بلایی که تازیان بر سر سیستان آوردند😞😭
پس از کشته شدن عمر به دست #پیروز_نهاوندی، شعله ی امیدی در دل مردم ایران روشن می شود و در شهرهای تصرف شده به دست مسلمانان، مردم قیام می کنند بیشترین گزارش از این به پا خواستن دوباره و چند باره، مربوط به شهرهای جنوبی و شرقی است، شمال ایران در این زمان به جز چند حمله ی کم و بیش خونریز، هنوز به شمشیر غارتگران عرب گشوده نشده بود.
رسید این خبر ، سوی مامِ وطن
به پا خواست از هر طرف ، مرد و زن
از آن جانفشانی ، درخشان ، امید
به چشمانِ زیبایِ میهن ، دمید
گلِ خون به خاکِ وطن ، کاشتند
درفشِ کیان را برافراشتند
چو سرو ایستادند و دستان ، تهی
به داس و به تیشه ، اراده ، سهی
نفیر از گلوی وطن ، زد غریو
گرفتند شهر و بِراندند ، دیو
به خونِ جوانان ، شد آغشته ، خاک
چکید اشکِ شوق از سرِ هر سِتاک
که آزاد ، خواهد شد ایرانمان
بِرَزمیم و از نو ، ببخشیم جان
همه ، کُرد و لُر ، تُرک و هم پارسی
نَفَس ها بُریدند ، از قادسی
شد ایرانی آتش گرفته به جان
سراسر به رَزمیدنِ با دَدان
شد آزاد ، استخر و شیراز و ری
قم و اصفهان ، تا محلاتِ جی
به داس و درفش و به عشقِ وطن
سپاهی به پا گشت ، از مرد و زن
نماندند فرماندهانِ عرب
گروهی فراری به راه و رکب
گروهی دگر کُشته ، خوار و هلاک
به دستِ دلیرانِ این ، بوم و خاک
اگر چه ،مَدائن ، چو ویرانه بود
جلولایی و تیسفونی ، نبود
از آن شهرها آجر و خشت را
نهادند بر پشتِ هر چارپا
و بردند و کوفه به پا شد از آن
و #بصره که شد مرکز و پادگان
ولی شهرهای نهاوند و شوش
هم اهواز و دینْوَر ، مهاباد کوش
از اهریمنان ، پاک می شد به رَزم
به پولاد - عزمی که بستند ، جزم
صد افسوس ، دیری نپایید و باز
بلا آمد اللّه گو ، از حجاز
و چون ، خویِ وحشی ، دَدانِ شَغَب
به غیر از دَریدن ، نبود و چَلَب
دِه و شهر و آبادی از دستشان
چو آزاد می شد ، دوباره ژیان
چنان منبران ، پُشته از کُشته ها
به پا می شد از ، مردمِ آریا
و شمشیرِ پُر کینِ آن مُسلمین
به خون ، غرق می شد ، در این سرزمین...
⭐شهرهای مدائن (معروف به هفت شهر بهشت که از زیبایی و آبادانی در جهان آن روز کم نظیر بودند) و به ویژه #تیسفون و #جلولا چنان در آتش نو مسلمانان سوختند و ویران شدند که اعراب متجاوز خشت و آجرشان را بار کرده و برای ساخت دو شهر نظامی بصره و کوفه به کار گرفتند.
⭐اشاره به برپا ساختن دیوار و برج از اجساد ایرانیان در شهر سیستان توسط زیادبن ابیه که وی بر برجی از کُشتگان رفت و با بازماندگان سخن گفت و دوهزار غلام پسر گرفت و کنیزان از دختران #سیستان به اسارات برد.
@emperatori_IR
پس از کشته شدن عمر به دست #پیروز_نهاوندی، شعله ی امیدی در دل مردم ایران روشن می شود و در شهرهای تصرف شده به دست مسلمانان، مردم قیام می کنند بیشترین گزارش از این به پا خواستن دوباره و چند باره، مربوط به شهرهای جنوبی و شرقی است، شمال ایران در این زمان به جز چند حمله ی کم و بیش خونریز، هنوز به شمشیر غارتگران عرب گشوده نشده بود.
رسید این خبر ، سوی مامِ وطن
به پا خواست از هر طرف ، مرد و زن
از آن جانفشانی ، درخشان ، امید
به چشمانِ زیبایِ میهن ، دمید
گلِ خون به خاکِ وطن ، کاشتند
درفشِ کیان را برافراشتند
چو سرو ایستادند و دستان ، تهی
به داس و به تیشه ، اراده ، سهی
نفیر از گلوی وطن ، زد غریو
گرفتند شهر و بِراندند ، دیو
به خونِ جوانان ، شد آغشته ، خاک
چکید اشکِ شوق از سرِ هر سِتاک
که آزاد ، خواهد شد ایرانمان
بِرَزمیم و از نو ، ببخشیم جان
همه ، کُرد و لُر ، تُرک و هم پارسی
نَفَس ها بُریدند ، از قادسی
شد ایرانی آتش گرفته به جان
سراسر به رَزمیدنِ با دَدان
شد آزاد ، استخر و شیراز و ری
قم و اصفهان ، تا محلاتِ جی
به داس و درفش و به عشقِ وطن
سپاهی به پا گشت ، از مرد و زن
نماندند فرماندهانِ عرب
گروهی فراری به راه و رکب
گروهی دگر کُشته ، خوار و هلاک
به دستِ دلیرانِ این ، بوم و خاک
اگر چه ،مَدائن ، چو ویرانه بود
جلولایی و تیسفونی ، نبود
از آن شهرها آجر و خشت را
نهادند بر پشتِ هر چارپا
و بردند و کوفه به پا شد از آن
و #بصره که شد مرکز و پادگان
ولی شهرهای نهاوند و شوش
هم اهواز و دینْوَر ، مهاباد کوش
از اهریمنان ، پاک می شد به رَزم
به پولاد - عزمی که بستند ، جزم
صد افسوس ، دیری نپایید و باز
بلا آمد اللّه گو ، از حجاز
و چون ، خویِ وحشی ، دَدانِ شَغَب
به غیر از دَریدن ، نبود و چَلَب
دِه و شهر و آبادی از دستشان
چو آزاد می شد ، دوباره ژیان
چنان منبران ، پُشته از کُشته ها
به پا می شد از ، مردمِ آریا
و شمشیرِ پُر کینِ آن مُسلمین
به خون ، غرق می شد ، در این سرزمین...
⭐شهرهای مدائن (معروف به هفت شهر بهشت که از زیبایی و آبادانی در جهان آن روز کم نظیر بودند) و به ویژه #تیسفون و #جلولا چنان در آتش نو مسلمانان سوختند و ویران شدند که اعراب متجاوز خشت و آجرشان را بار کرده و برای ساخت دو شهر نظامی بصره و کوفه به کار گرفتند.
⭐اشاره به برپا ساختن دیوار و برج از اجساد ایرانیان در شهر سیستان توسط زیادبن ابیه که وی بر برجی از کُشتگان رفت و با بازماندگان سخن گفت و دوهزار غلام پسر گرفت و کنیزان از دختران #سیستان به اسارات برد.
@emperatori_IR