🔴 تاب مذاکره با آمریکا
✍ حسن اسدی زیدآبادی:
👈 پالسهای مثبت ترامپ برای جمهوری اسلامی و اشتیاق او به رسیدگی به مسئله ایران بلافاصله بعد از آتشبس در غزه و شروع مساعی او برای حل و فصل بحران اوکراین، در تهران نیز بیپاسخ نخواهد ماند همانطور که نشانههای کافی وجود دارد که تصمیم برای مذاکره با آمریکا در مجموعه نظام گرفته شده است.
جمهوری اسلامی در موضوع مذاکره با غرب همیشه نشان داده که نفس مذاکره را هم تا حد زیادی غایت و هدفی مستقل میداند. مذاکره و انعکاس آن در افکار عمومی همواره به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری در مناسبات داخلی و به ویژه معادلات اقتصادی تلقی شده است. بطور مثال سعید جلیلی و تیم او سالهای سال مشغول مذاکره بودند بدون آنکه ارادهای برای نیل به توافق داشته باشند، رسالت تیمهای مذاکره ایرانی در این دستکم سه دهه، از جمله این بوده که طرف مقابل نتواند تصویر بازیگری یاغی و گفتگوناپذیر از جمهوریاسلامی در عرصه بینالمللی ارائه دهد تا بطور موازی پروژههایی مثل برنامه هستهای، محور مقاومت و برنامه موشکی را با حساسیت کمتری پیش ببرد.
با این همه مذاکره با ترامپ آداب و لوازم خاصی دارد. همانطور که بسیاری گفته و نوشتهاند ترامپ مذاکرهای زود بازده میخواهد و نتیجه آن را هم تا حد زیادی از قبل تعیین کرده است به ویژه آنکه در تحلیل ترامپ جمهوری اسلامی در موضع ضعف ونیاز قرار دارد. بنابراین از نگاه او و شاید مجموعه کشورهای غربی، نظام ایران باید ایده و عادت مذاکره برای مذاکره را مطلقا کنار بگذارد.
در این سو اما اگر تحلیل و مشاهده ما درست باشد و تصمیم و تمایل به مذاکره با آمریکا در درون نظام پدید آمده باشد باید دید دستگاه فعلی از عهده این کار برخواهد آمد؟ به نظر من نه! یعنی مثل بسیاری از بحرانهای دیگر که مسئولان عالیرتبه میخواهند آن را حل کنند اما بحران کارآمدی مانع تحقق تصمیمات میشود، مذاکره و ایجاد انعطاف برای پیشبرد آن هم با مانع کارآمدی مواجه خواهد شد.
اکنون مذاکره با ترامپ بیش از هر زمان دیگری نیازمند انعطاف و نرمش خواهد بود. اما آیا سیستم به اندازه کافی ورزیده و منعطف هست؟ آیا سیستم موجود تحمل لوازم و تبعات مذاکرات مستقیم با دولت ترامپ را دارد؟ نباید فراموش کرد که در سال ۹۲ افکار عمومی و حتی اپوزوسیون بطور اصولی موافق مذاکرات و چشم انتظار حل منازعه بودند. آنها حتی جلب منافع احتمالی برای جمهوری اسلامی (از جمله تضمینهای موجودیتی و امنیتی) را پذیرفته بودند. آیا اینک جامعه ایران همان رویکرد مذاکرات سال ۹۲ را دارد؟ و تمام قد پشتیبان مذاکره کنندگان است؟
به این ترتیب بهنظر میرسد ورود به مذاکره با ترامپ تبعات و نتایجی برای ساختار حقیقی جمهوری اسلامی درپی خواهد داشت که شاید هیچکس از ابتدا نمیتوانست آنها را پیشبینی کند و این نقطه شروع ماجرایی تازه خواهد بود.
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.me/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ حسن اسدی زیدآبادی:
👈 پالسهای مثبت ترامپ برای جمهوری اسلامی و اشتیاق او به رسیدگی به مسئله ایران بلافاصله بعد از آتشبس در غزه و شروع مساعی او برای حل و فصل بحران اوکراین، در تهران نیز بیپاسخ نخواهد ماند همانطور که نشانههای کافی وجود دارد که تصمیم برای مذاکره با آمریکا در مجموعه نظام گرفته شده است.
جمهوری اسلامی در موضوع مذاکره با غرب همیشه نشان داده که نفس مذاکره را هم تا حد زیادی غایت و هدفی مستقل میداند. مذاکره و انعکاس آن در افکار عمومی همواره به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری در مناسبات داخلی و به ویژه معادلات اقتصادی تلقی شده است. بطور مثال سعید جلیلی و تیم او سالهای سال مشغول مذاکره بودند بدون آنکه ارادهای برای نیل به توافق داشته باشند، رسالت تیمهای مذاکره ایرانی در این دستکم سه دهه، از جمله این بوده که طرف مقابل نتواند تصویر بازیگری یاغی و گفتگوناپذیر از جمهوریاسلامی در عرصه بینالمللی ارائه دهد تا بطور موازی پروژههایی مثل برنامه هستهای، محور مقاومت و برنامه موشکی را با حساسیت کمتری پیش ببرد.
با این همه مذاکره با ترامپ آداب و لوازم خاصی دارد. همانطور که بسیاری گفته و نوشتهاند ترامپ مذاکرهای زود بازده میخواهد و نتیجه آن را هم تا حد زیادی از قبل تعیین کرده است به ویژه آنکه در تحلیل ترامپ جمهوری اسلامی در موضع ضعف ونیاز قرار دارد. بنابراین از نگاه او و شاید مجموعه کشورهای غربی، نظام ایران باید ایده و عادت مذاکره برای مذاکره را مطلقا کنار بگذارد.
در این سو اما اگر تحلیل و مشاهده ما درست باشد و تصمیم و تمایل به مذاکره با آمریکا در درون نظام پدید آمده باشد باید دید دستگاه فعلی از عهده این کار برخواهد آمد؟ به نظر من نه! یعنی مثل بسیاری از بحرانهای دیگر که مسئولان عالیرتبه میخواهند آن را حل کنند اما بحران کارآمدی مانع تحقق تصمیمات میشود، مذاکره و ایجاد انعطاف برای پیشبرد آن هم با مانع کارآمدی مواجه خواهد شد.
اکنون مذاکره با ترامپ بیش از هر زمان دیگری نیازمند انعطاف و نرمش خواهد بود. اما آیا سیستم به اندازه کافی ورزیده و منعطف هست؟ آیا سیستم موجود تحمل لوازم و تبعات مذاکرات مستقیم با دولت ترامپ را دارد؟ نباید فراموش کرد که در سال ۹۲ افکار عمومی و حتی اپوزوسیون بطور اصولی موافق مذاکرات و چشم انتظار حل منازعه بودند. آنها حتی جلب منافع احتمالی برای جمهوری اسلامی (از جمله تضمینهای موجودیتی و امنیتی) را پذیرفته بودند. آیا اینک جامعه ایران همان رویکرد مذاکرات سال ۹۲ را دارد؟ و تمام قد پشتیبان مذاکره کنندگان است؟
به این ترتیب بهنظر میرسد ورود به مذاکره با ترامپ تبعات و نتایجی برای ساختار حقیقی جمهوری اسلامی درپی خواهد داشت که شاید هیچکس از ابتدا نمیتوانست آنها را پیشبینی کند و این نقطه شروع ماجرایی تازه خواهد بود.
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.me/Didehban_Iran 🇮🇷