🔴 فقه و هندسه نااقلیدسی
👈 بدیهی به نظر میرسد که مسلمانان ساکن اروپا چون در شمالغربی مکه قرار دارند، مطابق آیه (بقره/۱۴۴) باید هنگام نماز رو به جنوبشرقی بایستند و برای آنان قبله به سمت جنوبشرقی خواهد بود. پیش فرض فقه سنتی بر این بود که مشابه قبله در اروپا و شمال آفریقا که به سمت جنوب شرقی است، برای هر نقطهی زمین هم که در شمال غربی مکه واقع است، از جمله شهرهای آمریکای شمالی، باید قبله به سمت جنوب شرقی باشد. تا همین اواخر هم قبلهی مساجدی که در تورنتو و نیویورک و دیگر شهرهای آمریکا و کانادا از آقای خویی تقلید میکردند، مطابق فتوای ایشان به سمت جنوب شرقی بود.
ولی با محاسبات ریاضی مشخص شد که بعلت کروی بودن زمین، نقاط واقع در آمریکای شمالی مسیرشان برای رسیدن به مکه در جهت شمال شرقی، کوتاهتر از مسیر در جهت جنوب شرقی است. لذا به تدریج مساجد این شهرها قبلهی خود را نود درجه تغییر دادند و از جنوب شرقی متوجه شمال شرقی کردند.
پیش فرض فقه سنتی مبتنی بر هندسه اقلیدسی است، در حالی که هندسه ی کرهی زمین، نااقلیدسی است.
🔹نسبت فضای ذهنی فقیه با مدرنیته، مانند نسبت فیزیک کلاسیک و هندسه اقلیدسی با فیزیک نسبیتی و هندسه نا اقلیدسی است. بدیهی است هر کدام از فیزیکهای کلاسیک و نسبیتی و هر یک از هندسه های اقلیدسی و نااقلیدسی در پارادایمهای خود صحیح و موجهاند. ولی این که کدامیک از این دو پارادایم مطابق جهان خارجند و واقعیت را بهتر تبیین می کنند، محتاج دادههای تجربی است و صرف نظریه پردازی درون پارادایمی پاسخگو نیست.
در مورد فقه، به عنوان علم شناخت سبک زندگی انسان دینمدار، نیز همین حکم جاری است. فقه سنتی در دنیای سنت شکل گرفته است که مبتنی بر مجموعهای از پیشفرضها شامل قواعد اصولی و قواعد فقهی است که از میان آنها سه اصل از همه مهمتر است: اصالت ظاهر لفظ، قاعده اشتراک، و اصل تقلید. این پیشفرضها هیچکدام بر گرفته از آیات و روایات نیستند و صرفا برگرفته از عرف زمانه بودهاند.
با ورود به مدرنیته، جامعه بشری وارد فضای پارادایمی جدیدی شده است که لرزه بر پیشفرضهای فقه سنتی انداخته و فقهی مدرن با پیشفرضهای جدید را اقتضا میکند. در این فقه بسیاری از قواعد اصولی و قواعد فقهی، به ویژه سه اصل پیش گفته مورد تجدید نظر واقع می شوند. مدرن بودن فقه مدرن به معنای اصالت داشتن فقه سنتی و التقاط اسلام با مدرنیته در فقه مدرن نیست. هر دو فقه به یک نسبت از عرف زمانه در دوران غیبت(از سال ۲۶۰ ق تا کنون که تقریبا ۱۲۰۰ سال میشود) تاثیر یافتهاند. از این ۱۲۰۰ سال، فقه سنتی متاثر از عرف ۱۰۰۰ سال متقدم و فقه مدرن متاثر از عرف ۲۰۰ سال متاخرند.
🔹برداشت آقای خویی از ظاهر عبارت "فول وجهک شطر المسجد الحرام" در آیه (بقره/ ۱۴۴) و کاربست آن در کانادا و شمال آمریکا این بود که در آن مناطق قبله به سمت جنوب شرقی است زیرا پیش فرض ایشان "هندسه مسطحه" بود و لذا از روی اینکه قبله در اروپا به سمت جنوب شرقی است، همین حکم را به آمریکای شمالی تعمیم داده بود.
(همان قیاس مذموم فقهی)
ولی نظر عقلا بر این بود که بخاطر کروی بودن زمین، در اینجا ما با هندسه کروی روبروییم و نه مسطحه و در نتیجه در آمریکای شمالی توجه به سمت مسجد الحرام هم از سمت شمال شرقی امکانپذیر است و هم از سمت جنوب شرقی. و چون محاسبات دقیق نشان میدهد مسیر اولی کوتاهتر است، پس باید در آنجا قبله به سمت شمال شرقی باشد.
نباید این رویداد را صرفا به خطای یک فقیه در استنباط فروکاست. هر فقیه دیگری هم اگر بجای آقای خویی بود همین فتوا را میداد. زیرا تمام این فقها در عرف دنیای سنت با پیشفرضهای خاص آن میزیند.
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که مگر تشخیص جهت قبله از سنخ تشخیص موضوع نیست؟ پس چرا مقلدین بجای عمل به تشخیص خود از مرجع خود در این مورد استفتا کردند؟ و چرا آقای خویی به این استفتای آنها پاسخ داد و به آنها نگفت که به تشخیص خود عمل کنند؟
ایضا استهلال ماه؟
ایضا فلس داشتن ماهی اوزون برون؟
ایضا واکسن کرونا؟
و اساسا سایر موضوعات غیر عبادی چون سیاست و اقتصاد و معاملات؟
راستی، با این حساب دیگر از ولایت فقیه، آن هم از نوع مطلقهی آن، چه باقی میماند؟! / 🌐سی مرغ
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.me/Didehban_Iran 🇮🇷
👈 بدیهی به نظر میرسد که مسلمانان ساکن اروپا چون در شمالغربی مکه قرار دارند، مطابق آیه (بقره/۱۴۴) باید هنگام نماز رو به جنوبشرقی بایستند و برای آنان قبله به سمت جنوبشرقی خواهد بود. پیش فرض فقه سنتی بر این بود که مشابه قبله در اروپا و شمال آفریقا که به سمت جنوب شرقی است، برای هر نقطهی زمین هم که در شمال غربی مکه واقع است، از جمله شهرهای آمریکای شمالی، باید قبله به سمت جنوب شرقی باشد. تا همین اواخر هم قبلهی مساجدی که در تورنتو و نیویورک و دیگر شهرهای آمریکا و کانادا از آقای خویی تقلید میکردند، مطابق فتوای ایشان به سمت جنوب شرقی بود.
ولی با محاسبات ریاضی مشخص شد که بعلت کروی بودن زمین، نقاط واقع در آمریکای شمالی مسیرشان برای رسیدن به مکه در جهت شمال شرقی، کوتاهتر از مسیر در جهت جنوب شرقی است. لذا به تدریج مساجد این شهرها قبلهی خود را نود درجه تغییر دادند و از جنوب شرقی متوجه شمال شرقی کردند.
پیش فرض فقه سنتی مبتنی بر هندسه اقلیدسی است، در حالی که هندسه ی کرهی زمین، نااقلیدسی است.
🔹نسبت فضای ذهنی فقیه با مدرنیته، مانند نسبت فیزیک کلاسیک و هندسه اقلیدسی با فیزیک نسبیتی و هندسه نا اقلیدسی است. بدیهی است هر کدام از فیزیکهای کلاسیک و نسبیتی و هر یک از هندسه های اقلیدسی و نااقلیدسی در پارادایمهای خود صحیح و موجهاند. ولی این که کدامیک از این دو پارادایم مطابق جهان خارجند و واقعیت را بهتر تبیین می کنند، محتاج دادههای تجربی است و صرف نظریه پردازی درون پارادایمی پاسخگو نیست.
در مورد فقه، به عنوان علم شناخت سبک زندگی انسان دینمدار، نیز همین حکم جاری است. فقه سنتی در دنیای سنت شکل گرفته است که مبتنی بر مجموعهای از پیشفرضها شامل قواعد اصولی و قواعد فقهی است که از میان آنها سه اصل از همه مهمتر است: اصالت ظاهر لفظ، قاعده اشتراک، و اصل تقلید. این پیشفرضها هیچکدام بر گرفته از آیات و روایات نیستند و صرفا برگرفته از عرف زمانه بودهاند.
با ورود به مدرنیته، جامعه بشری وارد فضای پارادایمی جدیدی شده است که لرزه بر پیشفرضهای فقه سنتی انداخته و فقهی مدرن با پیشفرضهای جدید را اقتضا میکند. در این فقه بسیاری از قواعد اصولی و قواعد فقهی، به ویژه سه اصل پیش گفته مورد تجدید نظر واقع می شوند. مدرن بودن فقه مدرن به معنای اصالت داشتن فقه سنتی و التقاط اسلام با مدرنیته در فقه مدرن نیست. هر دو فقه به یک نسبت از عرف زمانه در دوران غیبت(از سال ۲۶۰ ق تا کنون که تقریبا ۱۲۰۰ سال میشود) تاثیر یافتهاند. از این ۱۲۰۰ سال، فقه سنتی متاثر از عرف ۱۰۰۰ سال متقدم و فقه مدرن متاثر از عرف ۲۰۰ سال متاخرند.
🔹برداشت آقای خویی از ظاهر عبارت "فول وجهک شطر المسجد الحرام" در آیه (بقره/ ۱۴۴) و کاربست آن در کانادا و شمال آمریکا این بود که در آن مناطق قبله به سمت جنوب شرقی است زیرا پیش فرض ایشان "هندسه مسطحه" بود و لذا از روی اینکه قبله در اروپا به سمت جنوب شرقی است، همین حکم را به آمریکای شمالی تعمیم داده بود.
(همان قیاس مذموم فقهی)
ولی نظر عقلا بر این بود که بخاطر کروی بودن زمین، در اینجا ما با هندسه کروی روبروییم و نه مسطحه و در نتیجه در آمریکای شمالی توجه به سمت مسجد الحرام هم از سمت شمال شرقی امکانپذیر است و هم از سمت جنوب شرقی. و چون محاسبات دقیق نشان میدهد مسیر اولی کوتاهتر است، پس باید در آنجا قبله به سمت شمال شرقی باشد.
نباید این رویداد را صرفا به خطای یک فقیه در استنباط فروکاست. هر فقیه دیگری هم اگر بجای آقای خویی بود همین فتوا را میداد. زیرا تمام این فقها در عرف دنیای سنت با پیشفرضهای خاص آن میزیند.
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که مگر تشخیص جهت قبله از سنخ تشخیص موضوع نیست؟ پس چرا مقلدین بجای عمل به تشخیص خود از مرجع خود در این مورد استفتا کردند؟ و چرا آقای خویی به این استفتای آنها پاسخ داد و به آنها نگفت که به تشخیص خود عمل کنند؟
ایضا استهلال ماه؟
ایضا فلس داشتن ماهی اوزون برون؟
ایضا واکسن کرونا؟
و اساسا سایر موضوعات غیر عبادی چون سیاست و اقتصاد و معاملات؟
راستی، با این حساب دیگر از ولایت فقیه، آن هم از نوع مطلقهی آن، چه باقی میماند؟! / 🌐سی مرغ
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.me/Didehban_Iran 🇮🇷