در اواسط حال سالک ، پیر عشق و ولی الهی اگر مصلحت داند ، ذکر سالک را بدل به کلمه جلاله که "الله" است می فرماید. در اواخر احوال ذکر سالک را [مشایخ] مبدل به کلمه " هو " می نمایند ، و اغلب آن که این دو ذکر بیخود از قلب سالک بر زند ، آن وقت پیر عشق او را مأمور فرماید و در اوایل احوال شخص سالک می باید آنقدر ذکر مذکور را به لسان بگوید که مؤثر در قلب گردد ، تا ذکر قلبی شود و قلب بدون مشارکت زبان ذاکر گردد در حالت خواب و بیدار شدن از خواب ، و اگر کمال ذکر لسانی به این مرتبه رسید ، می باید مراقب شود قلب را به ذکر خفی قلبی و عزل نماید لسان را از ذکر تا آنکه قلب او مستغرق گردد در ذکر الهی و غایب شود سالک از حواس ظاهره خود ، و خلع نماید بدن را و مشاهده نماید ملکوت باطنیه را به بصیرت قلب خود و آیات قلبیه خود را مشاهده کند.
قوائم الأنوار و طوالع الأسرار ، خاتمة الکتاب ، صفحه ۷۰۳
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی
@hou786
قوائم الأنوار و طوالع الأسرار ، خاتمة الکتاب ، صفحه ۷۰۳
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی
@hou786