#پارت616
باز من سکوت کردم این پررو شد...منم مثل خودش با لحن
سردی گفتم:مگه تیپم چشه؟..نخیر اونطورکه شما فکر
می کنید نیست...
تکیه شو از میز برداشت و درست رو به روی من ایستاد...
خواستم از کنارش رد شم که جلومو گرفت و نذاشت...
ای خدا باز این شروع کرد...
صداشو شنیدم که گفت: صبر کن
جوابتو بگیر..کجا میخوای بری؟
سرمو بلند کردم و نگاش کردم...
از این همه نزدیکیش به خودم داغ شده بودم...
قلبم با هیجان توی سینه ام می
تپید...تا حالا اینجوری نشده بودم...
باز من سکوت کردم این پررو شد...منم مثل خودش با لحن
سردی گفتم:مگه تیپم چشه؟..نخیر اونطورکه شما فکر
می کنید نیست...
تکیه شو از میز برداشت و درست رو به روی من ایستاد...
خواستم از کنارش رد شم که جلومو گرفت و نذاشت...
ای خدا باز این شروع کرد...
صداشو شنیدم که گفت: صبر کن
جوابتو بگیر..کجا میخوای بری؟
سرمو بلند کردم و نگاش کردم...
از این همه نزدیکیش به خودم داغ شده بودم...
قلبم با هیجان توی سینه ام می
تپید...تا حالا اینجوری نشده بودم...