان و نوجوانان در جامعهای که قانون منع خشونت علیه زنان ۱۴ سال است که تصویب نمیشود و مدام اسم عوض میکند، چه باید کرد؟ برای زنده ماندن و زندگی کردنشان در جامعهای که قانون حمایت از کودکان و نوجوانانش ۱۱سال طول کشید تا بعد از کلی جرح و تعدیل تصویب شود چطور؟ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که تصویب شد چندهفتهای از قتل رومینا اشرفی ۱۳ ساله توسط پدرش میگذشت. حالا ولی ۴ سال از تصویب این قانون گذشته است و با همه نقدهایی که به آن وجود دارد، باز هم حتی اگر ماده ۳ همین قانون اجرا شده بود و صدای مادر نیان شنیده میشد و دستگاههای مسئول او را به عنوان "کودک در وضعیت مخاطره آمیز" شناسایی می کردند و مداخلات و حمایتهای قانونی لازم را در موردش انجام میدادند، نیان الان زنده بود. کسی برای اجرای این قانونها ولی جهاد نمیکند...
از کانال تلگرام موسسه مهروماه
@irsprcorg