Forward from: @Femofilm
خشونت خانگی و مقاومت زنان در سینما: معرفی پنج فیلم در هفته جهانی منع خشونت علیه زنان
قسمت اول
✍️طاهره جورکش
سینما، بهعنوان یک رسانه تأثیرگذار و وسیلهای برای آگاهیبخشی، همواره نقشی مهم در بازنمایی و نقد مسائل اجتماعی ایفا کرده است. یکی از مسائل اجتماعی که در چند دهه اخیر توجه ویژهای را جلب کرده، خشونت خانگی علیه زنان است. این نوع خشونت، که نه تنها به ضرب و شتم فیزیکی محدود میشود بلکه ابعاد روانی، اقتصادی و جنسی را نیز در بر میگیرد، همچنان یکی از بحرانهای جدی در بسیاری از جوامع محسوب میشود. روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، فرصتی است تا توجه جهانیان به این معضل جلب شود و سینما بهعنوان یکی از ابزارهای قدرتمند برای آگاهیبخشی، به نقش خود در به تصویر کشیدن این بحران پرداخته است. بسیاری از فیلمها بهطور هنری و عمیق به موضوع خشونت خانگی پرداختهاند و با نمایش ابعاد مختلف آن، تلاش کردهاند تا این معضل اجتماعی را از جنبههای گوناگون اجتماعی، روانی و فرهنگی به تصویر بکشند.
فیلمهای مختلف با نگاهی متفاوت به این موضوع، نشان میدهند که چگونه زنان در برابر چرخه خشونت خانگی میایستند و با مقاومتهای خود سعی دارند از این وضعیت رهایی یابند. این آثار نه تنها خشونت خانگی را نمایش میدهند، بلکه از زاویه فمینیستی به موضوع عاملیت زنان و مبارزات آنها علیه سلطهگری مردانه و ساختارهای اجتماعی سلطهجویانه نیز نگاه میکنند. در این پنج فیلم، زنان یا از طریق مقاومتهای غیرمستقیم و بیصدای خود و یا از طریق اقدامات قهرمانانه و حتی خشونتآمیز، به نوعی واکنش نشان میدهند و تلاش دارند از خشونت خانگی فرار کنند.
1. Miss Violence (2013)
به کارگردانی الکساندروس آوگاناس، داستان یک خانواده به ظاهر عادی را روایت میکند که در واقع تحت سلطه خشونت پنهان خانگی قرار دارند. در این فیلم، خشونت خانگی نه بهطور آشکار، بلکه در لایههای پنهانی که در خانوادهها غالباً نادیده گرفته میشود، نمایش داده میشود. نماد مقاومت در این فیلم از طریق آریانی (دختر یازدهسالهای که مورد تجاوز پدر قرار گرفته) که پس از مرگش حقیقتهای پنهان خانوادهاش را فاش میکند، برجسته میشود. آریانی نمادی از مقاومت خاموش است که نشان میدهد حتی در شرایطی که فرد قادر به عمل فیزیکی نیست، مرگ میتواند بهعنوان عاملی برای برملا کردن خشونتها عمل کند. جشن تولد آریانی بهعنوان فضایی برای آشکار ساختن رازهای پنهان و آشفتگیهای درونی خانواده، استعارهای از کشف حقیقت در دل فضای به ظاهر آرام و شاد خانواده است. این فیلم، خانه را بهعنوان فضای ناامنی نشان میدهد که انواع خشونتها در دل آن نهفته و بهطور مستمر از سوی جامعه نادیده گرفته میشود.
2. The Burning Bed (1984)
به کارگردانی رابرت گرینوالد، داستان واقعی فرانسیس هچینز را روایت میکند که پس از سالها تجربه خشونت خانگی، تصمیم به انتقام میگیرد. سوزاندن تختخواب نمادی از ایستادگی در برابر سیستم مردسالارانه و پایان دادن به خشونت است. در این فیلم، تختخواب که معمولاً نماد رابطه گرم و سالم است، به محل خشونت و بیعدالتی تبدیل میشود. یکی از جنبههای مهم این فیلم، سکوت و بیتفاوتی خانواده همسر فرانسیس است که نشاندهنده معضل جدی دیگری در رابطه با خشونت خانگی است. خانوادهی همسر، علیرغم مشاهده رفتارهای خشونتآمیز او، هیچ واکنشی نشان نمیدهند. این بیتفاوتی، نه تنها نشاندهنده فرهنگ عادیسازی خشونت در جوامع است، بلکه بهوضوح ناتوانی سیستمهای اجتماعی و قانونی در حمایت از زنان را نمایان میسازد. سکوت جامعه و نهادهای حمایتی در برابر خشونت خانگی، بهخوبی نقد شده و در مقابل عمل خشونتآمیز فرانسیس قرار میگیرد که بهعنوان اقدامی برای رهایی و بیداری از سالها خشونت خانگی دیده میشود.
3. Die Ungehorsame (2015)
فیلم (نافرمان) به کارگردانی هولگر هاوزه، درامی اجتماعی است که به موضوع خشونت خانگی و پیامدهای آن میپردازد. داستان این فیلم درباره آنا، زنی است که در یک رابطه پر از خشونت کلامی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی با همسرش زندگی میکند. شوهر آنا مدام او را کتک میزند و تحت سلطه و تهدید قرار میدهد. این وضعیت تا جایی پیش میرود که پسر جوان آنا که از خشونتهای مکرر پدرش خشمگین و آسیبدیده است، تصمیم میگیرد از مادرش دفاع کند. در این فیلم، آنا نمادی از زنانی است که در برابر خشونت خانگی دچار نوعی مقاومت غیرفعال میشوند که به قیمت فدا کردن خود و محافظت از فرزندشان تمام میشود. اگرچه این عمل در ظاهر نوعی فدای قربانی است، اما از منظر فمینیستی، میتواند نمادی از عاملیت پیچیده زنان در برابر خشونت خانگی باشد. این فیلم همچنین به بیتفاوتی یا ناتوانی سیستم اجتماعی در مداخله بهموقع و جلوگیری از خشونتهای خانگی اشاره دارد.
قسمت اول
✍️طاهره جورکش
سینما، بهعنوان یک رسانه تأثیرگذار و وسیلهای برای آگاهیبخشی، همواره نقشی مهم در بازنمایی و نقد مسائل اجتماعی ایفا کرده است. یکی از مسائل اجتماعی که در چند دهه اخیر توجه ویژهای را جلب کرده، خشونت خانگی علیه زنان است. این نوع خشونت، که نه تنها به ضرب و شتم فیزیکی محدود میشود بلکه ابعاد روانی، اقتصادی و جنسی را نیز در بر میگیرد، همچنان یکی از بحرانهای جدی در بسیاری از جوامع محسوب میشود. روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، فرصتی است تا توجه جهانیان به این معضل جلب شود و سینما بهعنوان یکی از ابزارهای قدرتمند برای آگاهیبخشی، به نقش خود در به تصویر کشیدن این بحران پرداخته است. بسیاری از فیلمها بهطور هنری و عمیق به موضوع خشونت خانگی پرداختهاند و با نمایش ابعاد مختلف آن، تلاش کردهاند تا این معضل اجتماعی را از جنبههای گوناگون اجتماعی، روانی و فرهنگی به تصویر بکشند.
فیلمهای مختلف با نگاهی متفاوت به این موضوع، نشان میدهند که چگونه زنان در برابر چرخه خشونت خانگی میایستند و با مقاومتهای خود سعی دارند از این وضعیت رهایی یابند. این آثار نه تنها خشونت خانگی را نمایش میدهند، بلکه از زاویه فمینیستی به موضوع عاملیت زنان و مبارزات آنها علیه سلطهگری مردانه و ساختارهای اجتماعی سلطهجویانه نیز نگاه میکنند. در این پنج فیلم، زنان یا از طریق مقاومتهای غیرمستقیم و بیصدای خود و یا از طریق اقدامات قهرمانانه و حتی خشونتآمیز، به نوعی واکنش نشان میدهند و تلاش دارند از خشونت خانگی فرار کنند.
1. Miss Violence (2013)
به کارگردانی الکساندروس آوگاناس، داستان یک خانواده به ظاهر عادی را روایت میکند که در واقع تحت سلطه خشونت پنهان خانگی قرار دارند. در این فیلم، خشونت خانگی نه بهطور آشکار، بلکه در لایههای پنهانی که در خانوادهها غالباً نادیده گرفته میشود، نمایش داده میشود. نماد مقاومت در این فیلم از طریق آریانی (دختر یازدهسالهای که مورد تجاوز پدر قرار گرفته) که پس از مرگش حقیقتهای پنهان خانوادهاش را فاش میکند، برجسته میشود. آریانی نمادی از مقاومت خاموش است که نشان میدهد حتی در شرایطی که فرد قادر به عمل فیزیکی نیست، مرگ میتواند بهعنوان عاملی برای برملا کردن خشونتها عمل کند. جشن تولد آریانی بهعنوان فضایی برای آشکار ساختن رازهای پنهان و آشفتگیهای درونی خانواده، استعارهای از کشف حقیقت در دل فضای به ظاهر آرام و شاد خانواده است. این فیلم، خانه را بهعنوان فضای ناامنی نشان میدهد که انواع خشونتها در دل آن نهفته و بهطور مستمر از سوی جامعه نادیده گرفته میشود.
2. The Burning Bed (1984)
به کارگردانی رابرت گرینوالد، داستان واقعی فرانسیس هچینز را روایت میکند که پس از سالها تجربه خشونت خانگی، تصمیم به انتقام میگیرد. سوزاندن تختخواب نمادی از ایستادگی در برابر سیستم مردسالارانه و پایان دادن به خشونت است. در این فیلم، تختخواب که معمولاً نماد رابطه گرم و سالم است، به محل خشونت و بیعدالتی تبدیل میشود. یکی از جنبههای مهم این فیلم، سکوت و بیتفاوتی خانواده همسر فرانسیس است که نشاندهنده معضل جدی دیگری در رابطه با خشونت خانگی است. خانوادهی همسر، علیرغم مشاهده رفتارهای خشونتآمیز او، هیچ واکنشی نشان نمیدهند. این بیتفاوتی، نه تنها نشاندهنده فرهنگ عادیسازی خشونت در جوامع است، بلکه بهوضوح ناتوانی سیستمهای اجتماعی و قانونی در حمایت از زنان را نمایان میسازد. سکوت جامعه و نهادهای حمایتی در برابر خشونت خانگی، بهخوبی نقد شده و در مقابل عمل خشونتآمیز فرانسیس قرار میگیرد که بهعنوان اقدامی برای رهایی و بیداری از سالها خشونت خانگی دیده میشود.
3. Die Ungehorsame (2015)
فیلم (نافرمان) به کارگردانی هولگر هاوزه، درامی اجتماعی است که به موضوع خشونت خانگی و پیامدهای آن میپردازد. داستان این فیلم درباره آنا، زنی است که در یک رابطه پر از خشونت کلامی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی با همسرش زندگی میکند. شوهر آنا مدام او را کتک میزند و تحت سلطه و تهدید قرار میدهد. این وضعیت تا جایی پیش میرود که پسر جوان آنا که از خشونتهای مکرر پدرش خشمگین و آسیبدیده است، تصمیم میگیرد از مادرش دفاع کند. در این فیلم، آنا نمادی از زنانی است که در برابر خشونت خانگی دچار نوعی مقاومت غیرفعال میشوند که به قیمت فدا کردن خود و محافظت از فرزندشان تمام میشود. اگرچه این عمل در ظاهر نوعی فدای قربانی است، اما از منظر فمینیستی، میتواند نمادی از عاملیت پیچیده زنان در برابر خشونت خانگی باشد. این فیلم همچنین به بیتفاوتی یا ناتوانی سیستم اجتماعی در مداخله بهموقع و جلوگیری از خشونتهای خانگی اشاره دارد.