🔴 در قبر گفت: السلام عليك يا اباالفضل العباس عليه السلام
آقاي حاج شيخ عبدالله مبلغي آباداني نقل كردند: در سال 1355 شمسي، يكي از وعاظ شهر يزد، به نام شيخ ذاكري، به بندرعباس ميآيد و از آنجا جهت تبليغ به دهكدة سياهو، در اطراف اين شهر، عازم ميگردد و در روز 9 محرم الحرام در اثر سكته قلبي درميگذرد جنازة آن مرحوم را به بندرعباس منتقل ميكنند و در جوار يكي از امامزادهها به خاك ميسپارند.
اينكه بقيه ماجرا را از زبان حضرت حجه الاسلام و المسلمين آقاي مبلغي بشنويد: ايشان ميگويد:من موقع تلقين خواندن، قسمت دست راست مرحوم ذاكري را تكان ميدادم كه ناگاه چشم خود را باز كرد و با صداي بلند، به گونهاي كه همه شنيدند گفت: السلام عليك يا اباالفضل العباس عليه السلام! و سپس بست.
همزمان با اين حادثه شگفت، بوي عطر خوشي به مشام من و حضار رسيد كه بر اثر آن افراد حاضر شروع به صلوات بر پيامبر و خاندان معصوم وي سلام الله عليهم اجمعين نمودند.
اين بود مشاهدات اين جانب كه خود در حال تلقين ميت ، ناظر آن بودم.آنقدر نرفتيم، كه مرداب شديم همرنگ سكوت، محو مهتاب شديم هر بار نشستيم و، مروت كرديم از شرم لبان تشنهات، آب شديم
➥ @bahjat_irib
آقاي حاج شيخ عبدالله مبلغي آباداني نقل كردند: در سال 1355 شمسي، يكي از وعاظ شهر يزد، به نام شيخ ذاكري، به بندرعباس ميآيد و از آنجا جهت تبليغ به دهكدة سياهو، در اطراف اين شهر، عازم ميگردد و در روز 9 محرم الحرام در اثر سكته قلبي درميگذرد جنازة آن مرحوم را به بندرعباس منتقل ميكنند و در جوار يكي از امامزادهها به خاك ميسپارند.
اينكه بقيه ماجرا را از زبان حضرت حجه الاسلام و المسلمين آقاي مبلغي بشنويد: ايشان ميگويد:من موقع تلقين خواندن، قسمت دست راست مرحوم ذاكري را تكان ميدادم كه ناگاه چشم خود را باز كرد و با صداي بلند، به گونهاي كه همه شنيدند گفت: السلام عليك يا اباالفضل العباس عليه السلام! و سپس بست.
همزمان با اين حادثه شگفت، بوي عطر خوشي به مشام من و حضار رسيد كه بر اثر آن افراد حاضر شروع به صلوات بر پيامبر و خاندان معصوم وي سلام الله عليهم اجمعين نمودند.
اين بود مشاهدات اين جانب كه خود در حال تلقين ميت ، ناظر آن بودم.آنقدر نرفتيم، كه مرداب شديم همرنگ سكوت، محو مهتاب شديم هر بار نشستيم و، مروت كرديم از شرم لبان تشنهات، آب شديم
➥ @bahjat_irib