#پارت615
چرا من اینجوری میشم اخه؟...
رو به روم ایستاد
و به میز تکیه داد و دستاشو گذاشت لبه ی میز...
اخم نکرده بود ولی نگاش سرد بود...پدرام : نشنیدی چی گفتم؟
بی تفاوت نگاش کردم و گفتم:چرا شنیدم...ولی جوابی براتون ندارم...
تعجب رو می شد توی چشماش خوند گفت: چطور؟...
شونهمو انداختم بالا و گفتم:خب اگر خانم بزرگ می خواستن
بدونید بهتون می گفتن...من نمی تونم چیزی بگم...
پوزخند زد و یه نگاه به سرتا پام انداخت...اینبار علاوه بر تندتر
شدن ضربان قلبم..صورتم هم سرخ شد...چرا نگاش
اینجوریه؟...نگاش مثل نگاه یه خریدار به کالای مورد نظرش بود..
نگاشو دوخت توی چشمامو و گفت:چه تیپی هم زدی...
به خاطر مهمون خانم بزرگه؟...
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #قلب_بیتابم داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #قلب_بیتابم رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈
.۰
چرا من اینجوری میشم اخه؟...
رو به روم ایستاد
و به میز تکیه داد و دستاشو گذاشت لبه ی میز...
اخم نکرده بود ولی نگاش سرد بود...پدرام : نشنیدی چی گفتم؟
بی تفاوت نگاش کردم و گفتم:چرا شنیدم...ولی جوابی براتون ندارم...
تعجب رو می شد توی چشماش خوند گفت: چطور؟...
شونهمو انداختم بالا و گفتم:خب اگر خانم بزرگ می خواستن
بدونید بهتون می گفتن...من نمی تونم چیزی بگم...
پوزخند زد و یه نگاه به سرتا پام انداخت...اینبار علاوه بر تندتر
شدن ضربان قلبم..صورتم هم سرخ شد...چرا نگاش
اینجوریه؟...نگاش مثل نگاه یه خریدار به کالای مورد نظرش بود..
نگاشو دوخت توی چشمامو و گفت:چه تیپی هم زدی...
به خاطر مهمون خانم بزرگه؟...
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #قلب_بیتابم داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #قلب_بیتابم رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈
.۰