بود من که با ناخن مصنوعی هام نمیتونستم تمیز کنم بو برده بودی هم تو هم توله هات که صبح بی صدا در رفته بودین!
باید جارو بکشم؟؟ شیشه پاک کنم؟ ده مدل غذا برای خاندان تو دوستات درست کنم؟
که چی؟ که من زن زندگی ام؟ پس مرد زندگی من کجاست؟
اگه من زن زندگی ،ام پس اون یکی دیگه چیه؟ اگه من زن زندگیم؟ پس چرا تنهام؟
من زن کدام زندگی ام؟
اگه اون زن . اون زن یک روز جای من کار کنه بچه بزرگ کنه باز هم بوی خوب میده؟ بازم حال داره ست بپوشه؟ وقت میکنه بره ارایشگاه؟
من باید چه کنم؟ من با این دستها چه کار کنم؟ وقتی موهامو بشورم تو یه دوش هول هولکی کی برام سشوار میکشه؟ کی پولشو میده؟
من با این دستها و این مو ها به بن بست خوردم این ،زندگی این تخت خواب تنهایی نیازی به زیبایی
نداره!
زیبایی برای همون زنه که هفته ای یکی دوبار میبینیش و با هم خوشین این زندگی نیاز به آشپز ،داره نیاز به بشور و بساب داره نیاز به کلفت ،داره که جلوت غذا بزاره شکمتو سیر کنه!
چایی بزاره که خستگی کثافت کاریت در بره! حموم رو برق بندازه تا عطر کثافت اونو از تنت
بشوره
این زندگی فاضلاب کثافت کاریه توئه
که بیای انرژی بگیری و بری پیش اون تخلیه کنی؛ خیالت راحت باشه بچه هات با ارامش بزرگ میشن و آخرش یکی بشن لنگه خودت
صدای ماشینت ،اومد چراغو خاموش کردم پریدم تو تخت خواب پتو رو کشیدم روی سرم
دنیا رو ببین کثافت کاری رو تو کردی من خودمو قایم میکنم
اومدی تو هال قلبم تند میزد تو دلم گفتم خدایا خدایا!نیاد تو!
نیومدی
خدا دلش به بیچارگی من سوخت
من باید چیکار کنم؟
بیام و تو صورتت فریاد بکشم؟ فحش بدم؟ !نمیتونم گریم میگیره و میشم یه زن ضعيف لعنتی! نه تلویزیون روشن میکنی و نه سراغ یخچال میری
تو هم میفهمی چیزی عادی نیست
اصلا خبرای بد زود میرسن حتی قبل اینکه کسی بگه از در و دیوار میان سراغ آدم
این خاصیت فاجعه ست شاید اون زن تو ماشین نشست و گفت وای چه زنهای زشتی پیدا میشن زنه تو مغازه بوی سبزی و پیاز میداد!
شاید اونجا شک کردی که اون زن من باشم شاید مادرت زنگ زد و گفت که زنت بچه ها رو انداخته و رفته خونه !ننش و اونجا تو شک کردی شاید پسرت بهت زنگ زدو گفت ناهار پیتزا خوردیم
تازه مامان یه دونه کامل خورد و تو شک کردی شاید اومدی خونه ودیدی شام نیست! چای نیست وزنت که بوی پیاز میده ننشسته سریال ابکی ترکی نگاه کنه و تو شک کردی؟
نمیدونم
بزار فکرت مشغول شه!
شایدم داری به اون زن فکر میکنی
منو گذاشتی یه طرف ،مغزت اونو گذاشتی اون ور مغزت و مقایسه میکنی؟
فکر میکنی از کجای شکم من بزنی تا واسش عطر پاریسی بخری؟!
به لباس خوابش فکر میکنی و به شورت های پاره من ؟!
فکر میکنی کاش امشب پیشش میموندی؟
دوباره حالم بهم میخوره
خدایا خدايا الان نه
حتما فکر کردی دو روز گریه میکنم خوب میشم من و تو که رابطه جنسی نداریم که نگران قهرم باشی دیگه اینقدر بدجنس نیستم که به بچه هات نرسم
هه !!!
کور خوندی
حتما فکر کردی من چقدر بدبختو بی غرورم که حتی یه شب قهر نکردم برم خونه ننم یا شاید فکر کردی زرنگم و سیاست دارم و عرصه رو خالی نکردم!
لابد ازین به بعد باید بیشتر تلاش کنم تا تو رو سمت خودم بکشم؟!
واسه سیر کردن خودم و آرامش بچه هات حرفی نزنم؟!
نمی دونم چی فکر کردی؟
هنوز خودمم نمیدونم چه کار کنم
به آشپزخانه کثیف خیره میشم
زنگ درو میزنن
مادرته !!!
نمیدونستم چه کار کنم درو وا کنم یا نه؟!
به آینه نگاه کردم موهام به طرف ریخته بود چه
خوش حالت شده بود!
گفتم حالا که اومده ،فضولی بزار خوب فضولی کنه!
رژ قرمز ،زدم درو وا کردم و نشستم رو مبل لخ لخ کنان داشت چهار تا پله رو میومد بالا مثلا پا درد داره حتی نرفتم استقبالش
پامو انداختم رو پام و سفت نشستم دستامم گذاشته بودم رو پاهام
درو باز کرد!
احتمالا یه لحظه منو نشناخت!
یهو به خودش اومد و گفت وااااااای ناهید جون چه خوشگل شدی؟!!!
خوب کاری کردی واااای
ای و وای هاش تموم شد من سلامم بهش نکردم
نشست کنارم
گفت خوبی؟ دیروز نگرانت شدم
:گفتم چرا نگران شدی؟
گفت اخه… هممم اخه بچه هارو تنها فرستادی خونه
ما … مادرت طوریش شده؟
گفتم نه رفتم سر بزنم!
ساکت شد
دوباره گفت خوب کاری کردی به خودت برس
چیزی نگفتم دیگه داشت منو مقصر اعلام میکرد
نوشته: Mhrsl
@dastan_shabzadegan
باید جارو بکشم؟؟ شیشه پاک کنم؟ ده مدل غذا برای خاندان تو دوستات درست کنم؟
که چی؟ که من زن زندگی ام؟ پس مرد زندگی من کجاست؟
اگه من زن زندگی ،ام پس اون یکی دیگه چیه؟ اگه من زن زندگیم؟ پس چرا تنهام؟
من زن کدام زندگی ام؟
اگه اون زن . اون زن یک روز جای من کار کنه بچه بزرگ کنه باز هم بوی خوب میده؟ بازم حال داره ست بپوشه؟ وقت میکنه بره ارایشگاه؟
من باید چه کنم؟ من با این دستها چه کار کنم؟ وقتی موهامو بشورم تو یه دوش هول هولکی کی برام سشوار میکشه؟ کی پولشو میده؟
من با این دستها و این مو ها به بن بست خوردم این ،زندگی این تخت خواب تنهایی نیازی به زیبایی
نداره!
زیبایی برای همون زنه که هفته ای یکی دوبار میبینیش و با هم خوشین این زندگی نیاز به آشپز ،داره نیاز به بشور و بساب داره نیاز به کلفت ،داره که جلوت غذا بزاره شکمتو سیر کنه!
چایی بزاره که خستگی کثافت کاریت در بره! حموم رو برق بندازه تا عطر کثافت اونو از تنت
بشوره
این زندگی فاضلاب کثافت کاریه توئه
که بیای انرژی بگیری و بری پیش اون تخلیه کنی؛ خیالت راحت باشه بچه هات با ارامش بزرگ میشن و آخرش یکی بشن لنگه خودت
صدای ماشینت ،اومد چراغو خاموش کردم پریدم تو تخت خواب پتو رو کشیدم روی سرم
دنیا رو ببین کثافت کاری رو تو کردی من خودمو قایم میکنم
اومدی تو هال قلبم تند میزد تو دلم گفتم خدایا خدایا!نیاد تو!
نیومدی
خدا دلش به بیچارگی من سوخت
من باید چیکار کنم؟
بیام و تو صورتت فریاد بکشم؟ فحش بدم؟ !نمیتونم گریم میگیره و میشم یه زن ضعيف لعنتی! نه تلویزیون روشن میکنی و نه سراغ یخچال میری
تو هم میفهمی چیزی عادی نیست
اصلا خبرای بد زود میرسن حتی قبل اینکه کسی بگه از در و دیوار میان سراغ آدم
این خاصیت فاجعه ست شاید اون زن تو ماشین نشست و گفت وای چه زنهای زشتی پیدا میشن زنه تو مغازه بوی سبزی و پیاز میداد!
شاید اونجا شک کردی که اون زن من باشم شاید مادرت زنگ زد و گفت که زنت بچه ها رو انداخته و رفته خونه !ننش و اونجا تو شک کردی شاید پسرت بهت زنگ زدو گفت ناهار پیتزا خوردیم
تازه مامان یه دونه کامل خورد و تو شک کردی شاید اومدی خونه ودیدی شام نیست! چای نیست وزنت که بوی پیاز میده ننشسته سریال ابکی ترکی نگاه کنه و تو شک کردی؟
نمیدونم
بزار فکرت مشغول شه!
شایدم داری به اون زن فکر میکنی
منو گذاشتی یه طرف ،مغزت اونو گذاشتی اون ور مغزت و مقایسه میکنی؟
فکر میکنی از کجای شکم من بزنی تا واسش عطر پاریسی بخری؟!
به لباس خوابش فکر میکنی و به شورت های پاره من ؟!
فکر میکنی کاش امشب پیشش میموندی؟
دوباره حالم بهم میخوره
خدایا خدايا الان نه
حتما فکر کردی دو روز گریه میکنم خوب میشم من و تو که رابطه جنسی نداریم که نگران قهرم باشی دیگه اینقدر بدجنس نیستم که به بچه هات نرسم
هه !!!
کور خوندی
حتما فکر کردی من چقدر بدبختو بی غرورم که حتی یه شب قهر نکردم برم خونه ننم یا شاید فکر کردی زرنگم و سیاست دارم و عرصه رو خالی نکردم!
لابد ازین به بعد باید بیشتر تلاش کنم تا تو رو سمت خودم بکشم؟!
واسه سیر کردن خودم و آرامش بچه هات حرفی نزنم؟!
نمی دونم چی فکر کردی؟
هنوز خودمم نمیدونم چه کار کنم
به آشپزخانه کثیف خیره میشم
زنگ درو میزنن
مادرته !!!
نمیدونستم چه کار کنم درو وا کنم یا نه؟!
به آینه نگاه کردم موهام به طرف ریخته بود چه
خوش حالت شده بود!
گفتم حالا که اومده ،فضولی بزار خوب فضولی کنه!
رژ قرمز ،زدم درو وا کردم و نشستم رو مبل لخ لخ کنان داشت چهار تا پله رو میومد بالا مثلا پا درد داره حتی نرفتم استقبالش
پامو انداختم رو پام و سفت نشستم دستامم گذاشته بودم رو پاهام
درو باز کرد!
احتمالا یه لحظه منو نشناخت!
یهو به خودش اومد و گفت وااااااای ناهید جون چه خوشگل شدی؟!!!
خوب کاری کردی واااای
ای و وای هاش تموم شد من سلامم بهش نکردم
نشست کنارم
گفت خوبی؟ دیروز نگرانت شدم
:گفتم چرا نگران شدی؟
گفت اخه… هممم اخه بچه هارو تنها فرستادی خونه
ما … مادرت طوریش شده؟
گفتم نه رفتم سر بزنم!
ساکت شد
دوباره گفت خوب کاری کردی به خودت برس
چیزی نگفتم دیگه داشت منو مقصر اعلام میکرد
نوشته: Mhrsl
@dastan_shabzadegan