۹
پسرم که هشت ماهه بود ادبیات را به معنای دقیق کلمه می بلعید. هر کتابی به او می دادند گاز می زد . قدری از دی ان ای هنری تا ابد در صفحات تاب دار شب به خیر ماه جا خوش کرده است و گوشه های گم شده صفحات ۳ و ۸ کتاب هم نشان می دهند که قدری ازشب به خیر ماه تا ابد در هنری جا خوش کرده است ...
این شباهت استعاری خواندن و خوردن که موجب می شود عباراتی مثل چریدن در کتابخانه یا هضم فلان زندگی نامۀ طولانی برایم دشوار بود را به زبان بیاوریم برای هنری و همکاران کلمه خوارش از جمله یکی از دبیران وال استریت ژورنال که در کمال حواس پرتی تکه هایی از لغت نامه اتاق خبر را می کند توپ کوچکی درست می کرد و به دهان می انداخت معنای تحت اللفظی دارد. وقتی کسی را کرم کتاب می نامیم او را به کرم حشره به ویژه از تیره های سیخچه دمان یا شپش کتاب تشبیه کرده ایم که گاهی کل رژیم غذایی شان از ورقه و چسب تشکیل می شود. هالبروک جکسون منتقد کتاب (بریتانیایی نوشته بود کتاب ها غذایند و کتابخانه ها بشقاب گوشت که به کام ها تقدیم می شوند. مثل دیگر غذاها آنها را از سر عشق یا ضرورت می خوریم اما بیشتر از سر عشق» به گفته یک ،دوست چارلز لمب " ولی هانت طعم یک قطعه شعر نایاب را با چنان اشتهای شدیدی مزه می کردند که انگار یک تکه میوه رسیده و آبدار است...
اگر کتاب ها ،غذایند، کتاب های «درباره» غذا لابد خوراک اصلی ذائقه ادبی اند. هنری که یک ونیم سال دارد از مرحلۀ هضم واقعی ورقه ها فارغ التحصیل شده و به این سطح بالاتر شکم چرانی ادبی رسیده است. وقتی عکس چیز دندان گیری را میبیند وانمود میکند که آن را از صفحه ربوده است و قورت میدهد معمولاً این کار را با اقلامی میکند که منطقاً خوراکی اند هندوانه، شیشه ،عسل کیک تولد بزرگ، ولی یک بار هم کار نگران کننده ای کرد سعی کرد یک مته دندان پزشکی را ببلعد که زرد و شاید شبیه موز بود.
📚(#اعترافات_یک_کتاب_خوان_معمولی/نویسنده : #آنه_فدیمن / مترجم : #محمد_معماریان /انتشارات ترجمان علوم انسانی/چاپ سوم ۱۳۹۹ /ص۱۰۲_۱۰۱)
🆔️ @haftbaldt
پسرم که هشت ماهه بود ادبیات را به معنای دقیق کلمه می بلعید. هر کتابی به او می دادند گاز می زد . قدری از دی ان ای هنری تا ابد در صفحات تاب دار شب به خیر ماه جا خوش کرده است و گوشه های گم شده صفحات ۳ و ۸ کتاب هم نشان می دهند که قدری ازشب به خیر ماه تا ابد در هنری جا خوش کرده است ...
این شباهت استعاری خواندن و خوردن که موجب می شود عباراتی مثل چریدن در کتابخانه یا هضم فلان زندگی نامۀ طولانی برایم دشوار بود را به زبان بیاوریم برای هنری و همکاران کلمه خوارش از جمله یکی از دبیران وال استریت ژورنال که در کمال حواس پرتی تکه هایی از لغت نامه اتاق خبر را می کند توپ کوچکی درست می کرد و به دهان می انداخت معنای تحت اللفظی دارد. وقتی کسی را کرم کتاب می نامیم او را به کرم حشره به ویژه از تیره های سیخچه دمان یا شپش کتاب تشبیه کرده ایم که گاهی کل رژیم غذایی شان از ورقه و چسب تشکیل می شود. هالبروک جکسون منتقد کتاب (بریتانیایی نوشته بود کتاب ها غذایند و کتابخانه ها بشقاب گوشت که به کام ها تقدیم می شوند. مثل دیگر غذاها آنها را از سر عشق یا ضرورت می خوریم اما بیشتر از سر عشق» به گفته یک ،دوست چارلز لمب " ولی هانت طعم یک قطعه شعر نایاب را با چنان اشتهای شدیدی مزه می کردند که انگار یک تکه میوه رسیده و آبدار است...
اگر کتاب ها ،غذایند، کتاب های «درباره» غذا لابد خوراک اصلی ذائقه ادبی اند. هنری که یک ونیم سال دارد از مرحلۀ هضم واقعی ورقه ها فارغ التحصیل شده و به این سطح بالاتر شکم چرانی ادبی رسیده است. وقتی عکس چیز دندان گیری را میبیند وانمود میکند که آن را از صفحه ربوده است و قورت میدهد معمولاً این کار را با اقلامی میکند که منطقاً خوراکی اند هندوانه، شیشه ،عسل کیک تولد بزرگ، ولی یک بار هم کار نگران کننده ای کرد سعی کرد یک مته دندان پزشکی را ببلعد که زرد و شاید شبیه موز بود.
📚(#اعترافات_یک_کتاب_خوان_معمولی/نویسنده : #آنه_فدیمن / مترجم : #محمد_معماریان /انتشارات ترجمان علوم انسانی/چاپ سوم ۱۳۹۹ /ص۱۰۲_۱۰۱)
🆔️ @haftbaldt