صبی بودم که چه جوری و نکنه فریبش بدن و سرکاری باشه و اتفاقی بیفته
یکم با جدیت گفتم نگین بگو چجوری پیداش کردی از کجا که حرفمو قطع کرد…
نگین: نگران نباش، فکر همه چیو کردم و کاملا خیالت راحت باشه و لطفا لطفا لطفا ازم نپرس ک چجوری پیداش کردم؛ خودم به وقتش بهت میگم
یکم استرس داشتم ک نکنه فقط سرکاری باشه و درآینده اتفاقی ییفته
و گفتم نگین من باید بدونم!
که باز حرفمو قطع کرد و گفت خودم همه چیو اوکی کردم فقط تو اوکی هستی؟
چند ثانیه تو فکر بودم که گفت: مگه نگفتی پیدا کن سکس میکنیم!
اون لحظه واقعا شوک شده بودم
همه تجربیات سکسم و کارام و تموم اتفاقات زندگی سکسیم تا اون لحظه فقط با نگین بود
اینا به کنار
سکس خصوصی ترین کاریه ک میشه با ی نفر کرد و ما الان میخوایم یه نفر دیگه هم به تخت خوابمون اضافه کنیم
توی این فکرا بودم ک نگین نشست کنارم و گفت:
عزیزم میدونم خیلی عجیبه و استرس داری و خجالت میکشی…منم همین حسو دارم ولی برای اینکه فانتزیمون ب حقیقت تبدیل بشه باید انجامش بدیم
مطمئن باش تهش هردومون راضی هستیم و لذت میبرم و …
نگین چند دقیقه ای باهام حرف زد و کمی ارومم کرد ولی بازم قانع نشده بودم ولی ی حس شهوت کوچیک درونم ب وجود اومده بود و همون کار خودشو کرد و اوکی رو به نگین دادم
نگین که بعد از شنیدن اوکی من سر از پا نمیشناخت
گوشیو برداشت و رفت بیرون و چند دقیقه ای مشغول صحبت بود
وقتی اومد گفت بفرما اینم عکسش
توی عکس زیاد چیزی از اندامش مشخص نبود چون پوشش کاملا با حجاب بود
قدش تقریبا اندازه نگین بود اندامشم همونطور ک گفتم زیر اون پالتویی که پوشیده بود مشخص نبود ولی چهره لاغر و معصوم و بیبی فیسی داشت
و ظاهرا اسمش مریم بود و 24 سال سن داشت
ولی چیز دیگه ای در رابطه با دختره بهم نگفت که چجوری آشنا شدن و داستانشون چیه
خلاصه برنامه برا آخر هفته بود توی خونه ولی با اصرار من قرار شد بریم هتل
چون اعتمادی نداشتم و نمیخواستم جامون رو پیدا کنه
از ساعت هشت شب تا هشت فردا صبح ی اتاق دو تخته گرفته بودم
ولی به مریم خبر داده بودیم که ساعت ده بیاد
هم بتونیم حاضر بشیم و هم یکم فاصله باشه
خلاصه آخر هفته رسید و قبلش حسابی به خودمون رسیده بودیم
من که خودم واقعا از جوش و مو روی بدنم متنفرم و همیشه شیو میکنم و تمیز خودمو نگه میدارم هم بخاطر بو و هم بخاطر مسائل بهداشتی و پزشکی
ولی با این وجودم بازم تا جایی که میشد شیو کردم
و نگینم ک طبق معمول همیشه شیو و تمیز…
ساعت هشت بود که رسیدیم هتل و با مهماندار هتل هماهنگ کردم ک خانومی با فلان مشخصات میاد
رفتیم بالا و نگین کامل و تکمیل اومده بود
از لیز کننده و تاخیری و سر کننده بگیر تا کاستوم، دستمال شرت و حوله😅
حتی رو دشکی هم آورده بود
خلاصه
نگین یه کاستوم سفید خیلی خوشگل که اولین بار بود تو تنش میدیدم
جوراب شلواری توری سفید شرت بندی با ی دامن توری سفید تا روی لمبه های کونش
سوتین سفید ک از پشت کمرش حسابی بند بندی بود
و
موهای مشکیش رو باز کرده بود و حسابی با اون چشما دلبری میکرد
من ک سر از پا نمی شناختم و حسابی براش سیخ کرده بودم که زنگ اتاق رو زدن
ی استرس و ی شهوت عمیق وارد بدنم شد و برعکس من
نگین ک انگاری چند بار دیده بودش…
بدون استرس و خیلی راحت درو باز کرد و شروع به روبوسی و خوش آمد گویی کرد
دقیقا همونی بود ک تو عکس دیدم حتی با همون لباسا! صدای خیلی نازک و اروم یه سلام داد و نگین راهنماییش کرد به اتاق
از هیجان و استرس و شهوت کیرم کاملا شق بود و یکمم عرق کرده بودم
که درو باز کرد و وارد شد
وای خدا حتی از دیدنشم میتونستم لذت ببرم!
پوست سفید سفید سفید به قدری سفید بود ک میدرخشید…
یه کاستوم مشکی پوشیده که روی اون بدن سفید خودنمایی میکرد
و اولین جایی ک نگاه کردم وسط پاهاش بود
و یه برآمدگی کوچیک داشت
واقعا باورم نمیشد ک ی شیمیل از نزدیک دیدم و قراره باهاش سکس کنم
از بدنش بخوام بگم دقیقا برعکس نگین بود
کون فندقی جمع جور و سینه های درشت و خوش فرم
از نظر چهره هم به سنش میخورد
موهای شکلاتی رنگ شو باز گذاشته بود و حالت خمار نگاهم میکرد…
من که همینجوری کپ کرده بودم
ک نگین خندید و رفت سمتش و شروع به بوسیدن هم کردن
دیدن این صحنه شهوتمو چند برابر کرده بود و لذت میبردم
نگین و مریم حسابی لبای همدیگه رو میخوردن و عشق بازی میکردن
نگین دائم دست روی سینه هاش و دستاش میکشید و مریم هم کون نگین رو با فشار زیادی می چلوند
ولی من کل حواسم پیش مریم بود و متوجه بودم ک دائم برجستگی لای پاش بیشتر میشه
یه چند دقیقه همونجوری بودن ک نگین دست مریمو گرفت و اورد سمت من
ی نگاه به نگین کردم ک با اشاره دست گفت دراز بکش…
به کمر روی تخت خوابیدم و میخواستم شرتمو درارم ک مریم نزاشت و با اون صدای معصوم و ارومش گفت در نیار
صورتشو نزدیک کیرم کرد
وای خدا خیلی کیوت و شی
یکم با جدیت گفتم نگین بگو چجوری پیداش کردی از کجا که حرفمو قطع کرد…
نگین: نگران نباش، فکر همه چیو کردم و کاملا خیالت راحت باشه و لطفا لطفا لطفا ازم نپرس ک چجوری پیداش کردم؛ خودم به وقتش بهت میگم
یکم استرس داشتم ک نکنه فقط سرکاری باشه و درآینده اتفاقی ییفته
و گفتم نگین من باید بدونم!
که باز حرفمو قطع کرد و گفت خودم همه چیو اوکی کردم فقط تو اوکی هستی؟
چند ثانیه تو فکر بودم که گفت: مگه نگفتی پیدا کن سکس میکنیم!
اون لحظه واقعا شوک شده بودم
همه تجربیات سکسم و کارام و تموم اتفاقات زندگی سکسیم تا اون لحظه فقط با نگین بود
اینا به کنار
سکس خصوصی ترین کاریه ک میشه با ی نفر کرد و ما الان میخوایم یه نفر دیگه هم به تخت خوابمون اضافه کنیم
توی این فکرا بودم ک نگین نشست کنارم و گفت:
عزیزم میدونم خیلی عجیبه و استرس داری و خجالت میکشی…منم همین حسو دارم ولی برای اینکه فانتزیمون ب حقیقت تبدیل بشه باید انجامش بدیم
مطمئن باش تهش هردومون راضی هستیم و لذت میبرم و …
نگین چند دقیقه ای باهام حرف زد و کمی ارومم کرد ولی بازم قانع نشده بودم ولی ی حس شهوت کوچیک درونم ب وجود اومده بود و همون کار خودشو کرد و اوکی رو به نگین دادم
نگین که بعد از شنیدن اوکی من سر از پا نمیشناخت
گوشیو برداشت و رفت بیرون و چند دقیقه ای مشغول صحبت بود
وقتی اومد گفت بفرما اینم عکسش
توی عکس زیاد چیزی از اندامش مشخص نبود چون پوشش کاملا با حجاب بود
قدش تقریبا اندازه نگین بود اندامشم همونطور ک گفتم زیر اون پالتویی که پوشیده بود مشخص نبود ولی چهره لاغر و معصوم و بیبی فیسی داشت
و ظاهرا اسمش مریم بود و 24 سال سن داشت
ولی چیز دیگه ای در رابطه با دختره بهم نگفت که چجوری آشنا شدن و داستانشون چیه
خلاصه برنامه برا آخر هفته بود توی خونه ولی با اصرار من قرار شد بریم هتل
چون اعتمادی نداشتم و نمیخواستم جامون رو پیدا کنه
از ساعت هشت شب تا هشت فردا صبح ی اتاق دو تخته گرفته بودم
ولی به مریم خبر داده بودیم که ساعت ده بیاد
هم بتونیم حاضر بشیم و هم یکم فاصله باشه
خلاصه آخر هفته رسید و قبلش حسابی به خودمون رسیده بودیم
من که خودم واقعا از جوش و مو روی بدنم متنفرم و همیشه شیو میکنم و تمیز خودمو نگه میدارم هم بخاطر بو و هم بخاطر مسائل بهداشتی و پزشکی
ولی با این وجودم بازم تا جایی که میشد شیو کردم
و نگینم ک طبق معمول همیشه شیو و تمیز…
ساعت هشت بود که رسیدیم هتل و با مهماندار هتل هماهنگ کردم ک خانومی با فلان مشخصات میاد
رفتیم بالا و نگین کامل و تکمیل اومده بود
از لیز کننده و تاخیری و سر کننده بگیر تا کاستوم، دستمال شرت و حوله😅
حتی رو دشکی هم آورده بود
خلاصه
نگین یه کاستوم سفید خیلی خوشگل که اولین بار بود تو تنش میدیدم
جوراب شلواری توری سفید شرت بندی با ی دامن توری سفید تا روی لمبه های کونش
سوتین سفید ک از پشت کمرش حسابی بند بندی بود
و
موهای مشکیش رو باز کرده بود و حسابی با اون چشما دلبری میکرد
من ک سر از پا نمی شناختم و حسابی براش سیخ کرده بودم که زنگ اتاق رو زدن
ی استرس و ی شهوت عمیق وارد بدنم شد و برعکس من
نگین ک انگاری چند بار دیده بودش…
بدون استرس و خیلی راحت درو باز کرد و شروع به روبوسی و خوش آمد گویی کرد
دقیقا همونی بود ک تو عکس دیدم حتی با همون لباسا! صدای خیلی نازک و اروم یه سلام داد و نگین راهنماییش کرد به اتاق
از هیجان و استرس و شهوت کیرم کاملا شق بود و یکمم عرق کرده بودم
که درو باز کرد و وارد شد
وای خدا حتی از دیدنشم میتونستم لذت ببرم!
پوست سفید سفید سفید به قدری سفید بود ک میدرخشید…
یه کاستوم مشکی پوشیده که روی اون بدن سفید خودنمایی میکرد
و اولین جایی ک نگاه کردم وسط پاهاش بود
و یه برآمدگی کوچیک داشت
واقعا باورم نمیشد ک ی شیمیل از نزدیک دیدم و قراره باهاش سکس کنم
از بدنش بخوام بگم دقیقا برعکس نگین بود
کون فندقی جمع جور و سینه های درشت و خوش فرم
از نظر چهره هم به سنش میخورد
موهای شکلاتی رنگ شو باز گذاشته بود و حالت خمار نگاهم میکرد…
من که همینجوری کپ کرده بودم
ک نگین خندید و رفت سمتش و شروع به بوسیدن هم کردن
دیدن این صحنه شهوتمو چند برابر کرده بود و لذت میبردم
نگین و مریم حسابی لبای همدیگه رو میخوردن و عشق بازی میکردن
نگین دائم دست روی سینه هاش و دستاش میکشید و مریم هم کون نگین رو با فشار زیادی می چلوند
ولی من کل حواسم پیش مریم بود و متوجه بودم ک دائم برجستگی لای پاش بیشتر میشه
یه چند دقیقه همونجوری بودن ک نگین دست مریمو گرفت و اورد سمت من
ی نگاه به نگین کردم ک با اشاره دست گفت دراز بکش…
به کمر روی تخت خوابیدم و میخواستم شرتمو درارم ک مریم نزاشت و با اون صدای معصوم و ارومش گفت در نیار
صورتشو نزدیک کیرم کرد
وای خدا خیلی کیوت و شی