تو به من خندیدی
و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچهٔ همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضبآلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالها هست که در گوش من آرام،
آرام
خشخشِ گامِ تو تکرارکنان،
میدهد آزارم
و من اندیشهکنان
غرق این پندارم
که چرا،
- خانهٔ کوچک ما
سیب نداشت
#حمید_مصدق
و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچهٔ همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضبآلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالها هست که در گوش من آرام،
آرام
خشخشِ گامِ تو تکرارکنان،
میدهد آزارم
و من اندیشهکنان
غرق این پندارم
که چرا،
- خانهٔ کوچک ما
سیب نداشت
#حمید_مصدق