تمدن اسلامی و تاثیر آن در تاریخ علم و تمدن جهان
✅مورخ مشهور هنری لوکاس در تاریخ تمدن میگوید:
(( دستاوردهای والای مسلمین در اسپانیا، برای فرهنگ اروپای مسیحی، به ویژه پس از سدهی دهم م[سوم ه.ق] از اهمیت برخوردار است. پس از گشوده شده اسپانیا در ۷۱۱ م[ ۹۳ ه.ق] فرمانروایان اموی، اسپانیا را با اندیشه و صنعت اسلامی آشنا ساختند. چون مردم آن کشور فرهنگ برتر اسلامی را پذیرفتند، از آن پس حالت واپسمانده و ولایتی زندگی اسپانیایی به سرعت دگرگون شد. شهرهای کوردووا (قرطبه)، تولدو (طلیطله) و گرانادا (غرناطه) به مراکز شکوفایی تبدیل گردید که فرهنگ اسلامی از آنجا در فرانسه، آلمان و سایر سرزمینهای اروپای مسیحی پراکنده شد. ))(۱)
✅پییر روسو نیز در تاریخ علوم میگوید:
(( در حالی که اروپای مسیحی قرون وسطی خود را در زیر مباحث گرد و خاک الود دفن میکرد، اسپانیای عرب درخشندگی خارق العادهای تحصیل کرده بود. دانشگاههای شهر سویل (اشبیلیه) و تولدو Tolédo (طلیطله) و کوردو Cordoue (قرطبه) مراکز فرهنگی بزرگی شده بودند که جوانان فرانسوی و آلمانی و انگلیسی به آنها هجوم میکردند و این دانشگاهها ثروتهای بیکرانی را که برای این جوانان تصور ناکردنی بود در مقابل چشمهای خیرهٔ آنان نمودار میساخت. آثار بقراط، اقلیدس، بطلمیوس، جالینوس (گالین) و غیره در این مدارس مطالعه میشد و بر نیمکت این دانشگاهها عرب و اسپانیولی، مسلمان و مسیحی کنار هم مینشستند و هنگام بازگشت به کشور خود مطالب مفیدی را که آموخته بودند منتشر میکردند و یا به نوبهٔ خود مکاتب و مدارس جدیدی باز میکردند. درنتیجه در این کشورها علوم و معارف یونانی نیز در جوار انضباط اسکولاستیک شروع به نمو و پیشرفت کرد. به خصوص در کشور ایتالیا افکار جدید بیش از همه انتشار یافت...
از قرن دهم به بعد دانشمندانی که در مدارس و مکاتب عرب درس خوانده بودند در این کشورها دانشکدهی حقوق و طب افتتاح کردند.
اولین دانشگاه از این جمله دانشگاه سالرن salerne بود... ))(۲)
✅مورخ علم مشهور دیوید سی لیندبرگ نیز در این خصوص اینگونه میگوید:
(( از نیمهی اول قرن دوازدهم ترجمه یکی از فعالیتهای مهم دانشی و تحقیقی گشت، و اسپانیا در کانون جغرافیایی آن قرار گرفت. (تماس و ارتباط با خاورمیانه به علت جنگهای صلیبی اثر بسیار کوچکی در ترجمه داشت.) اسپانیا این مزیت را دارا بود که هم یک فرهنگ درخشان اسلامی، گنجینهی انبوهی از کتابهای عربی، و هم جماعتهای مسیحی (معروف به مستعرب) داشت که اجازه یافته بودند تحت لوای حکومت اسلامی دین خودشان را داشته باشند، و اینک میتوانستند واسطه و میانجیگر بین دو فرهنگ باشند.
در نتیجهی غلبهی مسیحیان بر اسپانیا، مراکز فرهنگ اسلامی و کتابخانهها که کتابهایشان به زبان عربی بود، به دست مسیحیان افتاد؛ طلیطله که مهمترین مرکز فرهنگ اسلامی بود در سال ۱۰۸۵ م سقوط کرد، و در طول قرن دوازدهم بهرهبرداری از ثروتهای کتابخانهی آن، تا حدی به یُمن حمایت سخاوتمندانهی اسقفان محلی، آغاز گشت. ))(۳)
اما تمام اینها چگونه برای مسلمین میسر شد؟ چرا مسلمین چنین تمدن عظیمی را تاسیس کردند؟ چرا به این تمدن تمدن اسلامی میگوییم؟ عامل اصلی پیشرفتهای علمی مسلمین چه بود؟
✅مورخ علم مشهور جان برنال میگوید:
((اسلام از همان آغاز دین دانش و سواد شمرده میشد. قرآن کتاب درسی جملهی مسلمانان شمرده میشود.))(۴)
✅جرج سارتون پدر تاریخ علم نیز در این راستا اینگونه گفته است:
«من بار دیگر میپرسم که چگونه میتوان به شناخت درستی از دانش مسلمین دست یافت اگر تمرکز آن حول قرآن را کاملاً درک نکنیم؟»(۵)
✅ کارلو آلفونسو نالینو مورخ علم و شرق شناس برجسته نیز میگوید:
«عامل دیگری که دینداران را به علم هیئت متوجه ساخت، آیاتی از قرآن است که در آنها سخن از نوعی سودمندی است که خدا در اجرام آسمانی و حرکات آنها برای مردم قرار داده است و از افراد بشر خواسته است تا در فیض رحمانی و حکمت الهی مندرج در آنها نیک بیندیشند.»(۶)
تاریخ به ما نشان میدهد که دانشمندان مسلمان قرون طلایی اسلام قرآن را مشوق قدرتمندی در مطالعهی طبیعت و تحصیل علم میدانستند.
باور آنها به الهی بودن قرآن نقش چشمگیری در توجه و اهتمام آنها به فعالیتهای علمی داشته است.
در هر یک از رشتههای علمیای که مسلمین دستاوردهای در آنها داشتهاند، تاثیر تشویقهای دینی و قرآنی به تحصیل در آن رشتهها نمایان است.
📚منابع:
۱- تاریخ تمدن جلد اول، هنری لوکاس، ترجمهی عبدالحسین آذرنگ، ص ۴۴۱
۲- تاریخ علوم، پییر روسو، ترجمهی حسن صفاری، ص ۱۵۲
۳- سرآغازهای علم در غرب، دیوید لیندبرگ، ترجمهی فریدون بدهای، ص ۲۷۶
۴- علم در تاریخ، مجلد اول، جان برنال، ترجمهی ح.اسد پورپیرانفر و کامران فانی، ص ۲۰۶
۵- جرج سارتون، مقدمهای بر تاریخ علم، ص ۵
۶- نالینو، تاریخ نجوم اسلامی، ص ۲۸۸
_____
«انجمن آنتیشبهات»
✾ @anti_shobahat
✅مورخ مشهور هنری لوکاس در تاریخ تمدن میگوید:
(( دستاوردهای والای مسلمین در اسپانیا، برای فرهنگ اروپای مسیحی، به ویژه پس از سدهی دهم م[سوم ه.ق] از اهمیت برخوردار است. پس از گشوده شده اسپانیا در ۷۱۱ م[ ۹۳ ه.ق] فرمانروایان اموی، اسپانیا را با اندیشه و صنعت اسلامی آشنا ساختند. چون مردم آن کشور فرهنگ برتر اسلامی را پذیرفتند، از آن پس حالت واپسمانده و ولایتی زندگی اسپانیایی به سرعت دگرگون شد. شهرهای کوردووا (قرطبه)، تولدو (طلیطله) و گرانادا (غرناطه) به مراکز شکوفایی تبدیل گردید که فرهنگ اسلامی از آنجا در فرانسه، آلمان و سایر سرزمینهای اروپای مسیحی پراکنده شد. ))(۱)
✅پییر روسو نیز در تاریخ علوم میگوید:
(( در حالی که اروپای مسیحی قرون وسطی خود را در زیر مباحث گرد و خاک الود دفن میکرد، اسپانیای عرب درخشندگی خارق العادهای تحصیل کرده بود. دانشگاههای شهر سویل (اشبیلیه) و تولدو Tolédo (طلیطله) و کوردو Cordoue (قرطبه) مراکز فرهنگی بزرگی شده بودند که جوانان فرانسوی و آلمانی و انگلیسی به آنها هجوم میکردند و این دانشگاهها ثروتهای بیکرانی را که برای این جوانان تصور ناکردنی بود در مقابل چشمهای خیرهٔ آنان نمودار میساخت. آثار بقراط، اقلیدس، بطلمیوس، جالینوس (گالین) و غیره در این مدارس مطالعه میشد و بر نیمکت این دانشگاهها عرب و اسپانیولی، مسلمان و مسیحی کنار هم مینشستند و هنگام بازگشت به کشور خود مطالب مفیدی را که آموخته بودند منتشر میکردند و یا به نوبهٔ خود مکاتب و مدارس جدیدی باز میکردند. درنتیجه در این کشورها علوم و معارف یونانی نیز در جوار انضباط اسکولاستیک شروع به نمو و پیشرفت کرد. به خصوص در کشور ایتالیا افکار جدید بیش از همه انتشار یافت...
از قرن دهم به بعد دانشمندانی که در مدارس و مکاتب عرب درس خوانده بودند در این کشورها دانشکدهی حقوق و طب افتتاح کردند.
اولین دانشگاه از این جمله دانشگاه سالرن salerne بود... ))(۲)
✅مورخ علم مشهور دیوید سی لیندبرگ نیز در این خصوص اینگونه میگوید:
(( از نیمهی اول قرن دوازدهم ترجمه یکی از فعالیتهای مهم دانشی و تحقیقی گشت، و اسپانیا در کانون جغرافیایی آن قرار گرفت. (تماس و ارتباط با خاورمیانه به علت جنگهای صلیبی اثر بسیار کوچکی در ترجمه داشت.) اسپانیا این مزیت را دارا بود که هم یک فرهنگ درخشان اسلامی، گنجینهی انبوهی از کتابهای عربی، و هم جماعتهای مسیحی (معروف به مستعرب) داشت که اجازه یافته بودند تحت لوای حکومت اسلامی دین خودشان را داشته باشند، و اینک میتوانستند واسطه و میانجیگر بین دو فرهنگ باشند.
در نتیجهی غلبهی مسیحیان بر اسپانیا، مراکز فرهنگ اسلامی و کتابخانهها که کتابهایشان به زبان عربی بود، به دست مسیحیان افتاد؛ طلیطله که مهمترین مرکز فرهنگ اسلامی بود در سال ۱۰۸۵ م سقوط کرد، و در طول قرن دوازدهم بهرهبرداری از ثروتهای کتابخانهی آن، تا حدی به یُمن حمایت سخاوتمندانهی اسقفان محلی، آغاز گشت. ))(۳)
اما تمام اینها چگونه برای مسلمین میسر شد؟ چرا مسلمین چنین تمدن عظیمی را تاسیس کردند؟ چرا به این تمدن تمدن اسلامی میگوییم؟ عامل اصلی پیشرفتهای علمی مسلمین چه بود؟
✅مورخ علم مشهور جان برنال میگوید:
((اسلام از همان آغاز دین دانش و سواد شمرده میشد. قرآن کتاب درسی جملهی مسلمانان شمرده میشود.))(۴)
✅جرج سارتون پدر تاریخ علم نیز در این راستا اینگونه گفته است:
«من بار دیگر میپرسم که چگونه میتوان به شناخت درستی از دانش مسلمین دست یافت اگر تمرکز آن حول قرآن را کاملاً درک نکنیم؟»(۵)
✅ کارلو آلفونسو نالینو مورخ علم و شرق شناس برجسته نیز میگوید:
«عامل دیگری که دینداران را به علم هیئت متوجه ساخت، آیاتی از قرآن است که در آنها سخن از نوعی سودمندی است که خدا در اجرام آسمانی و حرکات آنها برای مردم قرار داده است و از افراد بشر خواسته است تا در فیض رحمانی و حکمت الهی مندرج در آنها نیک بیندیشند.»(۶)
تاریخ به ما نشان میدهد که دانشمندان مسلمان قرون طلایی اسلام قرآن را مشوق قدرتمندی در مطالعهی طبیعت و تحصیل علم میدانستند.
باور آنها به الهی بودن قرآن نقش چشمگیری در توجه و اهتمام آنها به فعالیتهای علمی داشته است.
در هر یک از رشتههای علمیای که مسلمین دستاوردهای در آنها داشتهاند، تاثیر تشویقهای دینی و قرآنی به تحصیل در آن رشتهها نمایان است.
📚منابع:
۱- تاریخ تمدن جلد اول، هنری لوکاس، ترجمهی عبدالحسین آذرنگ، ص ۴۴۱
۲- تاریخ علوم، پییر روسو، ترجمهی حسن صفاری، ص ۱۵۲
۳- سرآغازهای علم در غرب، دیوید لیندبرگ، ترجمهی فریدون بدهای، ص ۲۷۶
۴- علم در تاریخ، مجلد اول، جان برنال، ترجمهی ح.اسد پورپیرانفر و کامران فانی، ص ۲۰۶
۵- جرج سارتون، مقدمهای بر تاریخ علم، ص ۵
۶- نالینو، تاریخ نجوم اسلامی، ص ۲۸۸
_____
«انجمن آنتیشبهات»
✾ @anti_shobahat