🔺
قهرمان بودن یا کنشگری آهسته و پیوسته؟▫️بخشهایی از یادداشت رویا حشمتی (که به دلیل کشف حجاب ۷۴ ضربه شلاق خورد) به بهانه ۸ مارس :
من روایت کردم چون میخواستم دست دیگری رو بگیرم و با خودم ببرم به اون زیرزمینی، زیرِ ساختمانِ عریض و طویل دادسرا که در ظاهر یک فضای اداریه؛ اما در باطن به اشکال مختلف در حال تولید و بازتولید خشونته. سیستم، خشونتِ عریانش رو میبره زیرِ زمین وَ اون رو پشت دیوارها و در خفا بر ما اعمال میکنه. من میخواستم دیگریای شاهدِ شاهد بودنِ من باشه. ...
▫️در عمل اما چه اتفاقی افتاد؟ در عرض چند روز فیگور و شمایل یک قهرمان ساخته شد و ما با استیصال و درماندگی مقابل این فیگور ایستاده بودیم. من ترسیده بودم؛ بیشتر از همه.
توی تمام اون هشت ماه، با تهماندهی توان و با سرانگشتهای خونی چنگ به دیوار کشیده بودم به امید اینکه روزنهای ایجاد کنم؛ اما فیگور قهرمان پیدا شد و جلوی روزنه ایستاد و چشمانداز به محاق رفت.
▫️افقی که از اون روزنه پیدا بود زندگی با شان و کرامت انسانی بود نه سایهی این هیکل ترسناک. قرار بود با شادمانی از پس اون روزنه به آینده نگاه کنیم؛ اما من در کمال تعجب میدیدم خواهرانم با عذابوجدان به «تصویر قهرمان» نگاه میکنن و کنار گوش هم زمزمه میکنن "اون یه قهرمانه! من نمیتونم اینطوری باشم...احساس شرمندگی دارم که نتونستم مثل اون مقاومت کنم...".
▫️توی اون هیکل کسی نبود؛ من کنار خواهرام و روزنهی مسدود شده ایستاده بودم.
سایهی این تصویر ترسناک، «حق من برای ترسیدن» رو از من گرفته بود؛ و «آرامش و شعفِ پس از نافرمانی» رو از خواهرانم.
▫️منطقی و اخلاقی نیست از دیگران انتظار کنشی رو داشته باشیم که میدونیم انجام دادنش برای اکثر آدمهای جامعه امکانپذیر نیست. ارزشها و دستاوردهای یک جنبش رو مقاومت روزانهی ما حفظ میکنه نه کنشهای سینوسی.
▫️همونطور که سلطه هزاران صدا و چهره داره، مقاومت هم به هزاران صدا و چهره درمیاد و هر بار لباسی به تن میکنه. هرکسی به فراخور شرایط، امکانات و محدودیتهاش دست به ابتکارعمل میزنه و راه شخصیش رو میسازه.
👈
اصل ماجراhttps://t.me/WomenDemands/16999