سَبع المَثانی


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Other


هو
اطوار سبعه قلبیه که نام او را سبع المثانی نیز گفته اند طور لطافت عالم الهی است که معنی این صورت جسم ظاهر است.

نوشته های شخصی:
@kutasthaa
اینستاگرام:
instagram.com/sabalmasani

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Other
Statistics
Posts filter


تألیفات ما اعم از این کتاب و سایر کتابهایمان ، از شیوه تألیف متعارف تبعیت نمی کند و خود نیز مانند نوع مؤلفان نیستم. زیرا هر مؤلفی تحت اختیار خودش است و هرچه بخواهد را القا می کند و هرچه بخواهد را بیان می دارد.. ما در تألیفاتمان چنین نیستیم ، ابتدا قلبم بر باب حضرت الهی معتکف و مراقب گشایش آن در است. در این حالت قلبم فقیر و خالی از علم است‌ ، هنگامی که از ورای آن پرده امری بر قلبم ظهور می کند به امتثال آن مبادرت ورزیده مطابق حدی که مقرر شده به تألیف آن می پردازم.

شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۵۹

@hou786


کانال کتابِ تصوف:

https://t.me/KetabTasavof


در اواسط حال سالک ، پیر عشق و ولی الهی اگر مصلحت داند ، ذکر سالک را بدل به کلمه جلاله که "الله" است می فرماید. در اواخر احوال ذکر سالک را [مشایخ] مبدل به کلمه " هو " می نمایند ، و اغلب آن که این دو ذکر بیخود از قلب سالک بر زند ، آن وقت پیر عشق او را مأمور فرماید و در اوایل احوال شخص سالک می باید آنقدر ذکر مذکور را به لسان بگوید که مؤثر در قلب گردد ، تا ذکر قلبی شود و قلب بدون مشارکت زبان ذاکر گردد در حالت خواب و بیدار شدن از خواب ، و اگر کمال ذکر لسانی به این مرتبه رسید ، می باید مراقب شود قلب را به ذکر خفی قلبی و عزل نماید لسان را از ذکر تا آنکه قلب او مستغرق گردد در ذکر الهی و غایب شود سالک از حواس ظاهره خود ، و خلع نماید بدن را و مشاهده نماید ملکوت باطنیه را به بصیرت قلب خود و آیات قلبیه خود را مشاهده کند.

قوائم الأنوار و طوالع الأسرار ، خاتمة الکتاب ، صفحه ۷۰۳
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی

@hou786


برای مرید رابطهٔ شیخ خود که تلقین ذکر از او یافته باشد از ذکر نافع و مفید تر است ، چه مرشد واسطهٔ وصول مرید است به جانب قدس الهی ، و آن صورت [شیخ] که به عین باطن مشاهده می شود روحانیت اوست ، مرید در وقت رؤیت ‌باید پیشانی او را ناظر باشد ، چه در میان ابروی شیخ علی الدوام چون چشمهٔ خورشید نور متلألی است.

نسخه خطی گلشن معرفت ، جلد ۲

@hou786


حضرت وحیدالاولیاء فرمود از اول طور اول تا سوم انوار و شهر های عشق که هفت شهر است رد و گذری به سالک نشان می دهند و تشویق می نمایند که تو به این هفت شهر خواهی رسید. تا زمانی که به توفیق و فضل الهی به طور چهارم دل برسد و مخلِص ، مخلَص و از خطرات ایمن گردد و در آن مقام عالی متمکن گردد. ولی در این مقام ولی است [ولکن] کامل مکمل و اکمل نیست تا زمانی که به طور و شهر هفتم برسد و متمکن گردد.

اوصاف الأتقیاء صفحه ۸۳
میرزا ابوالحسن حافظ الکتب (معاون الفقراء)

@hou786


در حین تجلیات اسمائیه و ذاتیه بسیار می باشد در یک تجلی سالک هزار سال و ده هزار سال و صد هزار سال مانده پرورش می یابد و چون از آن حال باز آید یک ساعت نجومی بیشتر یا کمتر بیش نیست و این حال را طی الزمان می گویند.

رشیدالدین محمد بیدوازی
اسطر غیبیه / در توضیح دوایر جامعه رافعه و ضمایر عونیه کَونیه

@hou786


متوسطان از اولیاء در بریدن از خلق و مجاهدات بدنی کوشش فراوان دارند ولی کاملان به هیچ جهتی از جهات تمایل پیدا نمی کنند بلکه حق هر مرتبه را به تمامه بجا می آورند، پس آنان در عالم طبیعت  کاملان ؛ و در مراتب روحی هم کاملانند ، مانند پروردگارشان که خلقت هر چیری را به تمامه عطا فرمود ، لذا نه طبیعت و نه روحانیت بر آنان غلبه نمی کند و غیر ایشان یا روحانیت مغلوب و طبیعت مستهلک داشته و یا طبیعت مغلوب و روحانیت مستهلک دارند.

شیخ صدرالدین قونوی
نفحات الهیه ، صفحه ۹۷

@hou786


آغاز خلق هَباء بود و نخستین موجود در آن ، حقیقت محمدیه رحمانیه بود که موصوف به استوای بر عرش رحمانی می باشد.. و نزدیکترین چیز بدان از جهت قبول در آن هَباء ، جز حقیقت محمدی که به نام عقل اول نامیده شده نمی باشد.. و در هَباء عین او و عین عالم -از تجلیش- پدیدار گشت ، و نزدیکترین فرد به او علی بن ابی طالب -امام العالم و سر الانبیا اجمعین- بود.

شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، باب ششم ، در معرفت آغاز روحانی

@hou786


ترجیح و برتری دادن مشایخ - بعضی بر بعض دیگر - بر تلمیذان و مریدان حرام است.

شیخ محیی الدین ابن عربی
مواقع النجوم ، صفحه ۱۹۴

@hou786


داخل شدن اهل معرفت در این عالم [ملکوت] به ارواح و نفوس ایشان است نه به اجسام یعنی به خلع بدن داخل می شوند در این عالم و می گویند در این عالم مداین و شهر های بسیار است که احصاء نمی شوند، بعضی از آن ها مسمی است به مداین نور که داخل نمی شود در آن ها مگر هر مصطفی و برگزیده از انبیاء و اوصیاء و اولیای ایشان.

میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذهبی
طباشیر الحکمه ، صفحه ۲۱۳

@hou786


اگر يكى- دو بار خلع بدن براى شما پيش آيد براى شما خيلى چيزها روشن می شود ، و [سبب] انتقالات و تمثلات و [شنیدن] حرف های غیبی می‌ شود. و چشم بسته جهان را روشن می بیند و صحنه هایی از آفتاب و برق و.. می بینید. این ها را به گزاف نمی گوییم اگر چند بار پیش آید و راه بیفتید معلوم می شود.

استاد علامه حسن زاده آملی
شرح فارسی اسفار ، جلد سوم ، صفحه ۶۷۵

@hou786


هرکس سخن ما را در مورد انوار تصدیق نکند بر اوست که دست به ریاضات زند و خدمت اصحاب مشاهده کند ، امید است که حالت جذبه ای به او روی آورد و او را برباید تا نور درخشنده را در عالم جبروت ببیند و حقایق ملکوتی و نورهایی را که افلاطون و دیگران مشاهده کردند رؤیت نماید.

مجموعه مصنفات،جلد ۲ صفحه ۱۵۲
شیخ شهاب الدین سهروردی

@hou786


لازم است بر اكابر اين طريقت كه در ستر احوال می كوشند ، ترک رياضتی كه در نظر عوام عظيم القدر است ، و باعث قبول خلق است ، و مستلزم شهرت است ، كه متضمن آفت است ، و مثمر شرارت ، نمايند. نزد فقير گرسنگی های دور و دراز ، از مراعات حد اعتدال در مأكولات ، بسيار آسان است ، و يسر تمام دارد. و می یابد كه رياضت مراعات توسط حال ، از رياضت كثرت جوع زياده است. حضرت والد بزرگوار قدس می فرمودند كه : در علم سلوک رساله ای ديده ام ، كه در آن جا نوشته كه: در مأكولات مراعات اعتدال نمودن ، و حد وسط نگاهداشتن ، در وصول به مطلوب كافی است.

مکتوبات ربانی ، دفتر اول ، مکتوب ۳۱۳

@hou786


از طریق تمرین و تجربه عملی است که موفقیت به دست می آید ، از طریق تمرین و‌ تجربهٔ عملی است که شخص به آزادی و رهایی می رسد. آگاهی کامل و واقعی از طریق تمرین و تجربهٔ عملی کسب می شود. از طریق تمرین و تجربهٔ عملی است که شخص می تواند به قدرتی برسد و به وسیلهٔ این قدرت صرفا با اراده کردن ، به هر مکان و هرجا بخواهد منتقل شود.

Siva samhita IV 9-11 , hata yoga p.47

@hou786


هر وقت مطلبی علمی برایم مشکل میشد ، به محضر حضرت وحیدالاولیاء می رفتم و وی با یک نگاهش آن را می آموخت و حل می کرد.

میرزا محمد علی حکیم
لطائف العرفان ، جلد دوم ، صفحه ۷۳

@hou786


مردان الهی از هم صحبتی جنّیان می گریزند -گریختنی شدیدتر از مردمان- زیرا هم صحبتی با آنان باعث تکبّری بر غیر و تحقیری نسبت به آن کس که ارتباطی با آنان ندارد ، می شود. ما جماعتی که با جنیّان صحبت داشته اند را دیده ایم و با اینکه اهل عبادت و اجتهاد بودند ولی از جهت آنان (جنیّان) اندکی علم به خدا برایشان حاصل نشده و در آنان تکبر دیده ایم.

شیخ محیی الدین عربی
فتوحات مکیه ، باب۵۱ : معرفت اهل ورع

@hou787


سالک صادق پس از صفای کامل صاحب بصیرت قلبیه گشته حقایق اشیاء را به صور مناسبه دیده و انوار رنگارنگ غیبیه را گاه در پیش رو و اطرافش و گاه از کثرت صفا از قلب خودش گاه به چشم باطنی گاهی هم به چشم ظاهری ساطع و متلألأ می بیند.

رساله سؤال و جواب صفحه ۳۱
صفیرالعارفین پرویز خان سلماسی ذَهَبی

@hou786


عالمی بی نهایت از نور سفید ، نور نهایت ملکوت علوی است و تجلی به همین رنگ ، علامت کمال تجلیهٔ روح است

سید محمد نوربخش
رسائل نوربخشیه ، رساله نوریه ، صفحه ۱۵۴

@hou786


عالمی بی نهایت از نور سیاه ، نور جبروت است و تجلی به همین رنگ ، علامت کمال تجلیهٔ خفی است از کثرت ما سوی الله.

سید محمد نوربخش
رسائل نوربخشیه ، رساله نوریه ، صفحه ۱۵۴

@hou786


هر وقت ذکر مصیبت می شود صورت مبارک جناب سیدالشهداء سلام الله علیه و آله برای من ظاهر می شد و رقت زیاد دست می داد... [روزی در ایام محرم] صورت صاحب ولایت [امام علی بن ابی طالب] ظاهر شد... بعد صورت مبارک تغییر کرد به صورت مبارک سیدالشهداء سلام الله علیه و آله و فرمودند کیست که بر من غریب گریه کند.

رساله نورالهدایا یا مصحف فاطمی صفحه ۸۱
بی بی بهشتی (فرزند میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذهبی)

-مرثیه حافظ حمید از ذاکران و مداحان طریقت خلوتیه و مولویه در رثای حضرت سیدالشهداء علیه السلام: چون چشمان شهلای حسین علیه السلام بر کربلا افتاد ، لرزه بر اندام کائنات افتاد و گفتند ای وای حسین...

@hou786


تألیفات ما اعم از این کتاب و سایر کتابهایمان ، از شیوه تألیف متعارف تبعیت نمی کند و خود نیز مانند نوع مؤلفان نیستم. زیرا هر مؤلفی تحت اختیار خودش است و هرچه بخواهد را القا می کند و هرچه بخواهد را بیان می دارد.. ما در تألیفاتمان چنین نیستیم ، ابتدا قلبم بر باب حضرت الهی معتکف و مراقب گشایش آن در است. در این حالت قلبم فقیر و خالی از علم است‌ ، هنگامی که از ورای آن پرده امری بر قلبم ظهور می کند به امتثال آن مبادرت ورزیده مطابق حدی که مقرر شده به تألیف آن می پردازم.

شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۵۹

@hou786

20 last posts shown.