🔺انتحار دختر علوم تحقیقات، آینه تمام عیار سالها تحقیر و آزار
✍افرا بی نیاز
▫️برهنه شدن/برهنه بود بدن در فضای عمومی ملازم آسیب پذیری است. بدن برهنه در مقابل سرما، گرما، سختی و تیزی کفپوش خیابانها و پیادهروها، در مقابل باد و باران و آفتاب آسیبپذیر است و زن/انسانی که بدنش برهنه است/شده است در مقابل دوربینها، نگاهها و خاطرهها آسیبپذیر. برهنه کردن خود در میانه میدان به اعتقاد من نوعی انتحار است و آینه تمام عیار تمام این سالها تعرض بیمحابا به بدنهای زنان به بهانههای واهی.
▫️برای ما زنانی که تمام سالهای عمرمان را در دورانی زیستیم که به اصطلاح قوانین/احکام اسلامی بر جامعه حاکم بوده است، خاطره زن بودن به معنای احتمال تعرض و بیاحترامی بیپروا از طرف ناظم مدرسه، نگهبانها و دربانها و مأمورین گشت ارشاد و هر کس که خود را آمر معروف و ناهی منکر نامید همراه بوده است. این تعرض و بیاحترامی گاه نصیب تو به عنوان یک زن منفرد میشود و گاه در یک خاطره جمعی برای مثال در تشبیه بدنت به شکلات یا شیرینی یا نسبت دادن بیپروای حضورت به برانگیختن تکانه های جنسی حاضران تجربه می شود.
▫️در این ۱۷ سالی که از ابتکار حضور گشتهای ارشاد در خیابان و تحمیل حجاب به هر قیمتی گذشته است به طرزی متناقض حجاب که به عنوان حرمت برای زنان تبلیغ میشد، به ابزاری بدل شد برای تحقیر و منکوب کردن زنان. تصاویر، ویدئوها، تجارب شخصی و روایتهایی که نقل میشد و میشود سرشار است از لحظات تحقیر و آزار. از فریاد بر سر زنان گرفته تا لمس بیاجازه بدنهای آنان توسط مأموران، هل دادن، بغل کردن آنان و کشیدن بدنهایشان روی زمین، کنار رفتن لباسها و پاره کردن لباس تن. در تمامی این فرایندها بدنهای ما زنان حرمتزدایی شد، بدنهای زنان برای مأموران گشت ارشاد و بعدها هر کسی که خود را در جایگاه آمر معروف دید به بدنهایی قابل لمس، بدنهایی در دسترس و بدنهایی که حمایت نخواهند شد تبدیل شد.
▫️برهنه شدن دختر علوم تحقیقات، آینه تمام عیار تمام این سالها و لحظات سخت تحقیر و آزار بود. آن زن جوان برای شرکت در کلاس درس، برای تحقیقات علمی برای حضور در یک محیط علمی از خانهاش خارج شده بود مانند هزاران زن دیگری که بارها و بارها برای انجام کارهایی بسیار عادی، بسیار محترم و بسیار شخصی، برای حضور در مدرسه فرزندشان، برای کمی خرید، برای دیدار با دوستی یا هر کار محترم دیگری از خانه خارج شده بودند و با رفتاری در تمام ابعاد زشت و توهینآمیز مواجه شدهاند.
این زشتی ناظر به میزان پوشش درخواستی نیست؛ اگر روسری سرت نباشند خواهند گفت سرت را بپوشان، اگر روسری سرت باشد خواهند گفت مقنعه سرت کن و اگر مقتعه سرت باشند خواهند گفت قد تنپوش مناسب نیست و... این زشتی و توهینآمیز بودن ناظر به مداخله مقامات عمومی در امری بسیار شخصی و بسیار عرفیست. اتفاقا همین شخصی و عرفی بودنِ مسئله لباس پوشیدن است که ابتکار تحمیل حجاب را به امری ناممکن تبدیل کرده است.
▫️بسیار قبلتر از این اتفاقات، حامیان گشت ارشاد به ناممکن بودن و نامطلوب بودن تحمیل حجاب اعتراف کرده بودند و بسیاری از علما هم بارها اعلام کردهاند که این گونه اقدامات به لحاظ شرعی قابل قبول نیست.
▫️انتحار دختر علوم تحقیقات لحظهای بود در میانه تمام این اعترافات و اعلامها و اصرار بر ادامه بیحرمتی و رویهای که اکثریت عقلا بر ناممکن بودن و نادرست بودنش اجماع دارند. اگر نیک بنگریم این اصرار است که جنونآمیز است و آن انتحار تنها کاری که میشد در آن لحظه در مقابل آن سیل جنونآمیز انجام داد. وقتی لباس تن پاره شد و بدنی که تصمیم بر پوشیدنش بوده است بدون رضایت برهنه شده است دیگر تمامی مرزها در نوردیده شدهاند و حرمتی باقی نمانده است، تمامی تلاشها و گفتگوها بیفایده بوده است و انتحار شاید مخاطبان/تماشاچیان را متوجه وخامت اوضاع بکند.
👈 در همین باره یادداشتی از رضا نورانینژاد:
مرز بین موافقت و درک در مسأله دختر علوم و تحقیقات
@WomenDemands
✍افرا بی نیاز
▫️برهنه شدن/برهنه بود بدن در فضای عمومی ملازم آسیب پذیری است. بدن برهنه در مقابل سرما، گرما، سختی و تیزی کفپوش خیابانها و پیادهروها، در مقابل باد و باران و آفتاب آسیبپذیر است و زن/انسانی که بدنش برهنه است/شده است در مقابل دوربینها، نگاهها و خاطرهها آسیبپذیر. برهنه کردن خود در میانه میدان به اعتقاد من نوعی انتحار است و آینه تمام عیار تمام این سالها تعرض بیمحابا به بدنهای زنان به بهانههای واهی.
▫️برای ما زنانی که تمام سالهای عمرمان را در دورانی زیستیم که به اصطلاح قوانین/احکام اسلامی بر جامعه حاکم بوده است، خاطره زن بودن به معنای احتمال تعرض و بیاحترامی بیپروا از طرف ناظم مدرسه، نگهبانها و دربانها و مأمورین گشت ارشاد و هر کس که خود را آمر معروف و ناهی منکر نامید همراه بوده است. این تعرض و بیاحترامی گاه نصیب تو به عنوان یک زن منفرد میشود و گاه در یک خاطره جمعی برای مثال در تشبیه بدنت به شکلات یا شیرینی یا نسبت دادن بیپروای حضورت به برانگیختن تکانه های جنسی حاضران تجربه می شود.
▫️در این ۱۷ سالی که از ابتکار حضور گشتهای ارشاد در خیابان و تحمیل حجاب به هر قیمتی گذشته است به طرزی متناقض حجاب که به عنوان حرمت برای زنان تبلیغ میشد، به ابزاری بدل شد برای تحقیر و منکوب کردن زنان. تصاویر، ویدئوها، تجارب شخصی و روایتهایی که نقل میشد و میشود سرشار است از لحظات تحقیر و آزار. از فریاد بر سر زنان گرفته تا لمس بیاجازه بدنهای آنان توسط مأموران، هل دادن، بغل کردن آنان و کشیدن بدنهایشان روی زمین، کنار رفتن لباسها و پاره کردن لباس تن. در تمامی این فرایندها بدنهای ما زنان حرمتزدایی شد، بدنهای زنان برای مأموران گشت ارشاد و بعدها هر کسی که خود را در جایگاه آمر معروف دید به بدنهایی قابل لمس، بدنهایی در دسترس و بدنهایی که حمایت نخواهند شد تبدیل شد.
▫️برهنه شدن دختر علوم تحقیقات، آینه تمام عیار تمام این سالها و لحظات سخت تحقیر و آزار بود. آن زن جوان برای شرکت در کلاس درس، برای تحقیقات علمی برای حضور در یک محیط علمی از خانهاش خارج شده بود مانند هزاران زن دیگری که بارها و بارها برای انجام کارهایی بسیار عادی، بسیار محترم و بسیار شخصی، برای حضور در مدرسه فرزندشان، برای کمی خرید، برای دیدار با دوستی یا هر کار محترم دیگری از خانه خارج شده بودند و با رفتاری در تمام ابعاد زشت و توهینآمیز مواجه شدهاند.
این زشتی ناظر به میزان پوشش درخواستی نیست؛ اگر روسری سرت نباشند خواهند گفت سرت را بپوشان، اگر روسری سرت باشد خواهند گفت مقنعه سرت کن و اگر مقتعه سرت باشند خواهند گفت قد تنپوش مناسب نیست و... این زشتی و توهینآمیز بودن ناظر به مداخله مقامات عمومی در امری بسیار شخصی و بسیار عرفیست. اتفاقا همین شخصی و عرفی بودنِ مسئله لباس پوشیدن است که ابتکار تحمیل حجاب را به امری ناممکن تبدیل کرده است.
▫️بسیار قبلتر از این اتفاقات، حامیان گشت ارشاد به ناممکن بودن و نامطلوب بودن تحمیل حجاب اعتراف کرده بودند و بسیاری از علما هم بارها اعلام کردهاند که این گونه اقدامات به لحاظ شرعی قابل قبول نیست.
▫️انتحار دختر علوم تحقیقات لحظهای بود در میانه تمام این اعترافات و اعلامها و اصرار بر ادامه بیحرمتی و رویهای که اکثریت عقلا بر ناممکن بودن و نادرست بودنش اجماع دارند. اگر نیک بنگریم این اصرار است که جنونآمیز است و آن انتحار تنها کاری که میشد در آن لحظه در مقابل آن سیل جنونآمیز انجام داد. وقتی لباس تن پاره شد و بدنی که تصمیم بر پوشیدنش بوده است بدون رضایت برهنه شده است دیگر تمامی مرزها در نوردیده شدهاند و حرمتی باقی نمانده است، تمامی تلاشها و گفتگوها بیفایده بوده است و انتحار شاید مخاطبان/تماشاچیان را متوجه وخامت اوضاع بکند.
👈 در همین باره یادداشتی از رضا نورانینژاد:
مرز بین موافقت و درک در مسأله دختر علوم و تحقیقات
@WomenDemands