دست به دست مدعی شانهبهشانه میروی
آه! که با رقیب من جانب خانه میروی
بیخبر از کنار من، ای نفس سپیدهدم
گرمتر از شرارهٔ آه شبانه میروی
من به زبان اشک خود میدهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه میروی
حال که داستان من بهر تو شد فسانهای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه میروی؟
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@chaameghazal ⛵️
آه! که با رقیب من جانب خانه میروی
بیخبر از کنار من، ای نفس سپیدهدم
گرمتر از شرارهٔ آه شبانه میروی
من به زبان اشک خود میدهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه میروی
حال که داستان من بهر تو شد فسانهای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه میروی؟
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@chaameghazal ⛵️