مادرم از برایِ من کرده انتخاب
یِک زنِ خوشگل ولیکن با زورِ سرخاب
سر بیخِ گوشِ مادر کردم گُفتم يواش
عینک می ذاشتی موقعِ خاسکاری [خواستگاری] ای کاش
گُفت عیبی نداره جونم گر زنت زشته
در عوضش برات پَزَد خوب آشِ رشته
نمی دونی چِه کشیدم شبِ عروسی
وقتی مادر گُفت عروس را باید ببوسی
لب را بُردم نزدیکِ صورتش بِه اکراه
یِک دفعه از رو [روی] صندلی برجست گُفتش واه!
آنگه مادرم زد بِه پهلوم یِک سُقُلمِه
هنوزم که هنوزه هست پهلوی من لِه
باری بِه هر جهت کردم عروس را یِک ماچ
از زبریِ صورتِ او خورده لبم قاچ
این از [است] شبِ [شرح] عروسیِ منِ بیچاره
حق ندارم بنمایم يَخَه م را پاره
یِک زنِ خوشگل ولیکن با زورِ سرخاب
سر بیخِ گوشِ مادر کردم گُفتم يواش
عینک می ذاشتی موقعِ خاسکاری [خواستگاری] ای کاش
گُفت عیبی نداره جونم گر زنت زشته
در عوضش برات پَزَد خوب آشِ رشته
نمی دونی چِه کشیدم شبِ عروسی
وقتی مادر گُفت عروس را باید ببوسی
لب را بُردم نزدیکِ صورتش بِه اکراه
یِک دفعه از رو [روی] صندلی برجست گُفتش واه!
آنگه مادرم زد بِه پهلوم یِک سُقُلمِه
هنوزم که هنوزه هست پهلوی من لِه
باری بِه هر جهت کردم عروس را یِک ماچ
از زبریِ صورتِ او خورده لبم قاچ
این از [است] شبِ [شرح] عروسیِ منِ بیچاره
حق ندارم بنمایم يَخَه م را پاره