اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، دیواری بود که فیزیک رو دو قسمت کرد، دوران پیش از کوانتوم یا کلاسیک و دوران پست مدرنِ عجایب کوانتومی یا فیزیک مدرن.
فیزیک کلاسیک شامل تمام چیزاییه که قبل از مکانیک کوانتومی اومدن، از جمله نظریه های حرکت نیوتون، نظریه نور مکسول و دو نظریه نسبیت انیشتین.
فیزیک کلاسیک جبرگراست، فیزیک کوانتوم پر از عدم قطعیت.
حرف هایزنبرگ از اصل عدم قطعیت این نبود که اگه کسی بخواد موقعیت یه جسم رو تعیین کنه، دقت اندازه گیریش حتما محدودیت داره.
مختصات نشون دهنده ی مکان یه ذره تو فضا رو میشه با هر درجه ای از دقت که دلمون بخواد تعیین کنیم. هایزنبرگ هیچ محدودیتی هم برای این که با چه دقتی میشه سرعت یه جسم رو اندازه گرفت، قائل نشد.
چیزی که هایزنبرگ ادعا کرد این بود که هیچ آزمایشی رو، هرچقدر پیچیده یا مبتکرانه، نمیشه طراحی کرد که مکان و سرعت رو همزمان با دقت یکسان اندازه بگیره.
چیزی که اصل عدم قطعیت میگه اینه:
هر تلاشی برای کم کردن عدم قطعیت مکانی، به ناچار عدم قطعیت سرعت رو اضافه میکنه و بالعکس.
شاید بپرسین دلیلش چیه!!!
به قول ریچارد فاینمن طبیعت اینطوری رفتار میکنه و همین که هست اگه خوشت نمیاد برو گمشو
فیزیک کلاسیک شامل تمام چیزاییه که قبل از مکانیک کوانتومی اومدن، از جمله نظریه های حرکت نیوتون، نظریه نور مکسول و دو نظریه نسبیت انیشتین.
فیزیک کلاسیک جبرگراست، فیزیک کوانتوم پر از عدم قطعیت.
حرف هایزنبرگ از اصل عدم قطعیت این نبود که اگه کسی بخواد موقعیت یه جسم رو تعیین کنه، دقت اندازه گیریش حتما محدودیت داره.
مختصات نشون دهنده ی مکان یه ذره تو فضا رو میشه با هر درجه ای از دقت که دلمون بخواد تعیین کنیم. هایزنبرگ هیچ محدودیتی هم برای این که با چه دقتی میشه سرعت یه جسم رو اندازه گرفت، قائل نشد.
چیزی که هایزنبرگ ادعا کرد این بود که هیچ آزمایشی رو، هرچقدر پیچیده یا مبتکرانه، نمیشه طراحی کرد که مکان و سرعت رو همزمان با دقت یکسان اندازه بگیره.
چیزی که اصل عدم قطعیت میگه اینه:
هر تلاشی برای کم کردن عدم قطعیت مکانی، به ناچار عدم قطعیت سرعت رو اضافه میکنه و بالعکس.
شاید بپرسین دلیلش چیه!!!
به قول ریچارد فاینمن طبیعت اینطوری رفتار میکنه و همین که هست اگه خوشت نمیاد برو گمشو